???اُمين نشست «دگرخند» با موضوع بررسي طنز در ستون دو کلمه حرف حساب گلآقا با نگاهي به کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» سهشنبه ?? تيرماه در حوزه هنري برگزار شد.
در اين نشست دکتر محمدرضا اصلاني، گيتي صفرزاده و نجمه زارع درباره اين کتاب و ستون دوکلمه حرف حساب بحث و گفتگو کردند.
گيتي صفرزاده روزنامهنگار و طنزنويس با بيان اينکه کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» را از نگاه کسي بررسي ميکنم که با کيومرث صابري در نشريه گلآقا همکار بوده است، اظهار کرد: خوشبختانه وقتي کتاب را ميخواندم حس نميکردم که نويسنده از شخصيت و زندگي اصلي کيومرث صابري دور شده باشد. نخست احساس ميکنم که ايشان نگاه مثبتي به کيومرث صابري دارد. اما اگر بخواهيم به عنوان يک مخاطب بيطرف که شناختي نسبت به کيومرث صابري ندارد، اثر را بررسي کنيم، اين نگاه مثبت کمي آزاردهنده خواهد بود.
وي ادامه داد: در بخشهايي از کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» جملات توصيفي نسبت به مرحوم صابري مي خوانيم و به طور مثال مي بينيم که نوشته شده ايشان فلان موضوع را عالي روايت کرده است. در حالي که يک اثر تحقيقي نبايد وارد اين گونه فضاهاي توصيفي شود.
صفرزاده همچنين گفت: چيزي که در اين اثر به عنوان سبک گلآقايي معرفي شده و نشانههايش درست بوده است، از نوع نگاه فرد خاصي نشئت ميگرفت. آقاي کيومرث صابري اصراري بر اين موضوع نداشت که طنز بايد همينگونه باشد که مينويسد و ديگران هم بايد از سبک و سياق او پيروي کنند. صابري معتقد بود که طنز نبايد عقدهگشايي و … داشته باشد. ميگفت وقتي من طنزي درباره وزير و مسئولي مينويسم، بايد خود او هم خوشش بيايد. صابري ميتوانست اين فضا را تسري بدهد. فضاسازي با طنزهاي گلآقا شکل گرفته بود و برخي دوستان طنزپرداز مي گفتند که اين ديگر سبک گلآقايي نيست، بلکه مکتب گل آقايي است.
اين نويسنده خاطرنشان کرد: خانم زارع عنوان خوبي براي کتاب خود انتخاب کرده است. آقاي صابري به معناي مثبت شخصيت رندي بود و يکي به نعل و يکي به ميخ ميزد. چيزي که به عنوان سبک گلآقايي رواج پيدا کرد، بخش دروني و نوع نگاهي بود که ايشان به زندگي داشت. وقتي صابري قصد داشت يادداشتي اداري براي انجام کاري بنويسد هم حتما آن را با چاشني طنز مينوشت و الان حدود ۵ هزار يادداشت و نامه اداري از ايشان باقي مانده است. طنزنويسي با زندگي ايشان عجين شده بود.
اصلاني: تئوري طنز در ادبيات کشورمان بايد جدي گرفته شود.
محمدرضا اصلاني، استاد دانشگاه نيز با بيان اين که از سال ها پيش وارد حوزه تئوري طنز شده است، اظهار کرد: از زماني که شروع به تحقيقها و تاليف کردم، گفته ام طنز در ادبيات ما پيشينه قوي دارد. اما بحث تئوري طنز در ادبيات کشورمان ضعيف است.
وي تصريح کرد: به عنوان يک پژوهشگر جزو آرزوهايم است که روزي به مرحله اي برسيم که دنيا ايران را با طنز بشناسد و طنزش جهاني شود. اگر بخواهيم به اين مرحله برسيم بايد در زمينه تئوري طنز کار شود. يکي از مشکلاتي که در پاياننامههاي دانشگاهي داريم، موضوعات تکراري است. اين اثر در ابتدا يک پاياننامه دانشجويي بوده است، اما در پاياننامههاي دانشجويي مخاطب محدود و خاص است؛ هرچند در انتشار اثر به صورت کتاب، بايد ساختار پاياننامه تغيير کند.
