فیلم سینمایی ویلای ساحلی شسته و رفته است چون در آن آب بستند!
فیلم سینمایی ویلای ساحلی
نویسنده: محسن فراهانی
فیلم سینمایی ویلای ساحلی را دیدم و به شدت راضی هستم. چون پول بلیت را رفیقم حساب کرده بود.
فیلم ویلای ساحلی به کارگردانی کیانوش عیاری و تهیهکنندگی رضا رخشان این روزها بر سردر سینماها میدرخشد. چون این روزها از لامپهای بسیاری در تابلوها استفاده میکنند.
رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامینفر بازیگران اصلی این فیلم هستند و انصافاً بازیهای درخشانی دارند که باید از تیم نورپردازی این فیلم تقدیر کرد.
فیلم درباره یک خانواده روستایی است که به عنوان سرایدار یک ویلای لاکچری مشغول به کار میشوند.
آنها که برای مدت ۶ ماه مسئولیت نگهداری از این ویلا را بر عهده دارند شیطان میرود در جلدشان و تصمیم میگیرند با کرایه دادن اتاقهای ویلا برای خود پولی دشت کنند. که ناگهان…
این «که ناگهان» را خودم به ماجرا اضافه کردم تا تعلیق کار بالا برود واگرنه خود فیلم اینقدرها هم تعلیق ندارد ولی کارگردانی درخشانی دارد.
اگر قبول ندارید فقط کافی است به عکسهای آقای کیانوش عیاری رجوع کنید تا دلیل این درخشندگی که عرض کردم را ببینید.
فیلمبرداری ویلای ساحلی مرا یاد فیلم تحسینشده و به یادماندنی عروسیام انداخت که کار ارزنده آتلیه «پرنس کوکب» در نظامآباد نرسیده به وحیده بود.
همانقدر آشفته و لرزان و با زومهای عجیب و غریب که مخاطب فکر میکند کیانوش عیاری قبل از هر برداشت داد زده و گفته: منصورجون داداش! دوربین زومه؟
قصه ولی خیلی شسته و رفته است چون خیلی آب به آن بسته شده در نتیجه حسابی تمیز از کار درآمده است.
داستان ویلای ساحلی مخاطب را یاد دو فیلم داریوس مهرجویی خدابیامرز میاندازد. «اجارهنشینها» و «چه خوب شد که برگشتی» البته که کیفیت ساخت فیلم بیشتر نزدیک به دومی است.
گفتم خدابیامرز یاد کیومرث پوراحمد افتادم. پوراحمد هم در یک سکانس فیلم ویلای ساحلی بازی میکند. با چهرهای غمگین، عصبی و بیروح که باعث میشود مخاطب وسط تماشای یک فیلم کمدی ناگهان سرد و افسرده بشود.
داستان در یک بیمنطقی بیمزهای پیش میرود که مخاطب با خودش میگوید: […] و […]. این سهنقطهها، فحشهایی بود که مخاطب به خودش میدهد که فریب اسمهای بزرگ کارگردان و بازیگران را خورده و پول پای این فیلم داده است.
پایانبندی اما واقعا درخشان است. چون اکثر پلانها در هوای ابری و بارانی گرفته شده ولی سکانس پایانی در یک هوای آفتابی ضبط شده است.
در آخر هم رضا عطاران یک شعار گلدرشت میدهد و تلویحا میگوید در زندگی اگر فرصت خیانت در امانت پیدا کردید حتما از آن استفاده کنید چون همین لحظههاست که زندگی را میسازد.
اما نمیگوید که زندگی واقعی مثل فیلمهای آبکی نیست که منطق نداشته باشد. مملکت قانون دارد هرچند خیلی درخشان نیست!
پایان
برای مطالعه نقد و بررسی سایر فیلمهای کمدی اینجا کلیک کنید.
حق🤣
آشغال ترین فیلم ممکن
اصلا خوب نبود. واقعا از متوسط هم پایین تر بود. یک قسمتی ریما رامین فر اسم اپن اشپزخونه رو نمیدونست. میگفت اشپزخونه باز. بعد بلافاصله گفت جزیره هم داره. جزیره که خیلی کمتر هست تو خونه ها. 😂همه تو سینما داشتن همین رو میگفتن به هم
[…] همچنین بخوانید: فیلم سینمایی ویلای ساحلی شسته و رفته است چون در آن آب بس… […]