طنازی با شوخی خاک بر سری
نویسنده: علی بهاری
در سالهای اخیر و با گسترش شبکههای اجتماعی، نقش مردم عادی از مصرفکننده صرف به تولیدگر و مصرفکننده تغییر پیدا کرده است.
هر کس، تنها با داشتن گوشی هوشمند، اینترنت (البته باید پرسرعت باشد تا حریف ویدئوهای سنگین بشود) و یک عدد نرمافزار بازکننده پلتفرمهای خارجی (همه توانم را گذاشتم که آن کلمه خاص را استفاده نکنم) میتواند تولیدگر محصولات رسانهای باشد.
گسترش دامنه تولیدگران-مصرفکنندگان از یک سو و جا ماندن محصولات صداوسیما از این قافله موجب شده فعالان این عرصه کمکم خطوط قرمز را زیر پا بگذارند و طرحی نو دراندازند.
هرچند وجود خطوط قرمز غیرواقعی در این مسئله بیتاثیر نبوده و نیست (همچنان که بعد از سالها هنوز نمیفهمم چرا سریال ارزشمند شبهای برره دیگر پخش نمیشود، اجازه تولید فصل دومش داده نشد و برخی کارهای قدیمی در بازپخش سانسور میشود) ولی وجود خطوط قرمز اضافی و غیرضروری تمام ماجرا نیست.
گسترش دامنه تولیدگران محصولات رسانهای موجب شده سلیقههای گوناگون پا به این عرصه بگذارند. طبیعتا این سلیقهها در میزان اهتمام به عفت و فرهنگ دینی یکسان نیستند و محصولاتشان متنوع است.
از مذهبیترین اشخاص که در محرم و رمضان کلیپهای عبادت و مناجات تولید میکنند تا شهروندان سکولاری که جهت قبله را هم بلد نیستند همه در این فضا فعال هستند. در این میان مذهبیها با دیدن محتواهای غیرعفیفانه سکولارها خشمگین میشوند و چه بسا با ناسزا و نفرین صفحه را رد کنند و یا از کانال خارج شوند اما این همه ماجرا نیست.
پس از گذشت چندی، کمکم خود نیز به آن محتواها عادت میکنند و به قول معروف، قبحشکنی اتفاق میافتد. یکی از دوستانم که مذهبی، متشرع و متاهل است میگفت قبلا وقتی با همسرم فیلمهای زبان اصلی میدیدیم به محض آن که صحنه معاشقه یا تننمایی پخش میشد هر دو لب میگزیدیم و شتابان به سوی کنترل میدویدیم تا صحنه را عوض کنیم اما الان گاه بدون آن که خمی به ابرو بیاوریم اروتیکترین صحنهها را میبینیم و چه بسا بررسی انتقادی هم بکنیم!
این همان بلایی است که در شبکههای اجتماعی بر سر قشر مذهبی و دغدغهمند آمده است.
میلیونها انسان که برخی کارها و الفاظ را قبیح میپنداشتند و هرگز در مخیلهشان هم نمیگنجید که بعضی چیزها را ببینند، امروز توسط همان مطالب در اکسپلور اینستاگرام یا پیامهای فورواردی تلگرام بمباران میشوند و این چیزی نیست که بر سلیقه رسانهایشان اثر نگذارد.
به مرور آنها هم به این دست مطالب عادت میکنند و چه بسا خودشان در تولید اینها دست به کار و پیشتاز شوند!
اکنون پرسش اینجاست که چرا شوخیهای اروتیک این قدر در طنز رواج یافته، فیلمهای کمدی در استفاده از آنها از یکدیگر سبقت میگیرند و شبکههای اجتماعی بزرگترین مروجانش هستند؟
به نظر میرسد عوامل زیر در این ماجرا بیتاثیر نیست:
یکم: آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
همانطور که در ابتدای مقاله هم عرض شد وقتی پدیدهای قبیح به صورت پرتکرار و فراوان به نمایش درآید به مرور قبحش خواهد ریخت.
