محمود فرشچیان؛ نقاشی که سوال‌های هنری می‌پرسید

محمود فرشچیان؛ نقاشی که سوال‌های هنری می‌پرسید

نویسنده: علی بهاری

هواپیما که روی زمین نشست، مستقیم تاکسی گرفت و رفت به گذر نجاری‌های نیوجرسی، پیش اوس مایکل واسه خرید میز کار.

مایکل نجار بهش گفت: «داداش! این رو ببری پشیمون نمیشی. من واسه خواهر خودم کریستانا از همین بردم، موقع ختنه‌سورون رابرت‌شون. هفته دیگه ختنه‌سورون پسر خود رابرته ولی اون میزه هنوز داره کار می‌کنه.»

مشتری هم به اوس مایکل اعتماد کرد و میز رو خرید ۳۸ دلار. ولی روی اون میز چند میلیون دلار کار کرد. احتمالا اوس مایکل الان تغییر شغل داده و سر چهار راه جان اف کندی، ریال می‌فروشه.

می‌دونید دارم درباره کی صحبت می‌کنم؟ میگم خدمت‌تون.در یکی از شب‌های سرد بهمن ۱۳۰۸، در اصفهان بچه‌ای متولد شد که اسمش رو گذاشتند: محمود!

البته مردم ایران خیلی از محمود – چه شاه باشه چه دکتر – خاطره خوبی ندارند ولی این محمود فرق می‌کنه.

پدر محمود، تاجر و طراح فرش بود البته نه از اینها که موکت دم دستشویی رو به اسم فرش پذیرایی به خلق الله قالب … ببخشید پرزنت می‌کنن. شاید همین حرفه پدر بود که باعث شد محمود از بچگی دنبال طرح و رنگ و نقاشی باشه. محمود بچه‌ای درون‌گرا بود و سعی می‌کرد اوقات فراغت خودش رو در تنهایی بگذرونه.

مثلا وقتی رفقاش داشتند با دمپایی تو کله هم می‌زدند تو اتاق خونه‌شون نقاشی می‌کرد و سرش گرم کاغذ و مدادهاش بود. نهایتا وسط‌هاش یه لیوان دوغ می‌خورد و دوباره برمی‌گشت سر دفتر نقاشی.

چشم آقا محمود همش دنبال گچ‌بری و طراحی‌های مختلف ساختمان‌ها بود و به جای این که از باباش بپرسه: «بابا! چی شد نسل شما تو مشروطه انقلاب کرد؟ آب کم بود یا نون؟» از جنس و طراحی آثار هنری مختلف می‌پرسید.

محمود خان تو ۲۱ سالگی سوار بر طیاره شد و به اروپا رفت تا با هنر نقاشی فرنگی‌ها از نزدیک آشنا بشه و چون عزمش جدی بود هفت سال تو وین موند.

این وین همیشه هنرپرور بوده. حالا گاهی مینیاتور، گاهی مذاکره. وقتی دید کلاس‌های هنری خیلی فایده نداره و اگر چه قیافه استادهاش مثل مکرونه ولی اخلاق‌شون به معمر قذافی گفته زکی، تصمیم گرفت یه سر همه موزه‌های اروپا رو ببینه. از گورکی روسیه و پرادو اسپانیا شروع کرد تا مردان مسلح هلند و لوِر، لوَر، لوُّر، لوووُؤُ پاریس.

احتمالا تا الان فهمیدید این محمود خانی که میگیم منظور استاد عالی‌جناب، محمود فرشچیانه. یعنی همون نقاش مشهوری که آثار معروفی مثل عصر عاشورا رو خلق کرده. ترکیب هنر متعهد با اعتقادات عمیق شیعی که تو ذهن هر ایرانی یه تصویر از خودش به جا گذاشته.

البته عصر عاشورا تنها اثر معروف ایشون نیست. محمود خان فرشچیان در هجده سالگی یعنی تو همون سنی که خیلی‌ها پیام فوروارد می‌کنن و ممبر فیک می‌گیرن تا یه لقمه حروم ببرند سر میز فست فودشون، تابلوی «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند» رو خلق کرده.

حالا به اون جماعت ممبر اَدکُن اگه بگی معنی کن میگن: «خوب دوش که منظور دوش حمومه. احتمالا ملائک هم اسم تعمیرکار تاسیساته. آره دیگه حافظ نصف شبی لولش چکه می‌کرده این شعر رو گفته.»

استاد محمود فرشچیان علاوه بر عصر عاشورا و دوش دیدم، آثار مهم دیگه‌ای هم خلق کرده. در سال ۷۲، ضریح جدید آقا امام رضا و در سال ۸۷، ضریح آقا امام حسین رو طراحی کرد. خوش به حالش. خدا بهش برکت بده.

پایان

برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=317164
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.