استندآپ کمدي يا طنز حضوري

قالب طنز حضوري يا همان تقريباً اجراي تک نفره برنامه طنز در روي صحنه، در ايران قالب ناشناخته اي بود ولي اخيراً با برنامه خندوانه رامبد جوان  و چند اجراي طنز حضوري  نامش کمي در دهان ها افتاده است ولي مشکل اين است که هنوز  ما در کشورمان مثل کشورهاي غربي -به خصوص آمريکا – طنزپرداز حرفه اي براي اجراي طنز حضوري نداريم و بيشتر افراد بازيگران و طنزپردازان تفنني هستند يعني گاهي طنزهاي حضوري هم اجرا مي کنند.

طنز حضوري يا طنز ايستاده (  استندآپ کامدي) نوعي قالب طنز است که در آن طنزپرداز معمولاً در روي صحنه اي به طور زنده  مقابل مردم يا حضار،  بلندگو به دست  مي ايستد و با گفتگوي مستقيم با آنها شوخي هايي را در جلوي آنها اجرا مي کند تا مردم بخندند .

اين شوخي ها  اغلب چند شوخي به هم  پيوسته ( يا به اصطلاح تک گويي يا روتين ) و دست اول است . طنز حضوري در واقع نوعي ترکيب متن با اجراي تئاتري است و طنزپرداز نه تنها بايد شوخي هايش خنده دار باشد بلکه اجراي آنها نيز بايد بامزه باشد.  به علاوه اين شوخي هاي طنزپرداز معمولاً قبلاً آماده  و نوشته مي شود ولي طوري اجرا مي شود که انگار طنزپرداز في البداهه آنها را مي گويد.

هر برنامه طنز حضوري مي تواند از ۳ دقيقه تا يک ساعت باشد اگر چه   معمولاً بين  پانزده دقيقه تا سي دقيقه است ولي اگر در يک ساعت در جلوي مردم  اجرا شود  سختي هايي دارد که به برخي از آنها اشاره خواهم کرد.

علت اين که من  جا به جا از کلمه معمولاً و اغلب استفاده مي کنم دليلش اين است که طنز حضوري سبک ها و شيوه هاي ديگري نيز ممکن است داشته باشد . مثلاً طنزپرداز ممکن است آن را در تلويزيون يا  جلوي دوربين ويديو اجرا کند نه در حضور مردم  ؛ و  به جاي ايستادن،  بنشيند ( مثل مهران مديري در  شوخي کردم ) ؛ يا احتمال دارد برخي از طنزپردازها از لطيفه هاي قديمي يا شوخي هاي از هم گسسته استفاده کنند نه لزوماً پيوسته  مثل اجراهاي حميد ماهي صفت که چند تا لطيفه را حفظ مي کند و روي صحنه مي گويد ؛ حتي بعضي ممکن است يک داستان  يا ماجراي  کوتاه پر از حوادث طنزآميز را تعريف کنند ( مثل خاطره  مهران غفوري در شام ايراني   درباره  ماجراي اولين باري که به خارج) ؛ يا برخي شايد شوخي هايشان دسته اول نباشد ؛ و بعضي متن ها را قبلاً ننويسند؛ و باز گروهي ممکن است به جاي شوخي هاي به هم  پيوسته از نقيضه هايي ( مثلاً اجراي خنده دار آوازهاي خواننده ها يا بازنمايي اداي همراه با اغراق يک شخصيت مشهور ) استفاده کنند.  با وجود اين ، شيوه متعارف در اجراي طنزحضوري همان شيوه اي است که در ابتدا گفتم ؛ چون طنزپردازها معتقدند ضريب خطر بدعت گذاري يا  فاصله گرفتن از شيوه متعارف در طنز حضوري خيلي بالاست و ممکن است به شکست کامل طنزپرداز منجر شود.

نکته ديگر مکان اجراي طنز حضوري است . طنز حضوري معمولاً در باشگاه ها ، کافه ها ، رستوران ها ، سالن هاي اجتماعات ( مدرسه ، دانشگاه ، اداره و … )  و سالن تئاتر ، و به طور زنده اجرا مي شود ولي باز اين نکته نيز چنان که اشاره کردم قانون بي چون و چرايي نيست چون ممکن است گاهي طنز حضوري در استوديوي تلويزيون ،  در يک استوديو يا حتي در يک  اتاق در جلوي دوربين ويدئويي اجرا شود.

