آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت نهم
در مطالب قبل به ۸ وضعيت نمايشي (اشتباه – تلافي – عدم تناسب علت و معلول – وضعيت تکرار – وضعيت انتخاب بر سر دو راهي – وضعيت اشتباه- وضعيت عناصر متضاد و متناقض و وضعيت تداخل رويدادها) از ?? وضعيت نمايشي براي طراحي کمدي و طنز پرداختيم و در اين قسمت به وضعيت « اغراق و غلو و دستِ کمگيري» خواهيم پرداخت:
وضعيت اغراق و غلو و دستِ کمگيري
طنزنويس در زير ظاهر هماهنگ اشکال، رفتار و بهطورکلي حوادث مختلف، به ناهماهنگي عميقتري از اجزاي آنها پي ميبرد. از همين رو، طنزنويس براي خلق يک داستان طنز، ميتواند با تأکيد بر نقصي که در هماهنگي ظاهري دنياي اطراف ديده ميشود، طرح داستان طنز خود را بنا نهد. اين نقص که معمولاً به دليل عادتهاي روزانه و روزمره زندگي کمتر به چشم افراد عادي ميآيد، توسط طنزنويس با اغراق و غلو، بزرگتر ميشوند. همچنين طنزنويس به اين شکل ميتواند خطر و مشکلات احتمالي چنين عاداتي(که ممکن است در آينده گريبانگير جامعه و افرادش شوند.) را گوشزد نمايد. اين عمل طنزنويس، درست عکس افراد عادي جامعه است. چرا که معمولاً انسانها دوست دارند با فراموشي مشکلات و يا با کمرنگتر کردن آنها، زندگي و ذهن خود را از دغدغههاي پيرامونشان خالي کنند. اما طنزنويس با غلوهاي خود فرآيندي عکس اين رفتار را انجام ميدهد.
«هر اندازه قيافهاي منظم و مرتب باشد هر چه خطوط چهره هماهنگ و حرکتهاي آن ملايم و با انعطاف باشد هرگز تعادل نخواهد داشت و هميشه نشاني از يک شکلک و دست آخر نوعي نابهنجاري در آن خواهيم جست که طبيعت از کنارش گذشته است هنر کاريکاتوريست آن است که اين حرکت نامحسوس را بيابد و بزرگ کند تا همه آن را ببيند» (برگسون)
اما ميزان غلو از جمله نکاتي است که ميتواند مرز بين طنز مطلوب و طنز سخيف را در اين داستانها معين نمايد.
«وقتي غلو را هدف بدانيم تعريف درستي از آن نکردهايم زير کاريکاتورهايي وجود دارد که تصوير شخص را بهتر از نقاشي نشان ميدهد غلو و اغراق در صورتي کميک خواهد شد که خود هدف قرار نگيرد، بلکه وسيلهاي ساده شود که طراح براي آشکار کردن يک ناهنجاري طبيعي آن را به کار ميبرد ما به چهرهاي ميخنديم که ميتوان گفت خود کاريکاتور خود شده است».
از اين رو ميبايست در نحوهي به کارگيري از وضعيت غلو در داستانها، کاملاً محتاطانه عمل کرد و بر طبق نظر برگسون غلو در داستان، تنها ميبايست نقش ابزاري را بازي کند تا به کمک خاصيت درشتنمايي آن، انواع نقصها را نشان داد و بدين طريق به هدف اصلي دست يافت. آنچه که در اين مورد بسيار به آن تاکيد ميشود، نکات زير است:
۱- تنها عنصر و يا عناصر خاصي انتخاب شود و اين انتخاب در جهت هدف داستان صورت پذيرد.
۲– درشتنمايي در حد آن چيزي باشد که مخاطبين به عنوان حقيقت به آن باور دارند يعني طنزنويسان، بايد بر اساس باورهاي ذهني مخاطبين (که بر طبق نظر ارسطو اين باورها خود فراتر از حقيقت هستند) عمل کنند. بدين ترتيب اختيار عمل طنزنويس تا حد همين باورهاست و طبيعي است که گسترش بيش از آن، باعث خواهد شد طنز به سمت طنزي سخيف کشانده شود.
