کوتاهنويسي با اقتضائات زندگي امروز همخواني دارد
سيد علي ميرافضلي؛ شاعر، پژوهشگر و طنزنويس سال چهل و هشت در رفسنجان متولد شد. وي دانش آموخته رشته زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه تهران است و تا کنون يازده عنوان کتاب از او منتشر شدهاست. اين شاعر و طنزپرداز همچنين پژوهشهايي را بر روي متون کهن ادبيات فارسي دارد و حدود سي مقاله در حوزه رباعي بويژه رباعيات خيام منتشر کرده است.
آنچه ميخوانيد گفتگويي است با ميرافضلي درباره کوتاه نويسي در طنز و سابقه آن در متون کهن. مير افضلي معتقد است حکايات کوتاه و طنزآميز در متون کهن حاصل خرد جمعي بوده و چکيدهاي از يک دانش وسيع و قابل قياس با طنزهاي سطحي و کوتاه امروزي نيست.
آقاي ميرافضلي کوتاه نويسي در طنز امروز حاصل چه عواملي است؟
اگر سر مفهوم طنز به توافق رسيده باشيم کوتاه يا بلند بودن آن در درجه دوم اهميت قرار دارد. بحث اين است که در عصر حاضر با توجه به اينکه مخاطبان احساس ميکنند دچار کمبود وقت هستند و حوصله خواندن مطالب بلند را ندارد، گرايش به کوتاه نويسي زياده شده است.
ابزارهاي نوين ارتباطي از قبيل اينترنت و موبايل نيز در اين چند سال رواج زيادي پيدا کرده و به نوعي اين الزام کوتاه نويسي را تشديد کرده است و طنزپردازان تشويق شدند به سمت طنزهاي موجز و کوتاه بروند. ميبينيم که در شبکههاي اجتماعي مانند فيس بوک و گوگل پلاس طنزهاي يک خطي و دو خطي و حتي شش کلمهاي زياد شده است. اگر بخواهيم پستهاي زيادي را بخوانيم، وقت و حوصله کافي براي خواندن مطالب بلند و طولاني نيست.
اين کوتاه نويسي در طنز به نظر شما حسن است يا عيب؟
حسن اين کوتاه نويسي اين است که نويسنده در کوتاهترين زمان مطلبي را که ميخواهد بيان ميکند. اما عيبش ميتواند اين باشد که مجال پرداخت عميق به موضوع نيست يا موضوعات عميق کمتر مورد توجه قرار ميگيرد. طنزهاي کوتاه از عمق و تاثير بلندمدت برخوردار نيست و به همان سرعت که ميخواني از ذهن پاک ميشود. البته من کوتاه نويسي را يک حسن ميدانم چرا که با اقتضائات زندگي امروز و سرنوشت مردماني که وقت و مجال و حوصله کمي دارند، سازگار است. کمک ميکند به سرعت نکتهاي بگيريم و به نوعي تمدد اعصاب و جرقهاي در ذهن است.
اما به نظر ميرسد مطالب کوتاه اتفاقا به دليل همين کوتاهي ماندگاري بيشتري در ذهن دارند. مانند ابيات بزرگان و ضرب المثلها و حکايات…
تک بيتهاي ناب شاعران فارسي از عنصر موسيقي و ايجاز و انديشه بهرهمند هستند. شعر فارسي با حکمت پيوند محکمي دارد و چکيده خرد ايراني است. اما نمي توان گفت طنزهاي امروز چکيده يک خرد جمعي است و پندآموزي دارد.
نميتوان کوتاه نويسي امروز را با ادبيات کهن مقايسه کرد. البته اغلب تک بيتهاي قديم بخشي از يک شعر بلند به حساب ميآيند، اما به دليل دارا بودن ويژگيهاي خاص کلامي و فکري برگزيده شدند و در تداول عامه به کار رفتند. اما از نظر شکلي مي توان گفت تک بيتها شبيه کوتاه نوشتهاي امروزي هستند.
اما جز در کوتاه بودن ويژگيهاي زياد مشترکي ندارند. ضرب المثلها چکيده يک خرد جمعي است و حکايات کوتاه هم در ادب فارسي سابقه دارند و خرد و تجربه زندگي يک قوم در آنها متجلي شده است. طنزهاي شبکههاي اجتماعي و رسانهاي به نظرم هنوز به آن حد از تاثيرگزاري و اشتمال نرسيده و بعد از خواندن در مدت زمان کمي فراموش ميشوند.
چرا اين ماندگاري در ادبيات امروز نيست درحالي که ادبيات کهن ما بسيار ماندگار است؟
پرداختن به مسائل کلي و انساني ويژگي خاص طنزهاي کهن مانند طنز عبيد است که هنوز هم در ذهن و زبان مردم به زندگي خود ادامه ميدهد. اگر هر طنزي به اين مسائل کلي بپردازد امکان حياتش در زمانهاي ديگر هم وجود دارد. اما در دوران معاصر به ندرت چنين طنزهايي با ويژگيهاي جاودانه بودن خلق شده است. مثلا «رساله دلگشا»ي عبيد زاکاني مجموعهاي از طنزهاي کوتاه فارسي و عربي است که به آنها لطيفه ميگوييم. اين حکايتهاي طنزآميز اغلب از چند سطر تجاوز نميکند و زبان برندهاي دارند. فکاهه و لطيفه و جوک يکي از قديمترين قالبهاي طنز ماست و تا زمان حال نيز طنز نويسي در اين قالب ادامه دارد.
به ويژه خوراک خوبي براي کاربران اينترنت و دارندگان تلفن همراه است. از ديگر امکانات طنزآفريني در قالبهاي کوتاه، کلمات قصار و جملات کوتاه به ظاهر حکيمانه است که رساله «صد پند» عبيد است که قالب جالبي دارد و در حال حاضر هم افرادي مانند جلال سميعي از اين قالب استفاده ميکنند. نقيضه ساختن هم شگردي ديگري است که در طنزهاي امروز نيز استفاده ميشود که البته کار سختي نيست اما به هر صورت پيشينه دارد.
اما نکته اينجاست که طنزي که الان در رسانههاي نوين اتفاق ميافتد علي رغم شباهت ظاهري، ريشه در ادبيات قديم ندارد و شيوه جديد از طنز آفريني است که بنا بر مقتضيات روزگار جديد و ابزارهاي جدد بناچار بايد کوتاه باشد و البته، فاقد آن تأثيرگذاري و ماندگاري ادبيات قديم است.