وبالاخره نکته آخر در مورد خود طنزپرداز روي صحنه  است . گاهي  طنزپرداز متن هاي طنز حضوري اش را خودش مي نويسد و گاهي فقط او متن را روي صحنه مثل يک هنرپيشه  اجرا و آن را جاندار مي کند.  چه متن نويس و مجري طنز ايستاده يکي باشد و چه نباشد ، طنزپرداز طنز ايستاده ، يک هنرمند کامل ، با همان حساسيت ها ، هوش ، نکته سنجي  و  طنازي است  و  بايد  روي صحنه نواقص متن را با اجراي بامزه اش برطرف کند. به علاوه متن نويس نيز بايد دقيقاً بداند که متن را براي کدام مجري و با چه توانايي هايي مي نويسد.

مجري طنز ايستاده در ضمن بايد سه ويژگي مهم داشته باشد : گوشي تيز ، چشمي بينا و تخيلي قوي براي کشف شوخي در اطرافش ، توانايي و اراده براي نوشتن يک عالمه شوخي و توانايي براي تشخيص و گزينش شوخي هاي عالي از بين شوخي هايي که نوشته است.

در برابر طنز حضوري حرفه اي  ، شبه طنز حضوري يا طنز حضوري سنتي  هم داريم مثل برنامه هايي که معمولاً لطيفه گوها اجرا مي کنند. آنها بيست سي لطيفه را از جاهاي مختلف جمع آوري و حفظ مي کنند و بعد روي صحنه  با کمک موسيقي و غيره مي گويند .اما طنز  حضوري حرفه اي و امروزي با شبه طنز حضوري – مثل برنامه هاي ماهي صفت – فرق دارد . من در کتابم به طور مفصل توضيح داده ام که فرق آنها ، و نيز معايب طنزحضوري سنتي چيست که از اين نکته در اينجا مي گذرم .

آيا مجري طنزحضوري بايد بازيگر باشد ؟

لزوماً نه ، ولي بهتر است بازيگر يعني کمدين باشد. طنز حضوري ترکيبي است از اجراي شوخي و شوخي گويي . در طنز حضوري فقط متن نيست که مردم را مي خنداند  بلکه نوع  ظاهر طنزگو ( نوع چهره و اندام ؛ مثلاً چهره وودي آلن و اندام چاق هاردي خود به خود خنده دار است) ، نوع بيان او ( فراز و فرود صدا ، لهجه ، جنس  و لحن صدا و …)  ، نوع زبان بدن او ( حرکات دست و بدن ) نيز در خنداندن مردم تاثير زيادي دارد.  بنابر اين اگر طنز پرداز از فيزيک ، صدا و بازي قوي استفاده کند تاثير متن چند برابر مي شود . در واقع طنزپرداز  چوب خشک يا بلندگو نيست و روخواني نمي کند بلکه متن شوخي ها را زنده مي کند. البته مي توان برخي از اين عوامل را نداشت يا به کار نگرفت ولي اگر طنزپرداز بخواهد مردم قاه قاه بخندند حتماً بايد جنسش جور باشد .

آيا طنزپرداز طنز حضوري بايد قبلاً شوخي هايش را بنويسد؟

يک بار مهران مديري مي گفت تا قبل از برنامه طنز ساعت خوش ،در برنامه هاي طنز ، متني وجود نداشت ولي از اين برنامه به بعد متن نويسي باب شد. آيا طنزحضوري مي تواند بدون متن باشد ؟ بله ولي در ۹۰ در صد موارد  بهتر است هميشه طنزپرداز از قبل متن برنامه اش را تهيه کند.  چون اول اينکه طنزگوهاي بداهه گو و حاضر جواب که نابغه طنز هستند تعدادشان در دنيا خيلي کم است( البته بيشتر آنها باز با متن قبلي کار مي کنند ).  دوم اينکه وقتي طنزپرداز متن مي نويسد خيالش از جهتي راحت است و از اضطرابش کم مي شود. و باز مجري طنز اين جوري بيشتر کار ياد مي گيرد چون ضعف هايش را در طنزنويسي با آزمايش و خطا  و تصحيح مکررمتن همواره مي تواند رفع کند. و بالاخره  در اين صورت مديريت ديگر جنبه هاي طنز حضوري مثل اجرا و بازي براي او راحت تر مي شود و تمرکز کارش را روي اين قسمت مي گذارد تا اينکه در صحنه به اين فکر کند که شوخي بعدي اش چه باشد. با همه اين مسائل مجري طنز حضوري بايد طوري شوخي ها را اجرا کند که انگار دارد في البداهه آنها را مي گويد نه اينکه قبلاً نوشته يا حاضر کرده است.


