تضاد و تناقض پايه و اساس طنز است

به گزارش روابط عمومي دفتر طنز حوزه هنري در کارگاه طنزسرايي وطنزنويسي که همزمان با همايش ملي نکوداشت زنده‌ياد ابوالفضل زرويي نصرآباد با حضور شاعران، طنزنويسان، اهالي فرهنگ و ادب و دانشجويان رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه يزد برگزار شد؛ ناصر فيض به بيان تجربه‌هاي طنزسرايي و طنزنويسي خود پرداخت.
ناصر فيض با اشاره به اين که طنزنويس بايد با نگاه خلاقانه دست به خلق اثر بزند گفت: پايه و اساس طنز تضاد و تناقض است و اين دو عنصر مادر عناصر مورد استفاده در طنز هستند؛ هر چند اين دو عنصر از يک جنس نيستند و کنار هم جمع نمي‌شوند ولي با ذوق و ابتکار طنزپرداز کنار هم قرار مي‌گيرند.
اگر شيوه استفاده از عناصر را بدانيم، مي‌توانيم با آن‌ها به خلق طنز بپردازيم وگرنه هيچ آدمي اين‌قدر شيرين نيست که تا مدت‌ها بتواند شيرين حرف بزند و کفگيرش به ته ديگ نخورد چون يک سري از شگردهايش لو رفته است.
طنزپرداز اگر نگاهي متفاوت به هر چيزي داشته باشد، مي‌تواند با کنار هم قرار دادن آن‌ها اثري طنزآميز و تازه خلق کند.
فيض پرداختن به اصل موضوع و گسترش آن، بازي با کلمات، آشنايي با تکنيک‌هاي مختلف و استفاده از آن‌ها در مواقع لازم و غيرمستقيم حرف زدن را از جمله نکات مهم و اساسي در طنزنويسي برشمرد. وي با بيان اين که فرد با اعتماد به اين که خيلي شوخ طبع است، نمي‌تواند خلق تازه و ارزشمندي داشته باشد اظهار کرد: طنزنويس بايد با نگاه کلان دست به خلق اثر بزند و اگر با چنين رويکردي اقدام کرد آثارش مانند حافظ و سعدي و … ماندگار خواهد شد.
طنزپرداز بايد دقت کند که موضوع اثرش دغدغه مخاطب باشد زيرا ما در طنز واقعي با دغدغه‌هاي جدي بشري ارتباط داريم.
هر چقدر طنزپرداز شگردها، ظرافت‌ها، دقت و نگاه کلي که بايد به يک دغدغه جدي بشري داشته باشد را کنار هم قرار دهد به طنز نزديک مي‌شود و هر چه از اين عوامل دور شود اثرش به سمت فکاهه مي‌رود.
طنز حدود چهل سال پيش معناي امروزي‌اش را نداشت. پيش از آن طنز به معناي کنايه زدن و طعنه زدن به کار مي‌رفت و حتي به معناي شوخ طبعي نبود ولي چند دهه است که معناي تازه‌اي پيدا کرده است.
شاعر يا طنزپرداز فرصت زيادي ندارد که همه موضوعات عالم را در اثر بگنجاند و از او نيز چنين توقع و انتظاري نيست.
طنز بايد مخاطب عام را نيز جذب کند و طوري باشد که همه با آن ارتباط برقرار کنند. طنزنويس براي اين که نگاه گسترده‌تري داشته باشد لازم است مقداري سطح کار را در حد فهم عامه قرار دهد بدون اين که به دامن ابتذال بيافتد که نکته مهمي است.
ترانه، زبان عامه مردم است. در طنز هم مانند ترانه بايد ضمن پاسداشت زبان فارسي اثري خلق کنيم که عامه مردم متوجه شوند. بايد زبان اثر به زبان مردم نزديک باشد تا مشکلي در فهم آن نداشته باشند.
مخاطب‌شناسي يکي از مهم‌ترين نکات ضروري و مورد توجه طنزپرداز است. طنزنويس بايد با هنرمندي و خلاقيت، رندانه حرف‌هايي که نمي‌شود زد را بزند، اتفاقا طنزپرداز بايد به خطوط قرمز نزديک شود ولي بايد بلد باشد و درست حرفش را بزند و يقه‌اش را هم دست کسي ندهد.
نبايد به طنزپرداز بگوييم وارد اين ماجرا نشو چون خط قرمز است، اتفاقا طنزپرداز با آن کار دارد.
فيض با بيان اين که طنزپرداز کسي است که روي خطوط قرمز بنشيند ولي رنگي نشود، گفت: هنر در اين است که بدون اين که به کسي توهين شود بتواند حرف خودش را بزند.
شايد در هيچ چيز به اندازه طنز، هنرمندانه حرف زدن و در پرده حرف زدن جايگاه نداشته باشد. البته اساس هنر همين است.
با ابهام حرف زدن با پيچيده حرف زدن که ذهن مخاطب را درگير مي‌کند فرق دارد و متفاوت است.
اگر طنزپرداز با اثرش مردم را سرگرم مسائل سطحي و جنبي کند که بخندند و متوجه دغدغه اصلي خود نشوند، از رسالت خود فاصله گرفته و چه بسا به مردم ظلم کرده است.
فيض در پايان تعدادي از آثار خود را خواند و به پرسش دانشجويان و شرکت کنندگان پاسخ داد.
 
گزارش تصويري کارگاه طنزسرايي و طنز نويسي

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311657
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.