نقد سریال دفتر یادداشت؛ دفتری علیه فراموشی

نقد سریال دفتر یادداشت؛ دفتری علیه فراموشی

نویسنده: الهه ایزدی

سریال دفتر یادداشت به کارگردانی کیارش اسدی‌زاده و نویسندگی مسعود خاکباز، در ژانر کمدی-جنایی ساخته شده که در ایران ژانر نسبتا جدیدی است و این یکی از برگ‌های برنده‌ سریال است.

رضا عطاران در نقش ایرج، کاراگاه خبره‌ای است که مدتی است دچار آلزایمر شده و البته بیماری او گاهی ظهور می‌کند. در آسایشگاهی بستری بوده که به کمک دوست صمیمی‌اش، حمید، از آن‌جا بیرون می‌آید و پس از بازگشت به خانه و طی صحبت‌های رد و بدل شده، متوجه مرگ خواهرش می‌شود.

کم‌کم چیزهایی به خاطر می‌آورد و با رفتن به منزل خواهرش و دیدن نشانه‌هایی، به مرگ او‌ مشکوک می‌شود و با این فرضیه که خواهرش کشته شده، شروع به جمع‌آوری مدرک می‌کند.

او برای این که بعد از ریست شدن (فراموشی گرفتن) یافته‌های قبلی‌ش را فراموش نکند، آن‌ها را در دفتری که خواهرش برای او در نظر گرفته بوده، یادداشت می‌کند و‌ گاهی با موبایل از افرادی که با آن‌ها تعامل داشته، عکس می‌گیرد.

در ادامه، قتلی که در مجتمع مسکونی آن‌ها اتفاق می‌افتد باعث می‌شود او دنبال سرنخ‌های جدیدی برود و در نهایت به این نتیجه برسد که این یک قتل سریالی‌‌ است.

تیتراژ سریال بسیار جذاب و نوآورانه است. موسیقی، مناسب فضا است و‌ روی کار نِشسته.

این که چرا ایرج حافظه‌اش را از دست داده، هنوز بعد از گذشت هشت قسمت مشخص نشده و احتمالا در یکی از قسمت‌های آتی به آن پرداخته می‌شود که به احتمال زیاد قسمت جذابی خواهد بود.

فلش‌بک‌های آغازین هر قسمت، بار گره‌گشایی از موارد گنگ داستان را به دوش می‌کشند و ماجراهای غافل‌گیرکننده‌ای دارند.

نقد سریال دفتر یادداشت

داستان سریال به اندازه کافی جذاب است و بینندگانی را که به این ژانر علاقه دارند، به‌خوبی با خود همراه می‌کند. البته شوخی‌های این سریال در حدی نیست که بیننده قهقهه بزند اما نمک خوبی دارد و فضا را تلطیف می‌کند. به‌عنوان مثال، شوخیِ نشستن روی دفتر یادداشت در اوایل قسمت هشت، خیلی بامزه از آب درآمده.

گریم‌های بازیگران خیلی خوب است، مخصوصا گریم کاظم سیاحی در نقش غراب که در اولین صحنه‌ای که ظاهر شد، نویسنده این متن فقط از روی صدایش توانست بشناسدش. طراحی صحنه جالب و متناسب با حال و هوا و فضای کار است. بازی اکثر بازیگران اصلی هم روان و خوب است.

با این حال، سریال نکات منفی هم دارد. شوخی‌های دوپهلو و‌ اکثرا جنسی، نمایش سیگار کشیدن افراطی، تکرار شوخی از پا افتادن شلوار (که واقعا خنده‌دار هم نیست) و این که ایرج مدام دنبال به دست آوردن زنان و دخترانی است که سر راهش قرار می‌گیرند. طبیعتا آلزایمر باعث نمی‌شود مردان بدون همسر، مدام دنبال جنس مونث بیفتند و بخواهند شماره رد و بدل کنند.

توانایی حسن معجونی خیلی بیشتر از این حرف‌هاست و سریال، جایی برای عرض اندام او باقی نگذاشته است.

فراموشی دست دادن به ایرج، می‌توانست صحنه‌های کمیک فوق‌العاده‌ای بسازد و باعث اتفاقات بامزه‌ای شود، اما نویسنده و کارگردان، از این امکان استفاده درستی نکرده‌اند و فراموشی گرفتن ایرج، در بیشتر صحنه‌ها، دستمایه اتفاق خاصی نمی‌شود.

ماجرای عاشقانه مادر نازنین و ایرج هنوز گنگ است. چرا او از مواجهه با ایرج اجتناب می‌کند؟ اصلا نازنین و مادرش که تازه به آن مجتمع رفته‌اند، ایرج را از کجا می‌شناسند؟ سریال بعد از گذشت هشت قسمت، هنوز پاسخی به این سوال نداده است.

حمید ظاهرا از نظر سنی جای پدر نازنین است، چرا جوری رفتار می‌کند که انگار به او علاقه‌ دارد؟

طبق چه منطقی، غراب به عنوان یک‌ پلیس، با خواهر ایرج‌ که پلیس نیست، روی پرونده‌ قتل‌های زنجیره‌ای کار می‌کرده است؟

با وجود این‌ها، دفتر یادداشت در ژانر خودش سریال خوش‌ساخت و جذابی است که ارزش تماشا کردن دارد.

حواشی

قبل از‌ پخش سریال، پوستری از آن منتشر شد که به‌وضوح شبیه فیلم مالنا بود، البته با جابه‌جایی جنسیت‌ها، و‌ باعث شد نظرات منفی زیادی بگیرد.

می‌گویند این سریال، کپی سریال خارجی only murders in the building است. نویسنده متن، این سریال خارجی را ندیده، پس نظری در این رابطه نمی‌دهد. می‌توانید هر دو سریال را ببینید و‌ قضاوت کنید.

این سریال را می‌توانید در فیلم نت تماشا کنید

پایان

برای مطالعه نقد و بررسی سایر فیلم‌های کمدی اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=320109
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.