توليد شوخي براي طنزپرداز ضروري است

گفتم که طنز حضوري يعني توليد متن و اجراي حضوري. براي همين بهتر است طنزپرداز حتماً شوخي نويسي را علاوه بر شوخي گويي ياد بگيرد. طنزپرداز طنز ايستاده هرگز  نبايد از لطيفه هاي آماده و شوخي هاي ديگران استفاده کند.چرا ؟ چون اگر حاضران قبلاً آن لطيفه يا شوخي را جاي ديگر خوانده يا شنيده باشند ديگر نمي خندند و  او روي صحنه خيط مي شود. به علاوه بيشتر طنزپردازهاي طنز ايستاده معتقدند شوخي هاي شما در روي صحنه بايد با هم ارتباط داشته باشند تا بي ربطي آنها باعث نشود مردم دچار قطع و وصل احساسي شوند و حوصله شان سر برود . براي همين نمي شود شوخي ها و لطيفه هايي پراکنده اي را درباره موضوع هاي مختلف مثل جک گوهاي مجالس عروسي، از اينجا و آنجا  جمع کرد و  در يک جلسه گفت. پس تنها راهي که مي ماند اين است که شما شوخي نويسي ياد بگيريد و با گفتن شوخي هايتان طنزپردازي منحصر به فرد  شويد.


همه مي توانند شوخي توليد کنند حتي شما!

همه  حتي اخموترين  آدم ها هم مي توانند  شوخي بسازند چون همه مي توانند بخندند. تا حالا چند بار شده که افراد خانواده ، دوستان و همکارها به حرف هاي شما خنديده اند. حتماً مي گوييد شانسي بوده . بسيار خوب مي توانيد اين توانايي را با آموزش ديدن ( مثلاً در محفل طنز حوزه هنري )  پرورش دهيد.براي پرورش حس خفته شوخ طبعي خودتان بد نيست که

۱.     علت خنديدن آدم ها را بفهميد

۲.     فرمول کلي شوخي ها را ياد بگيريد

۳.     فنون شوخي سازي را ياد بگيريد

۴.     موضوع سوژه هاي جهاني و مهم  شوخي ها را بدانيد

۵.     منابع شوخي سازي را بدانيد

۶.     و بالاخره با قالب هاي شوخي نويسي آشنا شويد  ( در اينجا کار ما راحت است چون قالب ما ، طنز ايستاده است .)

چرا مي خنديم ؟

آدم ها برخلاف موجودات ديگر توانايي خنديدن دارند. شايد اگر علت خنديدن آدم ها را بدانيد کمي دستتان در شوخي نويسي  باز شود ( البته خيلي ها مي گويند دانستن علت خنده مردم خيلي به طنزپرداز کمک نمي کند) . مردم به شش هفت دليل مي خندند که  از آن شش هفت دليل سه تايش يا به عقيده برخي دو تايش ( دو تاي اولي ) ، از همه مهم تر است :

۱.     ما مي خنديم چون غافلگير مي شويم . مثال : «خانمم حافظه‏اش افتضاحه، هيچ چيز را فراموش نمي کند ! ارني وايز »

۲.     ما مي خنديم چون احساس برتري مي کنيم. مثال : ما با خواندن اين آگهي احساس برتري ( با سوادي ) مي کنيم : «  به يک فروشنده خانم، ترجيحاً آقا در فروشگاه بزرگ کفش نيازمنديم ! »

۳.     ما به تناقض مي خنديم. مثال : گربه از درخت بالا مي رود و من لبخند زنان پايين آمدن درخت از گربه را به تماشا نشسته ام.  پرويز شاپور

حال بايد فرمول شيميايي  شوخي را کشف کنيم !

