شاعران به دنبال شهرت مکتوب باشند نه شهرت تصويري

 

 

دکتر عباس احمدي از شاعران خوب شهر قم است که در اکثر شاخه‌هاي شعر حضور موفقي داشته‌است. او دکتراي منابع طبيعي دارد، مسؤول دفتر طنز حوزه هنري قم است و عضو هيأت علمي دانشگاه اراک. احمدي را بيشتر با شعرهاي طنزش مي‌شناسيم اما در اين گفتگو قصد نداريم فقط درباره طنز با او صحبت کنيم.

 

تاکنون چه کتاب‌هايي را به رشته تحرير درآورده‌ايد؟

 

کتاب‌هايي که از من تاکنون در عرصه‌ ادبيات چاپ شده عبارت‌اند از «جمله‌هاي معترضه» که نشر تکا، سال ??_?? چاپ کرد. کتاب «چاي چوپان» که سوره‌ مهر منتشر کرد. «مثنوي دانشجويي» که توسط نشر «سپيده باوران» چاپ شد و به چاپ پنجم رسيد. «دانشگاه نامه» که انتشارات شهرستان ادب چاپ کرد و چاپ اولش تمام شده و چون امسال نمايشگاه کتاب برگزار نشد چاپ دوم هنوز منتشر نشده است.

«مخزن الاشرار» که مجموعه‌ شعرهاي طنز من بود توسط انتشارات سوره مهر چاپ شد. کتاب «پايين پاي دريا» مجموعه‌ اشعار آييني من بود که انتشارات آرام دل چاپ کرد. کتاب «کلمن راز» هم نقيضه‌اي بر کتاب «گلشن راز» شيخ محمود شبستري است که توسط نشر قاف به چاپ رسيد.

چند مجموعه هم گردآوري کرده‌ام، کتاب «سوهان روح» و کتاب «مستطاب قمپز» که آثار طنز شاعران استان قم است.

 

تصحيح ديوان آيت الله غروي اصفهاني که معروف است به «ديوان کمپاني» را هم انجام دادم. سال ?? هم به سفارش سازمان پارک‌ها و فضاي سبز قم کتاب کودکي منتشر کردم که در حقيقت در مورد فضاي سبز، گونه‌هاي گياهي و… هست.

 

کتاب «تذکره الاراذل» هم که نقيضه‌ طنزي است بر «تذکره الشعرا»، قرار است توسط انتشارات مدرسه به چاپ برسد.

 

شما از نخستين کساني هستيد که اعتراض را در شعر دفاع مقدس وارد کرديد. حالا شما شعر اعتراض را در چه جايگاهي مي‌بينيد؟

 

جريان شعر اعتراض ايران به بعد از مشروطيت بر مي‌گردد و به همين خاطر مي‌شود گفت که شعر طنز هم به نوعي شعر اعتراض است برخي محققين معتقد هستند که طنز همان اعتراضي‌ است که به هنر تبديل شده است.

 

منظور از شعر اعتراض چيست؟

 

وجه اجتماعي شعر.

 

نوع نگاه و مطالعات شاعر بايد به چه صورتي باشد تا بتواند مثل شما هم طنز بنويسد؛ هم آييني و هم بتواند درباره دفاع مقدس و اعتراضي بنويسد؟

 

 

البته ضرورتي وجود ندارد که يک نفر در تمام عرصه‌ها فعاليت داشته باشد و شايد اگر يک شاخه را در پيش بگيرد موفق‌تر باشد. مثلا در شعر کودک شاعرهاي موفقي هستند که در شعر بزرگسال وارد نمي‌شوند و اگر وارد هم بشنود ممکن است موفق نباشند چون دنياي ديگري دارند؛ در طنز هم به همين ترتيب تعداد کمي هستند که هم بتوانند شعر طنز خوبي بنويسند هم شعر جدي خوبي. کسي که مي‌تواند اين حوزه‌هاي متفاوت را با هم پيش ببرد مطالعات حتما گسترده‌اي دارد.

