جيووانينو گوارشچي، خالق دون کاميلو
جيووانينو گوارشچي (Giovannino Guareschi) نويسنده، روزنامهنگار، کاريکاتوريست، طنزنويس، کارگردان سينما و رماننويس ايتاليايي است که به خاطر خلق شخصيت داستاني دون کاميلو به شهرت رسيد. ماجراي اصلي اين داستانها از اختلاف سليقه دون کاميلو و پپونه ناشي ميشود که اختلافات ايدئولوژيک آنها با زبان طنز به تصوير کشيده شدهاست. کتابهاي گوارشچي در خارج از ايتاليا نيز محبوبيت زيادي به دست آورند و بيش از بيست و سه ميليون نسخه از آنها در سراسر جهان فروخته شدند.
زندگينامه
جيووانينو گوارشچي (Giovannino Guareschi) اول ماه مي سال ۱۹۰۸در Fontanelle di Roccabianca در نزديکي پارما به دنيا آمد. پدرش «پريمو آگوستو» صاحب يک مغازه کوچک و مادرش «لينا مگنزاني» معلم مدرسه ابتدايي روستا بود. او دوران کودکيش را با شادي سپري کرد اما خانواده وي تمام سرمايه خود را در بحران مالي سالهاي 1927-1926 از دست دادند و گوارشچي نتوانست تحصيلات خود را در دانشگاه پارما ادامه دهد. او قبل از ورود به روزنامهنگاري به عنوان دربان در يک کارخانه قند در پارما، معلم مدرسه شبانهروزي و ويراستار کار ميکرد. گوارشچي ابتدا براي يک روزنامه محلي مينوشت. او کار خود را به عنوان روزنامهنگار، سال ۱۹۲۸ در مجله Corriere Emiliano آغاز کرد و در سال ۱۹۲۹ سردبير اين مجله شد. وي از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ سردبير مجله طنز برتولدو در ميلان بود.
او در سال ۱۹۴۰ با انيا پاليني ازدواج کرد و همسرش مهمترين موضوع زندگينامه او شد و اولين کتاب گوارشچي”La Scoperta di Milano” (1941) مربوط به به زندگي خانوادگي او بود. اما در سال ۱۹۴۲ گوارشچي با دريافت اطلاعات نادرست مبني بر مرگ برادر کوچکترش در جبهه روسيه، در حالت مستي و در سکوت شبانه عليه موسوليني شعار داد. به همين خاطر، او بلافاصله دستگير و به ارتش اعزام شد. وي پس از پيوستن ايتاليا به متفقين در سپتامبر ۱۹۴۳، از جنگيدن براي آلمانها امتناع کرد به همين دليل تقريباً دو سال به اردوگاه کار اجباري فرستاده شد. او در آنجا سعي کرد با طرحهايي که بسياري از آنها بخشي از کتاب تلخ و شيرين او “Diario Clandestino” بود زندانيان ديگر را سرگرم کند.
گوارشچي در يکي از زندانهاي ميلان با کشيش پارتيزان و کاتوليک رومي به نام دون کاميلو والوتا که در مسير اردوگاه کار اجباري داخائو بود؛ ملاقات کرد. آرمانهاي او براي رهايي از شر فاشيسم، عمل کردن بر اساس وجدان خود به جاي عقايد سياسي يا ايدئولوژيک بود که تأثير عميقي بر گوارشچي گذاشت. دون کاميلو والوتا بسيار مورد تحسين مبارزان مقاومت بود.
گوارشچي عليرغم اين که در سال ۱۹۴۵ به سلامت نزد والدين، همسر و فرزندانش بازگشت اما پس از جنگ دچار ماليخوليا شد. ولي وي در همان سال و چند ماه پس از بازگشت به همراه کارلو موسکا و جيانچي موندايني استخدام شدند تا هفتهنامه طنز کانديدو را تأسيس کنند. پس از جمهوري شدن ايتاليا، او از حزب دموکراسيا کريستيانا حمايت کرد. وي در مجلهاش از کمونيستها انتقاد کرد و به آنها طعنه زد. البته معروف است که او يک کمونيست را بهعنوان مردي با سوراخ بيني اضافي ترسيم کرد و شعاري را مطرح نمود که بسيار رايج شد: «در داخل اتاق رايگيري، خدا ميتواند شما را ببيند، استالين نميتواند.»
به طور کلي، نوشتههاي گوارشچي بيشتر به کمونيستها حمله ميکرد و توسط بلوک ضدکمونيست براي رسيدن به اهدافشان استفاده ميشد. طنزها و پوسترهاي سياسي او نيز به شکست کمونيستها در سال ۱۹۴۸ کمک کرد. با اين حال، گوارشچي همچنان دولت و دموکراتهاي مسيحي را به سخره ميگرفت. زماني که کمونيستها در انتخابات ۱۹۴۸ ايتاليا به شدت شکست خوردند گوارشچي قلم خود را زمين نگذاشت بلکه از حزب دموکراسيا کريستيانا نيز انتقاد کرد.