در اينجا لازم نيست خيلي به خودتان زحمت بدهيد چون فرمول شوخي قبلاً کشف شده است و شما هم وقتي جکي مي گوييد ناخودآگاه از همين فرمول استفاده مي کنيد :

فرمول شوخي : مقدمه يا پيش فرض ( دادن اطلاعاتي به شنونده براي منحرف کردن ذهن او ) + واردن کردن ضربه اي به او(  که  متناقض با واقعيت است يا درست برخلاف  استنباط يا توقع  او از مقدمه شماست )

مثال : مقدمه ) مرد : عزيزم من به خاطر تو تا آخر دنيا مي روم !

ضربه آخر) زن : پس لطف کن همان جا بمان !

 بايد فنون شوخي سازي را بدانيم

اين فنون به شما کمک مي کند که دائم با غافلگير کردن مردم ،  ايجاد تناقض  يا حس برتري دادن به آدم ها ، آنها را بخندانيد.  تعداد فنون زياد است ( اگر مي خواهيد بسياري از آنها را بدانيد و تمرين کنيد به کتاب اسرار و ابزار طنز نويسي ( سوره مهر )  يا  طنزپردازي به زبان ساده من که در انتشارات سروش زير چاپ است مراجعه کنيد . ) ولي دو سه تا از آنها را اينجا مي آورم که اولي لفظي است و دو تاي ديگر غير لفظي:

۱.     دستکاري اسامي ، ضرب المثل ها و اشعار و عبارات تکراري : مثال : اسامي : پلنگ خيس ( فرنگيس )، عاليجناب وارفته (عالي جناب وارسته) ، ترمز خان ( به جاي  هرمزخان)، ضرب المثل :   هر چه آش بدهي پول مي خوري ( صورت درست : هر چه پول بدهي آش مي خوري) / شعر : سينه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگويم شرح حال اين الاغ ! / من «کارت»  دارم پس هستم  ــ  دکارت ! (  جلال رفيع)

۲.    اغراق : مثال : مهشيد آنقدر مودب است که به سوسک  حمامشان مي گويد هوشنگ آقا !

۳.    وارونه يا برعکس گويي : چندي پيش مردي در آمريکا پاي سگي را گاز گرفت . سگ را فوري به بيمارستان بردند و به او واکسن ضد هاري زدند . / عمران صلاحي

آيا موضوع هاي جهاني و مهم براي  شوخي ها وجود دارد ؟

بله وجود دارد.طنز نويس ها يک شعار مهم دارند : با هر چيزي مي شود شوخي کرد يا در واقع به هرچيزي مي شود خنديد حتي مرگ  : اما شوخي با  برخي چيزها  هزينه بالايي دارد ( ممکن است صداي مردم در بيايد و طنزپرداز از هستي ساقط شود ) ولي  برخي  موضوع ها کم ضرر است.  اصولاً مردم به چيزهايي که برايشان مهم باشد مي خندند .برخي از اين ها چيزها  در سطح جهاني عبارت است از :  شوخي با مشاهير ( موسيقي دان ها ، فوتباليست ها  ، بازيگرها و خلاصه هر آدم مشهور روز؛ شوخي با سياستمدارها ، شوخي با مشاهير تاريخي) ، شوخي با عقائد گروهي از مردم  ، شوخي هاي مربوط به جنس زن يا مرد يا جنسيتي و زشت  ، شوخي با شهرها، روستاها  و اقوام ،  شوخي با نواقص جسمي و بيماري ها ، شوخي با اجناس و کالاهاي مختلف روز (کلاً هر کالايي که زياد تبليغ مي شود يا مشهور است ) و شوخي با خودتان.

خيلي از طنزپردازها از ترس ( قانون يا مردم ) يا به دلايل انساني يا مذهبي  ، طرف شوخي با عقائد گروهي از مردم  ، جنسيتي ، شوخي با شهرها و اقوام ،  شوخي با نواقص جسمي و بيماري هاي آدم ها نمي روند. در ايران خودمان شوخي با مشاهير هم خطرناک است مگر اينکه شخصيت مشهوري سعه صدر داشته باشد  مثل علي دايي  که حتي در تلويزيون هم با او شوخي مي کنند . پس فقط مي ماند شوخي با کالاها و خودمان  و يا شوخي با موضوعات کلي مثل مرگ.

به عقيده طنزپردازان بهترين و کم ضررترين نوع شوخي، شوخي با خودتان است( البته اگر تحملش را داريد. ) اگر نواقص ذهني (مثلاً  خنگي ) و نواقص جسمي( مثلاً چاقي ) خودتان را دست بيندازيد مردم احساس برتري مي کنند و از ته دل مي خندند.

