فیلم ویلای ساحلی چیزی شبیه به کیانوش عیاری با شلوارک گلگلی لب ساحل!
نقدی بر فیلم ویلای ساحلی؛ ساحلیِ ویلا و کیانوش عیاری وارونه!
نویسنده: علیرضا عبدی
داستان این فیلم از این قرار است: ویلایی به امانت به خانواده یک کارگر سپرده میشود و این کارگر به وسوسهی برادرزنش ویلا را اجاره میدهد و در پایان فیلم هم راوی به مخاطبان توصیه میکند که از لحظه لذت ببرید و خیانت در امانت کنید! (آخر فیلم را گفتیم تا از اتلاف وقت سینمادوستان و سینمادشمنان جلوگیری کنیم.)
در بازیها، هرکسی که بیشتر فریاد بزند بازیگرتر است. مثلاً پژمان جمشیدی در رتبهی اول این ماجراست و رضا عطاران در تعقیب وی.
رضا عطاران عین همیشه است. هرچند تکراری، ولی قابل قبول. چند تکهی رضا عطارانی هم دارد.
پژمان جمشیدی هم خیلی خیلی شبیه همیشه است. کمی موهایش را کندهاند و یک قسمتی را مانند خال سفید کردهاند!
هُمابابا (ریما رامینفر) و تَقی معمولی از سریال پایتخت هم هستند تا شایعهی حلول روح پایتختِ خیلی ضعیف را در این فیلم تقویت کنند؛ آن هم با توجه به اینکه هیچکسی در فیلم مازنی صحبت نمیکند، جز پژمان و در سه درصد دیالوگهایش.
باقی همه تهرونیِ اصیلِ مترویِ تجریش به کهریزک، حد فاصل دروازه دولت تا شوش. صحبتهای پژمان هم خیلی غلط است و با حالت تمسخر و سطحی.
مرحوم کیومرث پوراحمد نیز در نقش خودش در داستان هست، ولی خودش را هم بد بازی میکند.
فیلمنامه که اگر وجود داشته باشد، جای تعجب است. سادهترین و بدترین درام را به بدترین شکل ممکن اجرا کنی، هنری میخواهد بسی سنگین.
این فیلم، به شکلی عجیب نشاندهنده بیحوصلگی کارگردان است و همهچیز در آن به حال خود رهاست؛ اول از همه و بدتر از همه فیلمنامه. مشخص است نهایتِ وقت و انرژی برای فیلمنامه سهچهار ساعت بوده است.
کارگردانی شبیه فیلمهای شانه تخممرغی است. قابهای معمولی و آپارتمانی و صدالبته شمال و دریا. فقط یک پسرک گیتاریست کم داشت و یک اکیپ دانشجویی.
کیانوش عیاری دربارهی ساخت این فیلم اعلام کرد که میخواسته پول ساخت فیلمهای دیگرش را در بیاورد و به همین دلیل مجبور شده این فیلم را بسازد و به نوعی، هم بابت کیفیت نازل فیلم عذرخواهی کرده و هم به صراحت اعلام کرده که دوست نداشته فیلم کمدی بسازد!
فیلم حتی در ایجاد درام و منطق روایی هم ناکام است. فیلم علناً شخصیتپردازی را به حال خود رها کرده است. بهطوریکه در فیلم هیچ شخصیتی ساخته نمیشود و هر آنچه که در فیلم میبینیم، تیپهای تکراری هستند که دیالوگهای نخنما شده را بیان میکنند و از این اتاق به اتاق دیگر میروند.
فیلم حتی در تشریح این وضعیت که چرا مسافران باید با بیست یا سی نفر دیگر در یک ویلا حضور داشته باشند، ناتوان است و منطق را از داستان حذف کرده است.
برای دیدن این فیلم در اکران آنلاین کلیک کنید
پایان
همچنین بخوانید: فیلم سینمایی ویلای ساحلی شسته و رفته است چون در آن آب بستند!