چند سال قبل، آماری خواندم که میگفت آمار طرفداران قانونی شدن همجنسگرایی در آمریکا ۵۷ درصد و مخالفان ۳۹ درصد اند، در حالی که ۵ سال پیش، مخالفان ۴۸ درصد و موافقان ۴۲ درصد بودند. (شفقنا به نقل از موسسه پیو- تیر ماه ۱۳۹۴) پس عرضه شدن محتواهای اروتیک در گام اول موجب ریخته شدن قبح آن و ریخته شدن قبح در گام دوم منجر به عرضه بیش از پیش آن شده است و این چرخه باطل متاسفانه ادامه دارد.
دوم: من فحش میدهم، پس هستم!
بسیاری از کسانی که در فضای مجازی، محتواهای طنزآلود تولید میکنند (واژهای بهتر از طنزآلود به ذهنم نرسید. چون برخی جدا طنز را آلوده میکنند!) جز فحاشی جنسی و شوخی های اروتیک چیزی برای گفتن ندارند. ضعف هنری موجب شده به این ابزار متوسل شوند و البته حتما در دیده شدن هم موثر بوده که به آن ادامه میدهند.
وقتی میتوانید با فحش به نوامیس دیگران، تبلیغات چند صد میلیونی بگیرید، ماشین چند میلیاردی سوار شوید و سفر چند هفتهای به امارات و ترکیه و آلمان و قبرس و سوییس را تجربه کنید چرا باید فاز عفت بردارید؟
سوم: تو نمیتوانی؟ من میتوانم!
یکی از کارگردانان مطرح سینما، چند سال پیش گفته بود: «حاضرم برای خنداندن مخاطب، شلوارم را هم دربیاورم.» این نگرش از دو چیز نشأت میگیرد: یکی اصالت خنده که به هنرمند اجازه میدهد از هر ابزاری برای رسیدن به آن استفاده کند و دیگری تهور کمدین.
گویا او میخواهد بگوید اگر شما جرئتش را ندارید و از انجام این کارها به خاطر حیا صرف نظر میکنید من انجام میدهم و خط را میشکنم. نتیجه هم میشود همین چیزی که میبینید!
اکنون و با توجه به فرهنگ اسلامی که چون خون در رگهای فرهنگی ایران جاری است بد نیست نگاهی به متون دینی بیندازیم تا ببینیم آیا در این متون هم اشارهای به شوخی جنسی شده است یا خیر.
یک: یکی از روایاتی که نویسنده چند سال پیش وقتی اولین بار با آن مواجه شد تا چند دقیقه شگفتزده بود حدیثی است از امام باقر علیهالسلام.
این روایت را ابوبصیر نقل کرده است: «كُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْكُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَيْءٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ عَاتَبَنِي وَ قَالَ مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ. أَيَّ شَيْءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ؟ فَغَطَّيْتُ وَجْهِي حَيَاءً وَ تُبْتُ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَاتَعُدْ؛ در كوفه به زنى قرآن آموزش میدادم. روزى با او شوخى كردم. وقتى خدمت امام باقر علیهالسلام رسيدم، مرا سرزنش كردند و فرمودند: کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمیکند. چه چیزی به آن زن گفتی؟ من روی خود را از خجالت پوشاندم و توبه کردم. امام باقر علیهالسلام افزودند: ديگر اين كار را تكرار نكن/ بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۴۷»
پیش از آن که ارتباط این حدیث شریف با شرعی بودن یا نبودن شوخیهای اروتیک را بیان کنم ناگزیرم مقدمهای را توضیح دهم که به دانش اصول فقه مربوط است.
در علم اصول، بحثی وجود دارد به نام قیاس اولویت. قیاس اولویت به زبان ساده یعنی قیاسی که در آن از راه قویتر و شدیدتر بودن وجود علت (یعنی ملاک حکم) در فرع، حکم اصل به فرع سرایت داده میشود و حکم آن استنباط میگردد.