از کدام منابع لايزال براي سوژه يابي و شوخي سازي استفاده کنيم ؟

شما مي توانيد از هر منبعي براي شوخي نويسي استفاده کنيد. هر منبعي که در آن سوژه اي آمده که براي براي مردم مهم است . اين منابع مي تواند چيزهاي مختلفي باشد مثل اينترنت ، روزنامه ها ، داستان هاي روز ، گفتگوهاي تلفني ، تلويزيون ، فيلم هاي روز سينمايي ، حرف شخصيت هاي مشهور ، کتاب هاي روز مشهور، اتفاق هايي که شاهد آن هستيد يا برايتان رخ مي دهد و…


آيا  شوخي  هاي قالب طنز ايستاده با شوخي ديگر فرق دارد؟

از نظر کلي نه . ولي شوخي هاي طنز ايستاده  بايد اندازه ، پيوستگي و چيدمان خاصي داشته باشد.

فرض کنيد شما يک متن شوخي نوشته ايد و مي خواهيد آن را  براي خنداندن ديگران جلوي مردم اجرا کنيد. لطفاً هول نشويد . کار شما تمام نشده است.  شما بايد پيش از اجراي طنز حضوري  هنوز  کارهايي را انجام دهيد و تصميم هاي مهمي بگيريد.

کارهاي پيش از اجرا

قبل از هر چيز بايد متن خودتان را با انجام کارهايي براي اجرا متناسب کنيد . .کارهايي را بايد روي متن خود انجام دهيد از اين قرار است :

۱:متن خود را  از نظر وحدت هاي سه گانه يک بار بررسي کنيد

اين  وحدت ها عبارت است از سبک ، شخصيت و موضع شما ( مضمون ) شما . معني اين سخن به طور خلاصه اين است که  شوخي هاي طنزگو يا مجري طنز  در روي صحنه بايد از اين سه نظر بالا  انسجام داشته باشند.

سبک طنزپرداز مي تواند خاص باشد اما اينکه سبک او چيست بين طنزپژوهان اختلاف وجود دارد   . مسلماً سبک هر طنزپرداز طبيعي به وجود مي آيد ولي هر طنز پرداز  ممکن است شيوه طبيعي خاصي روي صحنه داشته باشد.   برخي سبک را نوعي محتواي خاص يک طنزپرداز مي دانند  مثلاً يکي به مسائل سياسي ، ديگري به مسائل اجتماعي و سومي به هجو مشاهير علاقه دارد. گروهي نيز نوع شخصيت طنزپرداز  را سبک او مي دانند مثلاً يکي روي صحنه آدم خنگ ، بدبيار ، روشنفکر ، روستايي ، سوسول يا…است.  ، گروه سوم  نوع  فرمول هاي خاص طنزي که طنزپرداز به کار مي گيرد و  حتي برخي نوع وسايل صحنه ، پوشش  و يا شيرين کاري هاي مختلف طنزپردازها در روي صحنه  را سبک او مي دانند.  در واقع برخي مي گويند سبک طنزپردازها را وسايل آنها ( لباس خاص، کلاه ،  چيزهايي که همراهشان روي صحنه مي آورند مثل کلاه، بطري ، گيتار ، نردبان   و…) يا شيرين کاري هايي که آنها بلد هستند مشخص مي کند ، شيرين کاري هايي مثل انواع صداهايي که مي توانند از خود در آورند از حيوانات و آدم ها بگير و بيا تا ماشين ها و بوق ها و انفجارها  ؛ مهارت زياد در تقليد آوازها و جنس صداهاي مختلف خواننده ها  ، و استعداد شگرف آنها در نقيضه سازي آهنگ ها ، آوازها ، سخنان، رفتارها و اداهاي خوانندگان ، ورزشکاران ، سياستمداران ، هنرپيشه ها و ديگر مشاهير روز … بعضي  از طنزپردازها  هم معتقدند سبک همان دغدغه هاي شخصي و فردي  طنزپرداز است که به زبان طنز ترجمه يا تبديل مي شود .مثلاً شگرد طنز وودي آلن در اين بود که هميشه قرباني بي دست و پاي معضلات زندگي خودش بود ؛  هنري يانگ مَن هميشه با بدگويي از زنش طنز ايجاد مي کرد ؛  اِرما بامبِک با معضل خانه داري زنان شوخي مي کرد ، طنز پرداز ديگري هم ممکن است هميشه نقائص جسمي يا رواني خودش  را مسخره کند .

