اندر مصائب خرید یا اجاره کردن خانه
اندر مصائب خرید یا اجاره کردن خانه
نویسنده: محمدحسین دهقانی ابیانه
در روزگاران معاصر، آنگاه‌که فردی تصمیم بر خَرِش خانه‌ای گرفته و یا تصمیم بر استیجاری آن گرفته می‌کرد، به بنگاهان رجوع نموده می‌کرد.
شخصی زر و سیمش جمع نمود و کلاهی پشمین بر سرش گذاشته و گیوه برپایش برکشید. خیابان‌ها گز نموده و املاکی به املاکی سؤال نمود.
تصمیم بر خرش داشت اما چپش پر نبود؛ راستش نیز پشیزی اضافه ننمود. شعاع گردشش دو برابر نموده و هر چه بیشتر جویا شد، کمتر یافته نمود.
محلش تغییر بداد، افاقه ننمود. پایین‌تر آمد، سودایش بلغمی نمود. بالاتر نیز خواهان رفتن بود که ذهنش را میزان دهد و اندک مقداری آسوده‌خاطری کسب کند، کیف پولش شپش انداخته بود. پیاده گز کرد و بر آلونکش راهی گشت.
قبل از بیهوشی، تصمیم کبرا را از آنش کرد و استیجاری را بهینه، یافتن نمود.
بانگ صلاه، فضا را آغشتن بر کبر الله کرده و موجودات هشیار را از غفلت رهانید. شخص مذکور برخاسته و خفتن را نقطه گذاشت.
طلوع آفتاب و جویای استیجاری ملک ز روی محل خانه آغاز گشت. هرچند که دی گشته و هر چه یافت، از اوزان چپش بیشتر بود، امروز نیز سر به فلک انداخته و چشمانش گرد نموده، به‌هرحال از قدیم‌الایام گفته‌اند: «روزی علیه توست و ازقضا، روز بعد نیز علیه توست.»
اندر مصائب خرید یا اجاره کردن خانه
شعاع گشتن بیشتر نمود و به مرز شهرستان رسیدن گرفت و از متراژ مدنظر کاست و مجدد بر آسمان نگریست و نهایت، شب شد و خسبید.
فردا روز بر دیوار چنگ زد که بیهوده نمود و شارلاتان مسلکان با حباب بازی نمودن گرفتن. خداوند را سپاس گفت و از شیطان رانده‌شده و انسان‌های رانده نشده، حذر نمود.
بر استرش نگاهی داشت. زود از تفکر بیرون آمد و بر خودش لعنت فرستاد تا فکرش از افکار بیرون کند. کج الاغی دست‌انداز دیده و پیر را جز با خدو نتوان معاوضه نمود.
دیگر پیاده ننمود و بر شهرستان مجاور رخصت گرفت و وارد گشت. شد آنچه شد؛ کسر توقعاتش را کوچک‌تر نمود و به مسقف جایی رضایت داده تا تواند موجر را رضایت حاصل کند و از بیش نمودن پیش، رهایی یابد تا سال بعد خدا را بزرگ است.
نشد شهر مجاور و اگر فشار آمد، شهر مجاور مجاورش و اگر نشد، این روند تا پایان ادامه خواهد داد که از قدیم گفتند: چاره بر مرد خوش کردار را هلویی پرانیده شده بر حلق ماند.
بیش از این، داستان ادامه نیابد که مردمان سرگرم عشرت و مال‌اندوزی نمودن گرفته و تدبیر حاکم جز در تخیلشان، چیز ندیده و توکل را بر مرد و زن، بهینه دیده و هیچ… .
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.