با توجه به اينکه نويسنده در کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» به يکي از بزرگترين طنزپردازان کشور پرداختهاند، خوب بود در شروع کتاب، يک بررسي درباره طنز بعد از مشروطه داشتند. نکته دوم اينکه جاي آن بود که ايشان مروري کوتاه درباره نشريات طنزي که بعد از انقلاب مشروطه داشتيم مي کردند. کيومرث صابري هم در مجله توفيق و هم گلآقا و ديگر نشريات کشور فعاليت داشته است و بيمناسبت نبود اگر مرور کوتاهي بر ديگر نشريات طنز کشور مي شد.
اصلاني با تاکيد بر فهرست بلند منابع کتاب، عنوان کرد: اين فهرست نشان مي دهد که چقدر مقاله و کتاب درباره کيومرث صابري و طنز ايشان نوشته شده است و دليل اهميت ايشان در تاريخ ادبيات را بيان مي کند. خانم زارع کتاب خود را با بحث سبک در آثار کيومرث صابري شروع مي کنند اما خيلي زود آن را جمع کردند. بحث سبک ادبي، بحث جدي است و دوست داشتم خانم زارع بيش از هر چيز به بحث سبک مي پرداختند.
در زمينه منابعي که خانم زارع در کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» استفاده کردند، بخشي به سيستم آموزشي ما بر ميگردد و اينکه چرا دانشجويان از منابع انگليسي استفاده نميکنند و البته در همين منابع فارسي هم منابع خوبي وجود دارد که در اين پاياننامه جايشان خالي بود. چيزي که در اين کتاب بيش از هر چيزي براي من نکته مثبت بود، بحث شخصيت پردازي بود که ايشان بسيار خوب به آن پرداختند.
زارع: طنز تاريخ ناشناختهها و آينه تاريخ غير رسمي ماست
نجمه زارع بنادکوکي، نويسنده کتاب «يکي به نعل، يکي به ميخ» نيز در سخناني ضمن تشکر از منتقدان و برگزار کنندگان اين نشست تخصصي، اظهار کرد: ما دو تاريخ رسمي و غير رسمي داريم. تاريخ رسمي در کتابها نوشته ميشود. اما طنز آينه تاريخ غير رسمي ماست. طنز تاريخ ناشناخته ها، گمنام ها، گلآقا ها و شاغلام ها، و کساني که ديده نمي شدند، است. در طنز آدم هايي را مي بينيم که در شرايط عادي خيلي جلوي چشم نيستند.
وي درباره چگونگي نگارش پاياننامهاي با موضوع آثار طنز مرحوم کيومرث صابري نيز گفت: بعد از سال ۵۹ تا ۶۳ طنز سياسي ايران افول کرده بود و رواج نداشت. کيومرث صابري سال ۶۳ با حجتالاسلام دعايي براي نگارش ستون طنزي در نشريه گلآقا صحبت مي کنند، ايشان از آقاي دعايي مي خواهند هيچ حقالتحريري دريافت نکنند و به جاي آن بتوانند آزادانه و بدون هيچ سانسوري طنز بنويسند. اين خبر کوتاه را در نشريهاي خوانده بودم و برايم جالب بود که بدانم ايشان از آزادي خود چگونه استفاده مي کنند. در پايان نامه کارشناسي ارشد درباره سبک کيومرث صابري و طنز گل آقا نوشتم. پاياننامه را به دفتر طنز ارائه کردم و پذيرفته شد که به چاپ برسد.
«يکي به نعل، يکي به ميخ» به قلم نجمه زارع بَنادکوکي و به همت انتشارات سور? مهر و دفتر طنز حوزه هنري، بهار سال ۱۳۹۶ و در ۳۱۲ صفحه به بازار نشر عرضه شده است.