برای آن که خواننده نگوید این آخوندها در مقاله مطبوعاتی هم دست از منبر برنمیدارند و باز با الفاظ حوزوی صحبت کنند باید کمی توضیحش دهم. فرض کنید شما به پسرتان گفتهاید حق نداری لب به تریاک بزنی. بعد پسر شما -خدایی نکرده- سفارش هرویین بدهد.
زمانی هم که متوجه میشوید و بر سرش فریاد میکشید که این چه غلطی بود که کردی، او پاسخ بدهد شما گفتی تریاک نکش، درباره هرویین چیزی نگفتی.
جُدا از چماقی که از صندوق عقب ماشین برخواهید داشت -همان که از باغ باجناق پیدا کردهاید و تاکنون فرصتی فراهم نشده که مهارت استفاده از آن را به رخش بکشید- احتمالا به سبک محمدرضا شریفینیا در نود درصد آثارش خواهید گفت: آخه پسره جعلق! وقتی تریاک ممنوعه، هرویین که صد هزار بار ممنوعه.
دقیقا نکته همین جاست. اصولخواندهها در چنین موقعیتی میگویند: وقتی تریاک ممنوع است، هرویین به طریق اولی ممنوع است. یعنی همان ملاک و مناطی که در حرمت و ممنوعیت تریاک است به شکل شدیدتری در هرویین هم وجود دارد.
از مواد مخدر بگذریم و به حدیث شریف برگردیم. در این حدیث، امام باقر علیهالسلام به ابوبصیر بابت یک شوخی در جلسه قرآن تذکر جدی میدهند.
خوب دقت کنید جلسه قرآن بوده است نه تمرین نمایشنامهخوانی، جشن تولد در کافیشاپ و یا سوییچپارتی. وقتی شوخی با شاگرد قرآنی – آن هم در آن دوره که احتمالا میان استاد و شاگرد، پردهای میزدند و ابوبصیر هم که نابینا بوده است – این قدر قبیح است، حکم شرعی شوخیهای اروتیکی که در شبکههای اجتماعی و سینما به نگارش و نمایش درمیآید، مشخص است.
حدیث بعدی، از پیامبر نازنین اسلام است. ایشان میفرماید: «مَن فاكَهَ امرَأَةً لايَملِكُها حَبَسَهُ اللهُ بِكُلِّ كَلمةٍ كَلَّمَها فِي الدُّنيا ألفَ عامٍ؛ کسی که با زن نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمهای که در دنیا به او گفته است، هزار سال در دوزخ حبس میشود/ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص ۱۴۳»
این قدر فرمایش ایشان صریح و دقیق است که جای اما و اگری باقی نمیگذارد. گاهی با خود فکر میکنم این که میگویند بعد از ظهور امام زمان (عج) برخی مردم با خود میگویند دین جدیدی آورده است چیز عجیبی نیست.
از بس که جامعه از این آموزهها دور شده و سبک زندگی دیگری برگزیده، سخن به میان آوردن از این هنجارها موجب طرد از جامعه یا دست به دست شدن کلیپ اظهارات در شبکههای اجتماعی میشود؛ بلایی که اخیرا بر سر بسیاری از فعالان فرهنگی آمده است.
جمعبندی: شوخی جنسی در طنز مطلقا ممنوع نیست ولی این شوخی باید به گونهای رندانه استفاده شود که جامعه آن را قبیح نشمارد. بله، میدانم الان شماری خواهند گفت عرف جامعه و هنجار دینی با هم فرق میکنند ولی جامعه دینی ما همواره برخی چیزها را خط قرمز میدانسته و میداند.
اگر دریدگی برخی به اصطلاح فعالان رسانه نباشد، همان هنجارهای دیکتهناشده میتواند فرهنگ کشور را تا حدی صیانت کند. اگر اهل قلم و هنر نمیتوانند رندانه، غیرمستقیم، دوپهلو و نامستهجن از این شوخیها استفاده کنند بهتر است عطایش را به لقایش ببخشند.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.