 

مطالعه‌ چه آثاري؟

 

به طور کلي مطالعات متني و فرامتني، نقد ادبي، رمان‌هاي خوب. مهم اين است که شاعر بايد ابزار کار خودش را بشناسد، مثلا شاعري که در فضاي اعتراض قلم مي‌زند بايد جامعه‌شناسي خوانده باشد؛ حالا هم که فضاي مجازي گسترش پيدا کرده است بايد فضاي مجازي را بشناسد و صاحب تحليل باشد.

کسي که به عنوان شاعر اجتماعي فعاليت مي‌کند بايد به همه‌ اين ابعاد توجه داشته باشد. يک شاعر آييني هم بايد اهل فضاي هيأت باشد و فضاي شعر هيأت را بشناسد، مقتل خوانده باشد و پاي منبر نشسته باشد. ولي متأسفانه در اين عصر که فضاي مجازي گسترش پيدا کرده، مطالعات مکتوب در بين شاعران جوان خيلي کم شده است.

 

شما از معدود افرادي هستيد که در انجمن‌هاي متفاوتي حضور داشته‌ايد مثلا شما در انجمن‌ شعر شهرهاي تهران‌، کرج، اراک و قم فعال بوده‌ايد و از فضاي آنها آگاه هستيد. از طرفي مطالعات تاريخي فراواني در زمينه ادبيات داريد، به همين خاطر مي‌خواهم از شما درباره‌ سير تشکيل انجمن‌هاي شعر بپرسم.

 

به نوعي مي‌توان گفت که انجمن‌هاي ادبي جزئي از تاريخ ما هستند که در زمان صفويه و قاجار تقريبا به اوج خودشان رسيدند.

 

از انجمن‌هاي ادبي آن دوره اسمي هم در ذهنتان هست؟

 

بله، انجمن آتشکده، انجمن وصال که به نام وصال شيرازي است، انجمن خاقان که در دربار فتحعلي شاه تشکيل مي‌شده و… اين‌ها نشان مي‌دهد که انجمن‌ها در گذشته خيلي پويا بودند و محل تجمع فرهيختگان بودند، اما در اين انجمن‌ها مردم حضور چنداني نداشته‌اند و فقط آن‌هايي که سواد شعري و ادبيات داشتند و يا در دربار بودند مي‌توانستند در اين انجمن‌ها شرکت کنند.

 

در دهه‌ها‌ي قبل از انقلاب انجمن‌هاي فعالي به وجود آمدند، به خصوص در دهه‌ چهل و پنجاه. حتي در دهه‌ چهل برنامه‌اي برگزار مي‌شد به نام «ده شب». اين برنامه درباره‌ فرهنگ و ادب و شعر ايران بود و شاعران بزرگي در آنجا شعرخواني داشتند، مثل شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و…

 

به نظر من شکوفايي انجمن‌ها همراه با پيروزي انقلاب اتفاق افتاد. در دهه ?? شاعر‌هاي خيلي خوبي نفس کشيدند مثل قيصر امين‌پور، سيدحسن حسيني، احمد عزيزي و…

 

در دهه‌ي هفتاد من جوان بودم و در انجمن‌هاي تهران شرکت مي‌کردم مي‌توان گفت که هر فرهنگسرا به نوعي يک قطب ادبي بود. جلسات هم مخاطب زيادي داشت و با استقبال خوبي مواجه مي‌شد. بنظرم دهه‌ هفتاد، دهه‌ شکوفايي شعر بعد از انقلاب بود.

 

چرا چنين برداشتي داريد؟

 

دليل اصلي اين بود که فضاي مجازي هنوز نيامده بود و اينترنت خيلي گسترده نبود و مردم به شعر و ادبيات علاقه نشان مي‌دادند. شاعرهاي موفق و جريان‌سازي هم در دهه‌ هفتاد بودند که بعدها جرياني راه انداختند به نام جريان شعر دهه هفتاد. مثلا محمدسعيد ميرزايي کتاب «مرد بي‌مورد» را در دهه‌ هفتاد چاپ کرد، به‌نظر من کتاب جريان‌سازي بود که در دهه‌ هفتاد غزل فرم را مطرح کرد.

