هزارپا یا هزارپاره؟ نقدی غیرنقدی بر فیلمی غیرسینمایی
هزارپا یا هزارپاره؟ نقدی غیرنقدی بر فیلمی غیرسینمایی
نویسنده: علیرضا عبدی
هزارپا را ابولحسن داوودی ساخته اما معلوم نیست قصدش سریال بوده یا فیلم سینمایی! چون هردو را ساخته و هیچکدام را نساخته.
داستان کلی هزارپا، زندگی دو دوست به نامهای رضا (با بازی رضا عطاران) و منصور (با بازی جواد عزتی) را روایت میکند.
دو دوستی که از راه دزدی امرار معاش میکنند. آنها روزی کیفی را میدزدند که مدارک مهم درون کیف، جان آنها را به خطر میاندازد.
از طرفی دیگر رضا به طور اتفاقی از راز زندگی یک دختر پولدار باخبر میشود و تصمیم میگیرد تا از این فرصت سوءاستفاده کند.
فیلم هزارپا، فیلمی است چکیده و عصارهای سرشار از چند فیلم همزمان خودش. محیط، محیط دههی شصت است که اواخر دههی نود خوب فروخت.
رضا عطاران از نهنگ عنبر آمده و جواد عزتی از اکسیدان. هماناند. بدون ذرهای خلاقیت در کاراکتر و شخصیتپردازی.
زنان در این فیلم همگی موجوداتی کمفهماند. تمام رفتارها و گفتارهایشان نشان از این است.
در تمام فیلم، زنان با چشمان بسته، در پی مردانی (بعضاً شارلاتان) هستند. انتخاب سارا بهرامی، علاوهبر کمفهمی، به حماقت و بلاهت زنان قصه میافزاید.
چند شخصیت اصلی فیلم، ولمعطل و اضافی هستند چه برسد به شخصیتهای فرعی. ژوله، سپند اگر نبودند، از حجم کمدی و درام قصه چیزی کاسته نمیشد.
فقط دایی و شهره لرستانی (مازیار لرستانی) قابل تحمل و جالب هستند.
در این فیلم، اینقدر دیالوگهای جنسی زیاد است که میتواند از این حیث رکورددار باشد.
دیالوگهای فیلم، ابتدا جنسی بودهاند و بعد دستوپایی درآوردهاند تا پیشبرندهی داستان باشند.
داستان فیلم، شاید در اوایل حرکت خود مخاطب را راضی کند و در میانه امیدوارکننده خودنمایی کند، اما در یکسوم پایانی با ضعف مواجه میشود.
ضعفی که هم در بحث فرم و هم در بحث محتوای داستان خود را نشان میدهد.
تصاویر، شارپ هستند و وضوح بالایی دارند، انگار نه انگار که فیلم برای دهه شصت است. خیلی از روایتها بیانتها هستند.
پرشهایی دارد که مخاطب را قانع نمیکند، بلکه سوالاتی در ذهنش ایجاد میکند. این نشان از ضعف در کارگردانی و تدوین و حتی فیلمنامه است.
هزارپا فیلم خوبی نیست. فیلم بدی هم نیست. فیلمی است میانه که میشود (بدون خانواده) آن را دید و اندکی خندید.
پایان
برای مطالعه نقد سایر فیلمها اینجا کلیک کنید.