معمولاً هر طنزپردازي سعي مي کند از خود شخصيتي خاص در روي صحنه ارائه دهد و بعد تا آخر همان شخصيت بماند ( البته اين شخصيت ربطي به شخصيت واقعي خود او ندارد ) . مي تواند آدمي خنگ ، روشنفکر ، روستايي ( مثل صمد ِ پرويز صياد )، آدمي گوشه کنايه زن بامزه ، روشنفکري اخمو، آدمي از خود راضي و لافزن ، ملامتگر بدشانس ، خالي بند ، ترسوي دست و پاچلفتي ، خجالتي و مضطرب ، خنگ و پخمه و… باشد. طنز نويسان خود ما کمتر روي شخصيتي خاص کار مي کنند ولي برخي از کمدين هاي غربي مثل چارلي چاپلين ، لورل ، هاردي، هارولد لويد، جيم کري ، نورمن ويزدوم ، جري لوئيس  و …شخصيت هاي خاصي خلق کرده اند و در همان قالب به کار ادامه داده اند. در ايران  مثلاً در دنياي عروسک ها  کلاه قرمزي ، پسرخاله و فاميل دور شخصيتي خاص دارند يعني صدا ، لحن ، ديدگاه ، رفتارها و اداها و اطوارهاي آنها خاص آنهاست و در طول نمايش يکدست است. شخصيت خاص را  معمولاً مي توان با کمي اغراق در جنبه اي از شخصيت هر آدمي ايجاد کرد.

غير از اينها موضع طنزپرداز در روي صحنه نيز بايد در يک نمايش واحد باشد . مثلاً ممکن است او آدمي ضد فنآوري هاي جديد  يا   ضد مادر شوهرها و… باشد. اما حق ندارد در يک نمايش با يک شوخي از مادر شوهر ها انتقاد کند و در شوخي بعدي همان نمايش  از عروس ها ! اين کار تماشاگر را گيج مي کند. چون موضع و ديدگاه طنزپرداز را نمي فهمد.


۲ : متن طنز خود را به واحد هاي شوخي کوچک تقسيم کنيد

شما چه يک  صفحه متن داشته باشيد چه ۲۰ صفحه ، بايد هر سي و پنج ثانيه  يک بار مردم را بخندانيد . سي ثانيه يعني تقريباً اجراي  سه سطر شوخي. به زبان ديگر در هر يک دقيقه بايد  ۲ واحد شوخي در روي صحنه  براي مردم بيان کنيد.

برخي براي برنامه طنزحضوري از يک داستان يا خاطره طنز مداوم استفاده مي کنند. هرگز نبايد از داستاني که کل آن فقط يک شوخي است ( يعني فقط در آخر آن حضار مي خندند ) استفاده کرد . چون مردم براي شنيدن داستان صرف به آنجا نيامده اند . به علاوه داستان ها مقدمه هاي طولاني دارند اما مخاطبان ِ شوخي نه حوصله  و نه تمرکز لازم را براي شنيدن مقدمه طولاني ندارند. تنها استثنا اين موضوع آن است که شما خاطره تان را به واحدهاي کوچک شوخي تقسيم کنيد به طوري که مردم هر ۳۵ ثانيه يک بار بخندند. اين طوري شايد حتي داستان پردازي شما طنز شما را تشديد بکند. مثل خاطره اي که مهران غفوريان درباره  اولين باري که  به سواحل خليج فارس رفت مي گفت. اين خاطره طوري است که شما هر ۳۰ ثانيه يک بار مي خنديد تازه داستاني را هم مي شنويد. بيشتر طنزهاي حضوري که من در ايران و حتي برنامه خندوانه شنيده و ديده ام  از همين نوع يعني از نوع خاطره هاي طنز است.