عملکرد غلو در خصوصيات روانشناسي، رفتارهاي اجتماعي و حتي در حوادث طبيعي و اجتماعي، کارکرد زيادي در طراحي داستانهاي طنز دارد به عنوان مثال «تلقين» در کمدي هنگامي که به شکل غلوآميز خود را نشان ميدهد، طرحها و رويدادهاي کميکي را باعث ميشود. مثلاً شخصيت کمدي با يک تلقين ساده در شرايط خاصي قرار ميگيرد مانند نمايش طبيب اجباري که در پي آن، يک هيزمشکن پزشک ميشود و يا يک شهروند آبرومند در يکي از فيلمهاي وودي آلن با تلقين يک شعبده باز، تبديل به يک دزد حرفهاي ميشود.
به طور خلاصه وضعيت غلو در داستانها ميتواند در موارد زير استفاده شود:
۱- اغراق در خصوص خصيصهها رفتارها و يا نقصهاي فردي
بهعنوان مثال نشان دادن غلو آميز خست، مهرباني، نوع و لحن بيان
۲ـ اغراق در خصوص نقصهاي اجتماعي
ارتباطات اجتماعي(سياسي، اداري، خانوادگي و…)
بهعنوان مثال: اغراق در پاچه خواري کارمندان و بهطورکلي اغراق در ارتباط بين رئيس و کارمند، اغراق در شکل يک کودتا يا انقلاب و روابط خانوادگي يا روابط اجتماعي و …
۳ـ اغراق در خصوص موقعيتها
اغراق در طراحي اتفاقات تصادفي و باور نکردني در داستان و وقوع آنها به شکل غير معمول و پيش بيني نشده
بهعنوان مثال: به پيک نيک رفتن در ميدان جنگ، حضور چند خواستگار بهطور همزمان، انفجار بمب در دستان شخصيتها وسياه شدن آنها، راه رفتن روي هوا بعد از خالي شدن زير پاي شخصيتها در پرتگاه و…
اغراق در آثار مدرن
در تأترهاي عبثنما از وضعيت اغراق بيشتر استفاده ميشود. و پايه بسياري از اين آثار نيز بر همين اساس بنيان گذاشته شده است. بهعنوان مثال ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
پروفسوري که مدرک ديپلم ندارد (خلا)
شهري که اهاليش تبديل به کرگدن ميشوند. (کرگدن)
مستاجري که در اثر فراواني اسباب داخل خانهاش نميتواند برود. (مستاجر جديد)
زن و شوهري که در خيابان يکديگر را ميبينند و طرف مقابل خود را بجا نميآورند. (آوازه خوان طاس)
وضعيت دستِ کم گيري[۱]
در اين وضعيت شخصيت کمدي در ميان سلسله وقايع خطرناک و حساسي قرار ميگيرد و معمولاً بدون آنکه خود متوجه باشد بر حسب شانس و تصادف از اين موقعيت جان سالم به در ميبرد، اما ديگران، اين اتفاقات را به حساب شجاعت و درايت شخصيت کمدي ميگذارند و از او تقدير ميکنند، به عنوان مثال در يکي از فيلمها به باستر کيتون در اثر يک سوء تفاهم به جبهه دشمن ميتازد و آنها را قلع و قمع ميکند.
چند توضيح و تأکيد:
–اگر موقعيت غلوآميز باشد بهتر است رفتار فردي و اجتماعي شخصيتها طبيعي باشد.
-اگر رفتارهاي شخصيتها غلوآميز باشند بهتر است موقعيت کاملاً طبيعي و معمولي باشد.
-جهان ساخته شده بوسيله اغراق، عليرغم غير واقعي بودن بايد در حد پذيرش مخاطب باشد.
-اغراق نبايد خود، هدف اصلي در داستان طنز قرار گيرد مانند بسياري از آثار سخيف.
در قسمت هاي بعدي به بررسي ساير وضعيت هاي کمدي خواهيم پرداخت.
۱- اين وضعيت چون غالباً در اثر شانس و تصادف به وجود ميآيد، لذا به عنوان يک وضعيت مستقل محسوب نشده و بيشتر در بخش وضعيت شانس و تصادف به آن پرداخته شده است.
لينک مطلب شماره قبل:
براي ديدن مطلب شماره هشتم آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي روي اينجا کليک کنيد.
طنز – فکاهي – کمدي – شوخ طبعي – نمايشنامه کمدي – نويسندگي – طنزپردازي – فرزين پورمحبي – دفتر طنز حوزه هنري