فیلم فسیل؛ سوار بر ماشین قراضه زمان
فیلم فسیل؛ سوار بر ماشین قراضه زمان
نویسنده: منا محمدنژاد
«فسیل» فیلمی که با شروع سال ۱۴۰۲ در گیشه قرار گرفت و توانست در غیاب آثار کمدی و درام شاخص، بازار خوبی در بین مخاطبان سینمارو بیابد؛ فیلمی به کارگردانی کریم امینی، نویسندگی حمزه صالحی و تهیهکنندگی سید ابراهیم عامریان با حضور بازیگرانی چون بهرام افشاری، هادی کاظمی، ایمان صفا، غلامرضا نیکخواه که از جمله بازیگران توانای طنز و کمدی سینما هستند، توانست موفقیت خود را ضمانت کند.
«فسیل» با دستاندازی به راه رفتهی فیلمهایی چون «نهنگ عنبر» و «مطرب» سعی در جذب مخاطب داشت و از المانهای دستمالیشده و کلیشهای چون کاباره، لباسهای پرزرق و برق، ماشینهای آمریکایی و پوشش دوره پهلوی دوم به دنبال ایجاد تناقض و رفت و برگشتهای کمدیساز و نوستالژی است تا از درون چالش زاییدهی این تناقضات، دیالوگهای خندهآور بسازد.
نمایش چهرههایی چون بیکایمانوردی یا شهرام شبپره یا فردین و مفاهیم مبتذل فیلمفارسی و اوج آمال هنرمند که رفتن به کاخ و خواندن در مقابل اعلیحضرت بوده، به نوعی زد و خوردی هلیکوپتری با همه عناصر ابتذال هنر است.
فیلم تلاش کرده تا در کنار نقد فضای سیاسی و ارائه فضای دغدغهمند اجتماعی و هنر مبتذل پیش از انقلاب، به تغییر فضایی ۱۸۰درجهای در فاصله زمانی ۱۰ سال اشاره کند تا قهرمان را در مواجههی یکباره با این تغییرات در اتمسفر طنزآمیز قرار دهد و از این فضا، نقدی منصفانه نیز به پس از انقلاب داشته باشد.
بازی بهرام افشاری که آمیخته با حرکات و پیچ و تاب اندام بلند اوست، خنده را حتی در سکانسهای جدی از مخاطب طلب میکند که این رفتار نوعی تقلب در بالا بردن جذابیتی است که باید در دل فیلمنامه مستتر بوده و جزو ذات آن بایستی باشد.
نقشآفرینی افشاری در «فسیل»، جدا از نقش او در پایتخت که چسبندگی خاصی به شخصیت وی پیدا کرده، یادآور نقش نامیرا و تخیلی او در سریال کمدی نمایش خانگی «راز بقا» است.
حضور مسلسلوار و شلختهی جلوههای ویژه در «فسیل»، هر مخاطب کمی آشنا با سینما را آشفته میسازد و این سؤال را برمیانگیزد که درصورت اصرار بر استفاده فراوان از تصاویر آرشیوی، چرا با وسواس بیشتری از آنها بهره گرفته نشده است؟!
استفاده از تیکهکلامهای سیاسی چون «اطلاعی ندارم» یا نامهایی چون «بلک داگز» و «اسی» و «فرنگیس» همان کاربرد ارجاعات سریع و آسان را برای جذب و ارتباط با مخاطبی پی میگیرد که تنبل یا کمهوش فرض میشود.
سیانوری که با آویزان کردن از بدن خارج میشود، خود شکلی از سطحیزدگی و بیتوجهی سازندگان به مخاطبان را مینمایاند.
باید اذعان داشت تاریخ اگرچه ظرف جامع و عمیقی برای روایتگری است، درعینحال بهره بردن از آن، بهویژه در حوزه سینما پیشفاکتورهایی را میطلبد که مهمترین آن تمرکز و تعمق بر دورهای خاص است.
در روند مقایسهای بین دو دوره تاریخی در فیلم «فسیل»، سهم دوره پیش از انقلاب بیشتر است و دقایق و رویدادهای بیشتری را از فیلم به خود اختصاص میدهد؛ همین امر ساختار مقایسهای فیلم را شتابزده و برخی رویدادها را سرهمبندی نشان میدهد.
اسی عمویی، نماینده آدمهایی است که در بستر اجتماعی سیاستزده و درگیر جنگ و انقلاب و از خلال تحولات سیاسی و اجتماعی، زندگی نزیستهای داشته و با رویدادهایی روبهرو میشوند که زمینه ذهنی و فرهنگی برای آنها ندارند.
در دل این رنج آشفتگی و سردرگمی، شخصیت با واکنشهای اغراقآمیز و سادهلوحانهی خود، خواننده را به خنده وامیدارد.
«فسیل» توانسته از فضای کمبود و نبود فیلمهای کمدی موفق استفاده کرده و با موضوع کلیشهای گذشت زمان و زمانه بازی کند.
این بازی اگرچه در گیشه با بازار خوبی روبهرو شده ولی میتوانست با کند ساختن روند شتابزدهی فیلم و عمیق ساختن چالشهایی چون حضور منافقین به موفقیت مستندتری دست یابد.
از جذابیتهای این فیلم، تیپسازی شخصیتهایی چون سعید و صفا در دو جریان پس از انقلاب است که شکل مخاطبپسندی را با ایجاد حس نوستالژی ارائه میکند.
در پایان باید گفت فیلم «فسیل» مانند بسیاری از فیلمهای کمدی جذاب سالهای اخیر، توانسته با بهرهگیری از حس نوستالژی و فضای شاد و مبتذل اجتماعی هنر پیش از انقلاب، مخاطبان را جذب کند و روحی به کالبد درحال احتضار گیشه بدمد.
پایان
برای مطالعه نقد و بررسی سایر فیلمهای کمدی اینجا کلیک کنید.