۳ : چيدمان شوخي ها را نهايي کنيد

نه تنها شما بايد ده بيست شوخي اي را که روي صحنه  اجرا مي کنيد از نظر محتوايي بلکه بايد آنها را از نظر قوت وقدرت نيز درجه بندي  کنيد و بعد به درستي  و به  بهترين شکل پشت سر هم بچينيد. معمولاً خود شما حس مي کنيد هر کدام  از شوخي هايتان چقدر قوي است. مي توان شوخي ها را نيز از نظر محتوا  سبک سنگين کرد .شايد بايد شوخي هاي حال به هم زن يا حساسيت برانگيز را کنار بگذاريد. معمولاً شوخي شروع برنامه ، وضعيت شما را تا آخر برنامه بيمه مي کند . پس بهتر است با يک شوخي قوي برنامه را آغاز کنيد و به سرعت نظر تماشاگران را به خود جلب کنيد. برخي پيشنهاد مي کنند با يک شوخي درباره  خودتان شروع کنيد ، مثلاً خنگي ، چاقي و… خودتان. يا شوخي که همين چند دقيقه پيش در راه برايتان اتفاق افتاده است. اما هرگز برنامه را با شوخي مشمئزکننده يا حساسيت برانگيز شروع نکنيد!

از نظر قدرت تاثيرگذاري مي توان شوخي ها را به شوخي هاي  الف : عالي   ب. خوب    ج. متوسط   و د . ضعيف تقسيم کرد.   اما تصميم مهم تر ، طرز چيدمان آنها هنگام گفتن شوخي است . در اينجا بايد تصميم بگيريد کدام شوخي ها را اول و کدام ها را وسط و کدام را آخر بگويد.  براي ادامه کار مي توان الگوهاي مختلف محتوايي شکلي را دنبال کرد : چيدن شوخي ها بر اساس توالي زمان رخداد يا توالي داستاني ؛ چيدن شوخي ها بر اساس سلسله مراتب : شروع از موضوع هاي کوچک  تا بزرگ ( اول درباره دانش آموز مدرسه و آخر سر درباره مدير مدرسه ) ؛ شروع شوخي ها از موضوعات کمتر حساسيت برانگيز تا بسيار حساسيت برانگيز ؛ شروع شوخي با شخص خودتان و بعد رسيدن به شوخي هاي عمومي و ….

به هر حال موقع چيدمان شوخي ها  از نظر قدرت مي توان ترکيب هاي  مختلفي را  پيشنهاد کرد. ولي برخي طنزنويس ها پيشنهادشان اين است که شوخي هاي ضعيف را کنار بگذاريد . و بعد  از آنجا که درصد کمي از شوخي هاي شما از نوع الف  يا عالي است بهتر است در طول برنامه از فرمول الف ب ج الف استفاده کنيد. به اين معني که شوخي هاي ضعيف تر را لاي شوخي هاي قوي پنهان کنيد. ( به اين شيوه مي گويند لاپوشاني ) البته فرمول هاي ديگري هم ارائه شده است که  بحث ما را طولاني مي کند.( مي توانيد اين بحث ها را در کتاب من با عنوان طنزپردازي به زبان ساده  دنبال کنيد.)

۴. انتقالگر ها يا چسب هاي شوخي هاي خود را بررسي کنيد

شوخي هاي شما بايد نوعي پيوستگي  کلامي داشته باشند ضمن اينکه به نظر برسد گفتاري و  في البداهه هستند، يعني همين الآن روي صحنه به ذهن شما رسيده اند. براي اين کار معمولاً طنزپردازها از انتقالگرها استفاده مي کنند. انتقالگرها نوعي چسب هاي کلامي هستند که شوخي ها را به طور منطقي به هم مي چسبانند.

گاهي  هنگام چيدمان شوخي ها احتمال دارد در  جايي احساس خلاً يا گسست در بين شوخي ها کنيد . در اين مواقع  بايد فوري يک شوخي انتقالگر بنويسيد و بين دو شوخي بگذاريد تا حالت گفتاري و منطقي شوخي ها  و تداوم روان آنها درست شود.

شايد بهترين نوع چيدمان شوخي ها در طنز حضوري ، شوخي هاي پلکاني باشد شوخي هايي که يک شوخي مقدمه (يا انتقالگر به) شوخي بعدي است .


۵. جنبه هاي نمايشي را در متن شوخي هايتان وارد کنيد

متن شوخي ها را بايد  براي اجراي روي صحنه بنويسيد نه براي چاپ در کتاب يا مجله. براي همين اولاً بايد تا مي توانيد در آنها گفت و گو وارد کنيد و بعد هم  نقش هاي مختلف را بازي کنيد.  ( در متن فيلمنامه ها و نمايشنامه ها نقش ها را  معمولاً در پرانتز مي نويسند ).

