لباسی برای عید

لباسی برای عید

نویسنده: سمیه رستمی

یکی از رسوم ما ایرانی‌ها در ایام نوروز  به‌غیراز ماچ سه‌ضرب و خفت‌گیری به‌عنوان عیدی پوشیدن رخت و لباس و نو بوده و هست.

هر رسم هم فلسفه‌ای دارد و از سر شکم‌سیری رایج نشده. درباره فلسفه این رسم کهن گفته‌اند وقتی آدمی مشاهده می‌کند، طبیعت با آغاز بهار لباس تازه به تن می‌کند، می‌خواهد نشان بدهد چلاق نیست و او هم می‌تواند لباس نو بپوشد.

حالا جای شکرش باقی است فقط در همین حد وارد چالش با طبیعت می‌شود و آن قسمتش  که طبیعت دچار ریزش پوشش می‌شود را ندید می‌گیرد.

اساساً نور چراغ‌زنبوری به جای‌جای قبور قدیم‌ها بپاشد که چند دست لباس بیشتر از بقیه پاره کرده‌اند. آن هم وقتی لباس پاره پوشیدن مد نبوده و طبق گفته خودشان هیچ حرفشان بی‌حکمت نبوده و خروار، خروار معرفت در آن نهفته است و همیشه درباره همه اصول و فروع زندگی انسان حرفی برای گفتن داشته‌اند؛ ولی در مورد لباس نو پوشیدن نکته‌ای نگفته‌اند که لابد چون مشغول خانه‌تکانی بوده‌اند و وقت نداشتند بروند لباس نو تهیه کنند.

در نهایت هم انتقامشان را با ضرب‌المثل «لباس نو، بخور پلو» گرفته‌اند که نشان بدهند لباس نو داشتن خیلی هم امتیاز محسوب نمی‌شود.

فقط می‌ماند همین شعر زیر که نمی‌شود نادیده گرفتش. می‌فرماید:

«تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»

و عجالتاً قدیمی‌ها معتقد بودند؛ تنها نشانه آدمیت بعضی آدم‌ها همین رخت و لباس است و دیگر امیدی نیست که با حلول سال نو، جامه تن و جان از آلودگی‌ها و پلشتی‌ها بشورند.

بالاخره به این اخلاقشان عادت کرده‌اند و ترک عادت هم که به گفته همان قدیمی‌ها عادت موجب مرض است و به قول روان‌شناسان جدید، آدم باید چاله چوله‌های شخصیتش را بپذیرد.

از آن جایی که لباس شیک و پیک و حتما نو می‌تواند نظرها را از نواقص اخلاق شخص منحرف کند، تیشان فیشان با لباس نو کاملاً منطقی به نظر می‌رسد.

البته این سال‌ها دیگر لباس نو حتی اگر مد روز باشد و برندی که سلبریتی‌ها برای تبلیغش، خودشان را شرحه، شرحه کرده باشند هم جوابگو نیست؛ بنابراین بعضی چند ماه مانده به سال نو، علاوه بر لباس؛ لب و گونه، چک‌وچانه، بینی و پیشانی و مو و ابرو را از نو می‌کوبند دوباره می‌سازند.

یعنی دم عیدی چنان مشغول کاشت و برداشت می‌شوند، می‌توانند از بانک کشاورزی وام بگیرند. یعنی جوری تغییر می‌کنند که اگر ملک‌الموت بیایید سر وقتشان، چارچنگولی می‌ماند؛ چون چهره فرد موردنظر با مشخصات سجلی‌اش تطبیق نمی‌کند.

گذشته از این که دیگر گارانتی هم شاملشان نمی‌شود. دستگاه خلقت هیچ‌رقم این موجود را گردن نمی‌گیرد و قبول نمی‌کند این ترکیب محصول کارگاه هستی خودشان باشد.

پایان

برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=320702
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.