 

شاعر جريان‌ساز ديگر هم فاضل نظري با کتاب «گريه‌هاي امپراتور» بود که اواخر دهه هفتاد چاپ شد او تحول بزرگي در شعر ايجاد کرد. در دهه‌ هشتاد شعرهاي نو و سپيد مثل اشعار گروس عبدالملکيان با استقبال خوبي مواجه شد. کتاب ديگر هم کتاب «عشق عليه‌السلام» از عليرضا قزوه بود که يکي از کتاب‌هاي تاثيرگذار زمان خود بود.

 

فضاي امروز جلسات و انجمن هاي شعر را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟

 

متأسفانه به دليل ظهور فضاي مجازي در دهه‌ نود دچار ضربه شدند و خيلي استقبال فيزيکي از آن‌ها نمي‌شود البته تا حدودي شهر قم در اين مورد استثنا است. به طور کلي تيراژ کتاب‌هاي شعر پايين آمده يعني از ???? تا ???? تا رسيده است به ??? تا ??? نسخه، مسئولين هم خيلي به شعر نمي‌پردازند. زماني روزنامه‌ اطلاعات بخشي داشت به نام «بشنو از ني» که شاعرهاي خيلي خوبي سر و دست مي‌شکستند که شعرشان آنجا چاپ شود، مسؤول آنجا هم آقاي قزوه بودند. حالا رمان و داستان از شعر پيشي گرفته و در چند سال اخير تيراژ کتاب‌هاي داستان بالاتر از شعر است.

 

چرا باعث و باني اين وقايع را فضاي مجازي مي‌دانيد؟

 

فضاي مجازي باعث شد که هر کسي تريبوني در اختيارش باشد و با خريد فالوور آثارش را به صورت رايگان منتشر کند. متأسفانه مخاطبان آنجا مخاطبان جدي نيستند.

 

از چه نظر؟

 

دنبال کننده‌هاي اين اشخاص اهل ادبيات نيستند و مخاطب جدي شعر و کتاب‌خوان نيستند.

اين برمي‌گردد به اينکه ما نقد ادبي قوي در ايران نداريم و خيلي‌ها نمي‌دانند که کدام شعر خوب است و کدامش بد. نسبت به زمان قبل سواد ادبي جامعه افت کرده، در زمان قاجار خيلي‌ها سواد نداشتند ولي سواد ادبي خوبي داشتند مثلا اگر يک نفر شعر مي‌خواند مردم متوجه مي‌شدند که اين شعر خوب يا بد است.

 

علت اينکه مردم کمتر به شعر مي‌پردازند و برخي شاعران براي جذب مخاطب شعر سخيف مي‌نويسند چيست؟

 

ادبيات به حاشيه رفته است! مخاطب دنبال شعر خوب و شاعر دنبال سطحي بودن است. شاعران بايد دنبال شهرت مکتوب باشند شهرت تصويري براي هنرپيشه‌ها، خواننده‌ها و… اين مدل افراد است ولي بعضي از شعراي جوان اين مهم را رعايت نمي‌کنند.

 

شما از اولين کساني هستيد که در شعر معاصر از وزن دوري استفاده کرديد و خيلي هم جواب خوبي از اين کار گرفتيد به خصوص در شعرهاي «جمله‌هاي معترضه»، «خط دوم شکست فرمانده» و شعرهاي از اين دست شما. کمي از اتفاقاتي که بعد از نوشتن اين شعرها براي‌تان افتاد و مسير جديدي که پيش پاي شاعران قرار گرفت بفرماييد.

 

شعر روي وزن دوري نوشته شده بود اما بسيار کم بود و اقبال مردمي هم نداشت. من ديدم اين وزن براي روايت کردن مناسب است و از طرفي سعي مي‌کردم که روايت را در شعر دفاع مقدس بيشتر وارد کنم. شعر دفاع مقدس در دهه‌ شصت و حدود اوايل دهه‌ هفتاد مقداري شعاري بود و البته شعار لازم بود تا مردم تحريک بشوند و روحيه‌ مقاومت در آنها زنده بماند.

