کاربرد هجو پیش از اسلام

کاربرد هجو پیش از اسلام

نویسنده: الهه ایزدی

در شعر پیش از اسلام ایران سابقه‌ای از هجا وجود ندارد ولی در شعر جاهلی عرب، هجا یک سنت رایج بوده است.

برای بررسی هجا در زبان عرب و کاربرد هجو پیش از اسلام باید اوضاع اجتماعی آن قوم را بررسی کنیم.

کاربرد هجو پیش از اسلام

از دیر‌باز، سکنه عربستان بیشتر بدویانی بوده‌اند که در واحه‌ها دور هم‌ جمع می‌شده‌اند و برای تسهیل زندگی خود به‌صورت قبیله‌ای زندگی می‌کرده‌اند و گاهی برای چرای دام یا استفاده از تالاب‌ها با یکدیگر می‌جنگیده‌اند.

در چنین جامعه‌ای، قدرت حرف اول را می‌زد و هر چادر در حکم خانواده ای بود، و مجموع چند چادر که ساکنان آن، پیوند خویشاوندی داشتند، یک «حی» به شمار می‌رفت و از ارتباط «احیاء هم‌خون» قبیله به‌وجود می‌آمد. هر «حی» یک «سید و رئیس» داشت که اداره آن حی با او بود و در مواقع اختلاف میان مردم حکم می‌کرد و موقع جنگ، رهبری آن‌ها را برعهده داشت.

این قبایل، مکان مخصوصی نداشتند و با توجه به اوضاع محیط زیست، تغییر مکان می‌دادند و گاهی با قبایل دیگر به جنگ می‌پرداختند و آنها را مغلوب می‌کردند و از محیط زندگی آن‌ها استفاده می‌کردند. در چنین محیطی، آن‌چه که زندگی این ساکنان را تسهیل و تلطیف می‌کرد، شعر بود.

رجزهایی که از آثار ادبی عرب به‌ جا مانده است، نوعی از سرکوبی دشمن است. جنگجو پیش از آغاز جنگ، از دودمان خود می‌گوید، از پهلوانان و نام‌آوران خاندان خود یاد می‌کند و با ذکر این مفاخر، خود را تسلی می‌دهد و ترس و را از خود دور می‌کند و در مقابل، دشمن را تضعیف می‌کند تا حدی که غلبه بر او را تسهیل کند.

نمونه‌های این رجزها در تاریخ عرب به‌وفور یافت می‌شود.

مثال‌هایی از هجو پیش از اسلام

ابوطلحة زيد بن [سهيل بن] الاسود بن حزام انصاری، از تیراندازان لشکر پیغمبر (ص) بود. او حین جنگ می‌گفت:

«انا ابوطلحه زید
و کل یوم فی سلاحی کید»

(یعنی من «ابوطلحه زید» هستم و هر روز در سلاح من نیرنگی تازه یافت می‌شود.)

عمرو بن عاص در یکی از جنگ‌ها وقتی به میدان رفت، گفت:

«زره مرا چنان بر من استوار کنید که برطرف نشود. یک روز از آنِ «هَمْدان» است و روز دیگر از آنِ «صِدف». بنی تمیم نیز مانند آن را دارند مگر این که روی بگردانند. بنی ربیعه هم روز سختی می‌بینند، چون همانند شتر برمی‌گردم. آنان را با نیزه های سخت از پای می‌اندازم.»

در این روز، صفین، گروهی از انصار که در سپاه علی (ع) بودند، معاویه را به هجا گفتند و معاویه رنجید و بعدها از آن واقعه به سختی یاد و اظهار ناراحتی می‌کرد.

عمروبن اشرف، در جنگ جمل که عایشه حضور داشت، این رجز را خواند:

«ای مادر ما، ای بهترین مادری که میشناسیم، مادر به فرزندان خود غذا می‌دهد و به آن‌ها مهر می‌ورزد. آیا نمی‌بینی چه بسیار اسبان اصیل مجروح می‌شوند و سر و کله و دست‌هایشان قطع می‌شود…»

به روایت بناکتی، حسین بن علی (ع) نیز در روز عاشورا شمشیر به دست، در حال جنگ این ابیات می‌خواند:

«أنا ابن على الخير
كفاني بهذا مفخراً حين افخر

و جدى رسول الله اكرم من مشى
ونحن سراج الله في الحق يزهر

و فاطمة أمي، سلالة أحمد
و عمى يدعى ذوالجناحين جعفر

و فينا كتاب الله انزل صادقاً
و فينا الهدى والوحي والخير يذكر

و نحن ولاة الحوض نسقى ولاتنا
بكأس رسول الله ماليس نذكر

و شيعتنا في الناس اكرم شيعة
و مبغضنا يوم القيامة يخسر»

(یعنی من فرزند علی هستم که او بهترین بنی‌هاشم است برای من این مایه از افتخار کافی است زمانی که به خود ببالم و جدم رسول خداست گرامی‌ترین پویندگان و ما چراغ خداییم که در حق می‌تابد و فاطمه مادر من است فرزند احمد و عمویم جعفر است که ذوالجناحین خوانده می‌شود و کتاب خدا به راستی در میان ما نازل شد و در ماست رستگاری و وحی و خوبی که یاد کرده می‌شود و ما سر پرستان حوض کوثریم که دوستان خود را می‌نوشانیم از جام رسول خدا که در وصف نمی‌گنجد و پیروان ما در میان مردم بهترین پیروانند و دشمن ما در روز قیامت زیانکار است.)

شاعر در قبیله منزلتی داشته و مایه فخر و غرور قوم خود بوده است. زیرا، نشر مفاخر قبیله و حمایت از گفته‌های آنان را شاعران آن قبیله به عهده داشتند و به دلیل تاثیری که شعر در این گونه موارد داشته است، شیوخ قبایل و سادات و افراد قبایل و احیاء از هجو شاعران می‌ترسیده‌اند و به مدح آنان مباهات می‌کرده‌اند.

در شعر عرب هجا نه تنها عیب شمرده نمی‌شد؛ بلکه شاعر هجاگو می‌توانست به موقع، با هجو دیگران از قبیله خود دفاع کند.

زنان قبایل نیز از ذوقی خاص برخوردار بودند و درباره رویدادهای قبیله خود سخن منظوم می‌سرودند. به‌هر‌حال شعر در میان قبایل عرب کاربردی جز آن‌چه این روزها دارد، داشت و پیغام‌ها هم به شعر فرستاده می‌شد.

عرب‌ها وقتی امیری را به سرکوبی قومی می‌فرستادند با شعر آغاز می‌کردند و وقتی پهلوانی با پهلوان دیگر روبه‌رو می‌شد خود را با شعر می‌شناساند. وقتی قاصدی پیامی را می‌رساند، گاهی شعری حاوی مضون نامه بود.

قبیله‌ای از عرب برتری خود را بر قبیله دیگر با شعر نشان می‌داد. زنان در سوگ شوهران خود، شعر می‌سرودند و خلاصه شعر آن‌قدر مقبول بود که کمتر موردی پیش می‌آمد که شعر در آن کاربردی نداشته باشد.

شاید امروز شنیدن هجو کسی فقط خنده‌ای کوتاه در پی داشته باشد و شخص هجو‌شده بشنود و بی‌تفاوت بگذرد، ولی «هجا» در قبایل عرب، جراحتی سخت برجای می‌گذاشته و انتقام‌های شدید در پی داشته است.

پایان

برای مطالعه سایر مقالات اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=319300
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.