سریال آفتاب پرست با یک پژمان عالی و یک باران بد
سریال آفتاب پرست با یک پژمان عالی و یک باران بد
نویسنده: علیرضا عبدی
سریال آفتاب پرست را باید از سه جنبهی نویسندگی، کارگردانی و بازی بررسی کرد.
چون که نویسندهای دارد به نام «امیر برادران»، کارگردانیِ «برزو نیکنژاد» و بازی «پژمان جمشیدی».
داستان، راویِ دو رفیق قدیمی است با نامهای جمال و منوچهر. این دو عشق لاتی دارند و میخواهند از اراذلهای گندهی منطقه خود باشند.
این دو رفیق در این راستا شروع به خفتگیری میکنند، ولی به خاطر کارنابلدی و خرابکاری، توسط پلیس شناسایی و دستگیر میشوند و به زندان میروند…
امیر برادران برای این داستان، دست بر چند کلیشهای بینظم و انضباط گذاشته که در سریالهای گذشته به نویسندگی خودش (!) به آنها با همین دیدگاه پرداخته شده بود.
نمایش اعتراضات قربانیان موسسات مالی هرچند که سنگین است و غمگین؛ اما خیلی دیدهایم. خیلی!
شوخیهای سریال به شدت قابل پیشبینی و سطحی هستند.
شاید سریال آفتابپرست یکی از معدود سریالهای کمدی سالهای اخیر باشند که در شبکه نمایش خانگی پخش شدهاند و اساسا کمدی غیرقابل تحملی دارند.
در نقد بازیها، هرچه از بازی پژمان جمشیدی تعریف کنیم کم است.
کاش پژمان جمشیدی همان روزهایی که برای سایپا و پرسپولیس میدرخشید یک توک پا میآمد و برای سینما و نمایش خانگی هم یه حرکت میزد! هرچند هنوز هم خیلی وقت دارد.
البته بازی حمیدرضا آذرنگ و الهام اخوان را هم باید تشویق کنیم. در عوض هرچه حوصلهای برای گله هست معطوف به سمت بازی باران کوثری است.
کوثری چون نمیتواند این نقش را زندگی کند، نمیتواند مخاطب را هم بخنداند. کارگردانی فیلم قابل قبول است.
هرچند که آفتابپرست از کارهای قبلی نیکنژاد عقبتر است اما حداقل در این روزهایی که کمدیهای کمرمقی میبینیم، وی تلاش میکند که هر سکانساش ضربهای کمدی، به اندازهی یک کلیپ کوتاه اینستاگرامی داشته باشد.
سریال آفتابپرست نتوانست آنگونه که باید و شاید انتظار مخاطبان را برآورده کند اما شاید بتواند از اینجایی که هست، بیشتر فرو نرود.
پایان
برای مطالعه نقد سایر فیلمها و سریالها اینجا کلیک کنید.
اتفاقا بازی پژمان جمشیدی فاجعه است برزو نیک نژاد هم اصلا قشنگ نساخته ساخت ایران دو رو قشنگ تر ساخت