مجموعه شعر «مولا ويلا نداشت» از آقاي قزوه هم نقطه‌ عطفي در شعر دفاع مقدس بود که باب شعر اعتراض را ايجاد کرد ولي تا حدي شبيه به بيانيه بود، من ديدم در غزل هم مي‌شود اين کار را کرد اما با يک نگاه شاعرانه‌ تر و حرفه‌اي‌تر.

 

علاقه داريد به عنوان شاعر جدي شناخته شويد يا شاعر طنز؟

 

من طنز را هم جدي مي‌دانم. خيلي از شعرا هستند که شعرهاي طنز خيلي خوبي مي‌نويسند و در شعر جدي هم به همان قوت هستند ولي دوست ندارند به عنوان شاعر طنز شناخته شوند، مثل سعيد بيابانکي يا از شاعران قمي سيدجواد ميرصفي، ولي من هيچ مشکلي با اينکه به عنوان شاعر طنز مطرح باشم ندارم حتي خوشحال هم مي‌شوم.

 

شما از گذشته نوحه مي‌نوشتيد و با مداحان ارتباط خوب و پيوسته‌اي داشتيد و شعرتان در هيأت مورد توجه قرار مي‌گرفت. شعر هيأت در کنار همه‌ محاسنش آسيب‌هايي هم داشته است. به نظر شما آسيب شعر هيأت چيست؟

آسيب شعر هيأت اين است که برخي از مداحان خيلي به شاعر امر و نهي مي‌کنند و مثلا به شاعر مي‌گويند براي اينکه من بتوانم در هيأت اشک خوبي از مخاطب بگيرم قصيده‌اي با رديف «يا حسين» بنويس. اين اتفاق خوبي نيست که مداح براي شاعر تعيين تکليف کند. مثلا به شاعر مي‌گويند که روضه، روضه‌ باز باشد يا يک چيز جديد باشد و کسي آن را نگفته باشد. اکثر اين‌ها منجر به اين مي‌شود که شعر خفيف و ضعيف بشود.

 

آيا شعر آييني نبايد نقد بشود؟ شاعري براي امام حسين(ع) شعر نوشته و مي‌گويد: «چون اين شعر براي امام حسين (ع) است از نقد بي‌نياز است» نظر شما چيست؟

 

هر اثر هنري قطعا به نقد محتاج است. به هرحال شعر آييني قسمتي از ادبيات است و بايد نقد شود. من اين جمله را هميشه مي‌گويم که نقد شعر دفاع مقدس نقد دفاع مقدس نيست و نقد شعر آييني هم نقد آيين و دين نيست. اين دو مقوله بايد از هم جدا بشوند و متأسفانه الان در کشور ما کسي تحمل نقد را ندارد، گاهي از اوقات حتي شاعران بزرگ هم از نقد ناراحت مي‌شوند.

 

نبايد روحيه‎ نقد ناپذيري وجود داشته باشد. متأسفانه اين ديگر يک روحيه‌ اجتماعي است. در بحث‌هاي جامعه‌شناختي مي‌توان اين را مشاهده کرد که ما در اين زمينه ضعف داريم، با نقد ميانه‌ خوبي نداريم و نقد کردن باعث دشمني مي‌شود. لذا نقد ادبي در ايران به شدت ضعيف و عقب افتاده است، چند نفر هستند که دارند نقد مي‌کنند البته که بيشتر تيغ نقدشان را براي شاعراني که به رحمت خدا رفتند تيز مي‌کنند! هم‌اکنون هرچقدر نقد ببينيد متوجه مي‌شويد که درمورد سهراب سپهري، فروغ فرخزاد و شاعراني از اين دست است.

 

اگر بخواهيد يکي از کتاب‌هايتان را انتخاب کنيد و به يک نفر معرفي کنيد کدام يک از کتاب‌هاي خود را انتخاب مي‌کنيد؟

 

کتاب «دانشگاه نامه» به نظرم يکدست‌تر است. اما در کتاب «جمله‌هاي معترضه» محتوا گسترده‌تر و شامل طنز، آييني و اجتماعي است.

محمد متين کريمي – فارس

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313409
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.