رادیو پنارت قسمت ششم

رادیو پنارت قسمت ششم

پادکست پنارت رادیویی طنز است که به اتفاقات فوتبالی و غیرفوتبالی در جام‌جهانی قطر می‌پردازد، با مهمانان متنوعی گفت‌وگوی شوخ‌طبعانه دارد و کشورهای حاضر در جام جهانی را معرفی می‌کند.

در قسمت ششم پادکست پنارت، ما به یکی از برترین تیم‌های ادوار مختلف جام جهانی یعنی پرتغال پرداختیم و یک گفت‌وگوی ویژه با آقای محسن نادری داشتیم.

گفت‌وگویی حول محور فوتبال و خاطره و حاشیه و جام‌جهانی.

رادیو پنارت قسمت ششم

این پادکست طنز و شنیدنی را اینجا بشنوید:

پادکست پنارت حاصل همکاری دفتر طنز حوزه هنری و گروه فرهنگی سماوا است که فعلا به جام‌جهانی ۲۰۲۲ قطر می‌پردازد. در آینده شاید به چیزهای دیگری هم بپرددازد.

برای شنیدن سایر قسمت‌ها و پادکست‌های دیگر اینجا کلیک کنید.

رابطه ما با پرتغال نقل امروز و دیروز نیست که. پرتغال سال‌ها پیش یه جورایی شریک تجاری ایران بود. همزمان با حکومت صفویان در ایران، پرتغالی‌ها از سر کنجکاوی دوره افتاده بودن تو دنیا و سرزمین‌های جدید و خصوصاً بندرها رو کشف و تصرف می‌کردن.

در جریان این کشفیات، بعد از تصرف سرزمین‌هایی در شمال آفریقا و هندوستان، در سال ۱۵۰۷ میلادی به عنوان گردشگر معمولی به جزیره هرمز رسیدن، چند روزی توی مسافرخونه‌ای، کاروانسرایی، چیزی اقامت داشتن، کباب‌ها، چلوها و کوفته‌های ایرانی عصر صفوی رو امتحان کردن، یه قلعه برای خودشون ساختن و برگشتن کشورشون.

اما اونا حسابی نمک‌گیر شده بودن، نرفتن که برنگردن. هفت سال بعد برگشتن و هرمز رو به تصرف خودشون در آوردن.

در ادامه هم از ظرفیت‌های جوان و بومی منطقه استفاده کردن و یک نفر رو به عنوان امیر خراج‌گزار پرتغال در رأس حکومت هرمز قرار دادن.

به این ترتیب چیزی حدود ۱۱۵ سال به هرمز تسلط داشتن. تا اینکه بالاخره شاه‌عباس صفوی که دستش بند جنگ با عثمانی‌ها بود، دستش آزاد شد و با کمک انگلیس که خودش رو برای چنبره زدن روی منابع طبیعی ایران شایسته‌تر می‌دونست، پرتغال رو انداخت بیرون.

اما اونا که ول‌کن نبودن، برای اثبات برادریشون به شاه‌عباس، تصمیم گرفتن با دشمن ایران، یعنی عثمانی‌ها دشمنی کنن. اما دل شاه عباس دیگه باهاشون صاف نشد.

پرتغالی‌ها در زمان حضورشون در هرمز، از ایران ابریشم و اسب و نقره و مروارید و مشک و عنبر و غلات و فلان و بیسار صادر می‌کردن و از هندوستان برنج هندی و ادویه و دارودوا وارد می‌کردن و از این کار چیزی حدود خیلی سود می‌کردن که چیزیش نصیب ایران هم نمی‌شد.

علاوه بر انگیزه‌های تجاری، اصرار داشتن دینشون رو به دنیا صادر کنن. بنابراین از پرتغال کشیش آوردن برای جواب دادن به سؤالات شرعی مردم، کلیسا ساختن و یه سری کار فرهنگی دیگه و به این ترتیب امپراتوری استعمار و سلطه رو در همه جای دنیا گسترش می‌دادن.

اگه یه روز به پرتغال سفر کنید می‌میرید از خوشی. بس که استانداردهای زندگی در این کشور بالاست.

توی کوچه‌پس‌کوچه‌های دنج و دوست‌داشتنی پرتغال که قدم بزنید، انگار دارید توی صفحات تاریخ قرون وسطی قدم می‌زنید.

کافه‌های تاریخی، قصرهای رؤیایی. اینا که ظاهر قضیه‌ست. مردهای پرتغالی‌ چقد باشخصیتن! اونا برای زن ارزش زیادی قائلن و به لیدیز فرست خیلی اعتقاد دارن.

ضمناً غیرتشون اصلاً اجازه نمی‌ده که وقتی می‌رن رستوران، زنشون حساب کنه. برای همین بعضی از مردهای ایرانی هم دوست دارن برن پرتغال چه برسه به زن‌ها. ولی ما به همین پرتقال‌های دزفول‌مون راضی هستیم.

پایان

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=317009
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.