نمایشنامه آواز قو و نگاه چخوف به زندگی

نمایشنامه آواز قو و نگاه چخوف به زندگی

نویسنده: رضا گیلانپور

گفتیم و نوشتیم که نگاه چخوف به پیرامون زندگی چیست.

نمایشنامه آواز قو درباره بازیگری است که بعد اجرا در تماشا خانه خواب مانده است و با سوفلور نمایش‌اش که گویا او در تماشا خانه به صورت قاچاقی زندگی می‌کند و… به گفتگو می‌نشیند و از خود می‌گوید که برای خوش مردم چه کارهایی انجام داده است.

تماشاگران با حال خوب و خوش به خانه‌هایشان می‌رفتند و شکایت می‌کند از اینکه دیگر آن اقبال را ندارد و مردمی که از بازی اش لذت می‌بردن دیگر به او هیچ تعلقی ندارند. شکایت میکند از روزگار از آدم‌ها.

چخوف در آواز قو اشاره دارد به اینکه اگر می خواهی ماندگار شوید و اثری از خود به جا بگذاری دنبال جیفه دنیا یا ظاهر دنیا نگرد.

آنچه که تو را ماندگار می‌کند حضور تو روی صحنه فلان متری نیست. دل خوش به تشویق آدم ها نباش.

چیزی که تورا با بقیه فرق می‌گذارد آن چیزی است که تو به آن تعلق داری.

آنقدر خود را به زمین نچسبان. تو به جای دیگری تعلق داری. تو به مخاطبت بگو برای رسیدن به آن، این راه توست. تو به عنوان یک بازیگر که صحنه شده منبر تو باید مردم را به خدا نزدیک کنی نه به دنیا.

تو تریبون داری. تو پخش کننده معنویات خدایی.

درست است پول و پله بسیار مهم است و تعیین کننده ولی فقط یک وسیله است برای رسیدن خود و تماشاچیان به قرب الهی.

چیزی که ما (عصر حاضر و ایران) نتوانستیم درست برای هشتاد میلیون ایرانی معرفی کنیم.

ما قرار بود علاوه مسایل دنیوی معنویات مردم را با اوج برسانیم یا حداقل به آنچه که معمول و عرف بود برسانیم.

آن پیر زمان ما گفت و واقعا یک نیرنگ و خدعه نبود. این من و ما بودیم که کوتاهی کردیم و حرف آن پیر را به زمین گذاشتیم و باعث و بانی آن شدیم که آقایان یا خانم های ناکس یا به قول … دشمن سواستفاده کند.

در یک کلام چخوف می‌خواهد به جامعه و بشر یک تلنگر یک ویشگون بگیرد و راه را از چاه به ما بگوید و نشان بدهد. کو گوش شنوا…؟

چخوف می‌خواهد گوشزد کند که یک روزی تمام خواهی شد. پس بهتر اینکه یک اثر، یک جاودانگی از خود به جا بگذاری.

دنیا محل گذر است آنچه که باقی خواهد ماند جا پای درست توست. آن روز که به فکر خنداندن و حال خوب بودی باید به فکر امروز می‌بودی. زندگی فقط بازیگری نیست زندگی زن و بچه و خانه و فامیل هم است.

به قول امام علی (ع): «دنیا مزرعه آخرت است». باید در این دنیا درست بکاری که آن دنیا بهره ببرید.

انسان مادی فقط این دنیا رو می بیند. در صورتی که دنیای دیگر هم وجود دارد. تو باید طوری زندگی کنی که جای حالیت برای دیگران حس شود. از سواد و تجربیات دیگران بهره ببرند نباید فرصت های بدست آمده را بدون نشر بدون اینکه این تجربیات را در اختیار تازه نفس ها گذاشت در اختیار علاقه‌مندان گذاشت، صحنه زندگی را ترک کرد.

باید از خود یک کتابی، یک جزوه‌ای یک چیزی به جا بگذاری که بعد در زمان کهنسالی حسرت بخوری که چرا من اینگونه‌ام.

چرا من بی کس و تنهام و به قول بازیگر نمایش که در خاتمه می‌گوید: «جایی که هنر است در آنجا تنهایی نیست و الخ.»

می‌توانید این کتاب را در این لینک آنلاین بخوانید و یا از این لینک به صورت فیزیکی تهیه کنید.

برای مطالعه معرفی سایر کتاب‌ها اینجا کلیک کنید.

پایان

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=318081
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.