محمدعلی جمالزاده را بیشتر از تاریخ ادبیات دبیرستان بشناسیم
محمدعلی جمالزاده را بیشتر از تاریخ ادبیات دبیرستان بشناسیم
نویسنده: سارا ملاعباسی
پدر داستان کوتاه فارسی، از بنیانگذاران اصلی ادبیات داستانی، آغازگر سبک واقعگرایی در ایران و صدها لقب و عنوان ارزنده دیگر به یک نفر ختم میشود؛
محمدعلی جمالزاده.
او متولد ۲۳ دی ماه ۱۲۷۰ در اصفهان، مترجم و نویسندهای نامآشناست که اگر او را بیشتر از تاریخادبیات دبیرستان بشناسیم، آثارش را هم با جدیت بیشتری دنبال خواهیم کرد.
این نویسنده در سنین جوانی برای ادامه تحصیل به بیروت مهاجرت کرد و در سال ۱۹۱۰ (۱۲۸۸-۱۲۸۹ شمسی) به اروپا رفت.
او از اولین نویسندگانی بود که شیوه داستاننویسی غربی را با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تلفیق و در سال ۱۳۰۰ اولین مجموعه داستان کوتاه فارسی را با عنوان «یکی بود یکی نبود» در برلین منتشر کرد.
داستان کوتاه «فارسی شکر است» که در این کتاب منتشر شده را اولین داستان کوتاه فارسی به شیوه غربی میدانند.
اما جمالزاده رفتهرفته روح فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را به داستانهایش القا کرد و به جز شیوه نوشتن داستان کوتاه چیز دیگری از داستاننویسی غربی باقی نماند.
اما گویا زندگی کردن در خارج یک زمانی عیب محسوب میشد. چرا که بعضی به او نقد داشتند و میگفتند او در ایران زندگی نمیکند و نمیتواند درباره مردم ایران داستان بنویسد.
اما با این تفاسیر، او اجتماعیترین نویسنده عصر خودش محسوب میشد و بیشتر پژوهشهایش صرف زبان فارسی و گسترش کتابخوانی میان مردم عادی شد.
آخر میدانید که؛ صد سال پیش، از وسایل هوشمند خبری نبود و مردم با وجود آنکه بیشتر کارهایشان را خودشان انجام میدادند، وقت میکردند کتاب بخوانند و فرصتهایشان را هدر نمیدادند.
بگذریم، جمالزاده زبانی شیرین و طنزآمیز داشت که در داستانهایش به خوبی دیده میشد.
او بسیاری از مسائل را دستمایه شوخی قرار میداد و به نوعی با همه چیز شوخی میکرد.
جالب است که همین کار را بسیاری دیگر از آدمها هم انجام میدادند و دیگران ناراحت میشدند، اما کسی از جمالزاده خرده نگرفت و آثارش روز به روز بیشتر خوانده میشد.
شاید به این دلیل که ادبیات کوچه و بازار و ضربالمثلهای فارسی در آن بیشتر دیده میشد و هر نسلی حرف خود را در دل داستانهای کوتاه او پیدا میکرد.
او آنقدر شوخطبع بود که حتا دیگر نویسندهها هم با او شوخی میکردند.
مرحوم عمران صلاحی در کتاب «کمال تعجب» درباره او مینویسد:
«طبق قانون اگر سی سال از مرگ مولفی بگذرد، آثارش عمومی میشود. یعنی هر ناشری میتواند آثارش را چاپ کند، بدون اینکه حق تالیفی به ورثه بپردازد. جمالزاده ۱۰۶ سال عمر کرد و همه را ناکام گذاشت».
شاید بگویید جمالزاده که با همه چیز شوخی میکرد چرا جوابی برای این گزاره نداشت، که باید بگوییم مشخص است دیگر، این یادداشت بعد از مرگ او نوشته شده است.
علاوه بر موارد گفته شده، باید بگوییم که محمدعلی جمالزاده در سبک واقعگرایانه داستان مینوشت ولی در عین حال اغراق و غلو هم چاشنی روایتها و آدمهای داستانهایش بود. این دو جمله متناقض است اما حقیقت دارد.
اگر یکبار داستان «کباب غاز»، یکی از درسهای کتاب ادبیات سال دوم دبیرستان، را بدون آن همه معنیِ کلمه و کنایه و مفاهیم ضربالمثل بخوانید و قرار نباشد چیزی را حفظ کنید، متوجه چنین اتفاقی خواهید شد.
همچنین او در سال ۱۹۶۵ به همراه چند نویسنده ایرانی دیگر نامزد جایزه نوبل ادبیات شد، اما از آنجایی که حق ما ایرانیها را در یک قدمی پیروزی میخورند، از دریافت جایزه ناکام ماند.
سرانجام محمدعلی جمالزاده در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو درگذشت و بعد از درگذشت او ۲۶هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهایش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد.
گفتنی است در اصفهان یک خیابان و در تهران یک محله و یک خیابان در منطقه ۶ به نام او نامگذاری شده است.
طبق تحقیقات میدانی نگارنده یا به نوعی راقم این سطور، در محله جمالزاده به غیر از یک سرای محله و مجسمه مرحوم جمالزاده که جلوی آن نصب است، هیچ اثر دیگری از این نویسنده بزرگ وجود ندارد.
به همین دلیل برای اینکه بگویید آثار جمالزاده و خود او را میشناسید، لازم نیست به قبرستان پتی ساکونه در ژنو یا محله جمالزاده در تهران بروید و عکس بگیرید.
همین که آثارش را بخوانید، کفایت میکند.
از مهمترین آثار او میتوان به «یکی بود یکی نبود»، «سر و ته یه کرباس»، «دارالمجانین»، «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار»، «قصهی ما به سر رسید» و «غیر از خدا هیچکس نبود» اشاره کرد.
پایان
برای مطالعه معرفی سایر طنزپردازان ایران و جهان اینجا کلیک کنید.