ننويسيد : مادرم هميشه قربان صدقه من مي رود.

بنويسيد : مادرم مي گويد : آخ قربون آن قد رشيد  پسرم شوم . آخ فداي آن هوش و سوادش بشوم .

به علاوه دقيقاً حالات ، صدا ، رفتار مادرتان را  موقع گفتن اين حرف در روي صحنه بازي کنيد.


۶:زمان اجراي خود را تصحيح کنيد

معمولاً برنامه هاي طنز حضوري را به سه نوع کوتاه (بين پنج تا ده دقيقه براي تلويزيون يا نمايش تلويزيوني) ، متوسط (بين ۱۵ تا ۳۰ دقيقه اجراي سالني)  و  طولاني (چهل دقيقه تا يک ساعت اجراي سالني) تقسيم مي کنند. اين اندازه ها بستگي به زماني دارد که برنامه ريزها يا مديران برنامه ها  در اختيار شما مي گذارند. بهتر است قبل از اجراي هر برنامه ، يک بار برنامه خود را مثلاً جلوي آينه! اجرا کنيد تا زمان آن دستتان بيايد و  بعد با حذف و اضافه کردن چند شوخي زمان آن را تصحيح کنيد . در غير اين صورت هم مديران برنامه ها و هم مردم عصباني خواهند شد. چون چه بسا شما فقط  مجري يکي از چند برنامه آن روز باشيد.

۷. همه شوخي هاي خود را حفظ کنيد


حتماً بايد شوخي هايتان را حفظ کنيد تا حالت گفتاري آن در روي صحنه حفظ شود. اگر مي ترسيد آنها را فراموش کنيد مي توانيد با علائمي ترتيب آنها را روي کف دستتان بنويسيد و بعد طوري که مردم نفهمند به دستتان نگاه کنيد. اما هرگز شوخي ها را روي کاغذ ننويسيد تا روي صحنه به نوشته تان نگاه کنيد. چون مردم مي فهمند شما قبلاً آنها را نوشته ايد و حالت في البداهه بودن برنامه شما از بين مي رود.

۸. با تقويت جنبه هاي تصويري يا شنيداري  اجرايتان  ، طنز برنامه تان را تشديد کنيد

با همه اهميتي که متن شوخي ها دارد شايد مي توانيد با وسايلي  عمدتاً غير کلامي نيز طنزهاي خود را تشديد کنيد . اين وسايل عبارت است از : پوشش هاي اغراق آميز  خودتان(آستين هاي بلندتر از اندازه طبيعي ، پاچه شلوار خيلي گشاد ، کفش هاي خيلي گنده يا سفيد و تخت، پيراهن گلي منگلي يا کت يا شلوار با رنگ هاي عجيب و غريب) ، ظاهر عجيب ( صورتي با آرايش هاي عجيب و غريب ، موهاي سيخ ، انواع و اقسام سبيل ها  ، دماغ عقابي، عينک اجق وجق  و…) ،  وسايل بامزه صحنه ( قاب عکس هاي عجيب غريب ، وسايل خانه عجيب ) ، وسايل همراه شخصيت (گرفتن کيفي خيلي کوچک در دست ) ، ادا و رفتار و صداهاي عجيب خودتان ، صداهاي موسيقي و صداهاي مختلف ديگر، استفاده از نورپردازي هاي خاص  و… البته همه اين وسايل را بايد معني دار و متناسب با شخصيت روي صحنه خودتان به کار بگيريد.

  ۹. متن خود را يک  يا چند بار در جايي خلوت براي خودتان اجرا کنيد

مي توانيد همان طور که گفتم  در اتاق در جلوي يک آينه  برنامه خودتان را يک بار با تمام ريزه کاري هايش اجرا کنيد  و نقائص آن را رفع کنيد. گاهي ممکن است برخي ازشوخي هايتان را تقويت  يا  حذف کنيد  يا احساس کنيد بايد در جاهايي ادايي ، گفت و گويي  يا شوخي تازه اي  اضافه کنيد يا تغيير صدايي و لحني داشته باشيد .

به پايان آمد اين دفتر…

اجراي طنز حضوري  مسائل و مشکلات زيادي دارد فرصت حاضر پايان يافت . بقيه بحث هاي در اين باره  را در کتابي که به زودي منتشر خواهم کرد مي توانيد بخوانيد.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=312824
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.