برنامه تلویزیونی بگو بخند؛ چند میگیری خنده کنی؟

برنامه تلویزیونی بگو بخند؛ چند میگیری خنده کنی؟

نویسنده: بنیامین کلاچاهی ثابت

تیکی‌تاکا در فوتبالِ گواردیولا، پایان باز در سینمای فرهادی و استندآپ کمدی در خندوانه رامبد جوان! این سه عنوانِ ظاهراً غیر مرتبط به هم، در واقع از شبیه‌ترین چیزها به هم هستند.

چرا که هر سه این‌ها در دوره‌ای به شهرت زیادی رسیدند و تا سال‌ها پس از اوجِ نسخه اصلی، توسط دیگران تقلید شدند.

برنامه تلویزیونی «بگو بخند» شبکه نسیم یکی از نمونه‌هایی است که تلاش دارد مانند «خندوانه» یک برنامه ترکیبی مفرح و خنده‌آور باشد. اما در قدم اول همچون دیگر برنامه همین شبکه «خوش‌نمک» بار اصلی تولید محتوای خود را روی دوش شرکت‌کننده‌های بیرونی گذاشته است.

البته که بگوبخند از برنامه هم‌شبکه خود کیلومترها جلوتر است اما اساساً دلخوش کردن به این راهِ آسان، ناشی از عدم دقت برنامه‌سازها به این موضوع است که خندوانه پس از چندین فصل تولید برنامه و به پشتوانه تبدیل شدن به یک برند پرمخاطب به سراغ استعدادیابی رفت و در واقع این برنامه بود که برای شرکت‌کننده‌های مسابقات خودش مخاطب پیدا می‌کرد و نه بالعکس.

البته «بگو بخند» برنامه بدی نیست و در جریان رقابت بین انواع اجراهای طنز (از نمایش و استندآپ کمدی تا شعرخوانی و…) که به سبک برنامه تلویزیونی «عصر جدید» توسط داورهای برنامه قضاوت می‌شوند، لحظات شاد و مفرحی هم ایجاد می‌کند.

همچنین مهارت مجری، عبدالله روا، در بداهه‌پردازی‌های طنزآمیز و استعداد و سواد داورهای برنامه (علیرضا خمسه، شهرام شکیبا، شهاب عباسی و نعیمه نظام‌دوست) برای مشارکت به موقع در جریان رقابت شرکت‌کننده‌ها هم به تکثر این لحظات شاد کمک کرده است اما مشکل اصلی برنامه چِفت نشدن این لحظات با هم است.

زیاده‌روی گروه سازنده برنامه برای وام گرفتن از هر ایده و برنامه موفقی (از خندوانه و عصرجدید تا دورهمی و حتی چالش‌های برنامه‌های اینترنتی) باعث شده، بسیاری از آیتم‌های آن‌ها مجالی برای دیده شدن پیدا نکند.

محدوده این تلاش‌ها آنقدر نامعین است که شب‌هایی از فصل جدید این برنامه تحت عنوان «خارج از مسابقه» تولید شده و با دعوت از یک مهمان سرشناس و گفتگو و بازی با او، عملاً با برنامه دیگری سر و کار داریم. اگر فرضاً مجموعه اجزای ناهمگون خندوانه در کنار هم را به یک هویت وجودی مستقل مانند «زرافه!» تشبیه کنیم، چنین برنامه‌هایی اما به یک کُل منسجم و قابل تعریف نرسیده و «شترگاوپلنگ» باقی می‌مانند!

اگرچه این بلاتکلیفی در تعیین خط اصلی برنامه به شبکه نمایش خانگی هم سرایت کرده و برنامه‌ای مانند «اُسکار» با حجم ایده‌های بسیار کمتر نیز با همین آشفتگی اجرا روبه‌رو است اما آن برنامه مانند سایر برنامه‌های مهران مدیری روز به روز و قسمت به قسمت در حال بهتر شدن است.

از طرفی شهاب عباسی و عبدالله روا امتیازی که مثلا امین حیایی و احسان علیخانی در عصر جدید داشتند ندارند و آن هم شهرت و محبوبیت بالاست!

به نظر باید به گروه سازنده این برنامه پرزحمت یادآور شد که خنداندن، بدهی آن‌ها به کسی نیست که قصد تسویه آن را با مخاطب دارند.

اینگونه شاید از جا دادن هر ایده به نظر بامزه‌ای در برنامه خودداری کنند و با متمرکزتر شدن روی محور اصلی برنامه خود، از فرم فعلی «چند میگیری خنده کنی؟» به یک «بگو بخند» حسابی دست یابند.

پایان

برای مطالعه نقد و بررسی سایر فیلم‌ها و برنامه‌ها اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=320404
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.