وي همچنين تجربيات حضورش در اردوگاه کار اجباري در لهستان را در خاطرات جنگ خود Diario Clandestino 1943-1945 شرح داد. او همچنين نمايشنامهاي به نام La Favola di Natale (1945) را بر اساس رويايي را که با پسرش آلبرتو بالاي سيم خاردار به ايتاليا پرواز ميکنند؛ نوشت.
وي در دهه ۱۹۵۰ با خانوادهاش به دهکده رونکل وردي نقل مکان نمود و شروع به اداره کافهاي در کنار خانه جوزپه وردي کرد و سپس آن را به يک رستوران گسترش داد. او بيوقفه کار ميکرد و دو ماشين تايپ اوليوتي نيز داشت که نوشتههايش را با آنها تايپ ميکرد.
در همان سال، داستانهاي دون کاميلو، گوارشچي را به يکي از محبوبترين نويسندگان ايتاليا تبديل کرد اما او مورد علاقه منتقدان نبود. گوارشچي خود را ضدروشنفکر اعلام کرد و اهل ادب را به سخره ميگرفت. به همين دليل تا دهه ۱۹۹۰، اغلب کارهاي او توسط تحقيقات دانشگاهي ناديده گرفته ميشد. با اين حال، او به يکي از نويسندگان ايتاليايي قرن بيستم که بسياري از آثارش ترجمه شده بودند، تبديل شد. اولين داستان وي در سال ۱۹۴۶ در Candido انتشار يافت و مورد استقبال قرار گرفت. گوارشچي در فيلم «موندو پيکولو» روستاي کوچکي را در کنار رودخانه پو به تصوير کشيد. او در داستانهاي دون کاميلو، دو شخصيت اصلي دارد که يکي از آنها کشيش محلهاي بداخلاق به نام دون کاميلو تاروچي و ديگري يک شهردار کمونيست سرسخت به نام جوزپه بوتازي است که بيشتر با نام پپونه شناخته ميشود که البته در همه مسائل اجتماعي، سياسي، اخلاقي و غيره ممکن است ديدگاههاي متضادي با دون کاميلو داشته باشد. اما در عين حال، پيوند محکمي بين اين دو شخصيت بزرگ وجود دارد. البته شخصيت سومي نيز وجود دارد به نام il Christo که مجسمه روي صليب بالاي محراب بلند است و صداي او دون کاميلو را به آرامش هدايت ميکند. گوارشچي اين داستانهاي کوتاه را اولين بار براي هفتهنامه کانديدو نوشت و در گلچينها گردآوري کرد.
او در سال ۱۹۵۴ دو نامه را منتشر کرد که ظاهراً توسط آلسيد دو گاسپري، رهبر حزب دموکرات مسيحي و نخست وزير نوشته شده بود اما دي گاسپري نويسندگي آنها را انکار و از وي شکايت کرد و گوارشچي نيز به دليل افترا به يک سال زندان محکوم شد. گوارشچي از درخواست تجديدنظر خودداري کرد و ۴۰۹ روز را در زندان سان فرانچسکوي پارما و سپس شش ماه را به صورت مشروط در زندان گذراند. دادگاه نيز هرگز دروغ بودن نامهها را ثابت نکرد. گوارشچي زماني که در زندان بود، فيلمنامه سومين فيلم موندو پيکولو، Don Camillo e l’onorevole Peppone (1955) را نوشت.
بسياري از داستانهاي دون کاميلو در فيلمها و نمايشهاي تلويزيوني اقتباس شدند. نقش اصلي را فرناندل بازيگر فرانسوي الاصل در پنج محصول بازي کرد. اگرچه گوارشچي بسيار محبوب بود، اما احساس ميکرد که فيلمها به روح و پيام داستانهاي او وفادار نيستند. در مجموعه تلويزيوني Pequeno Mundo de D. Camillo (1957)، محصول برزيل توسط TV Tupi، Otelo Zeloni و Heitor de Andrade نقش دون کاميلو و پپونه را بازي کردند.
گوارشچي چون سيگار ميکشيد و مشکل اضافه وزن داشت در سال ۱۹۶۲ دچار حمله قلبي شد. گوارشچي در ۲۲ ژوئيه سال ۱۹۶۸ در حالي که تعطيلات خود را در سرويا ميگذراند دچار حمله قلبي ديگري شد و در اتاق هتل درگذشت. دفتر خصوصي و آرشيو شخصي او نيز براي چندين دهه دست نخورده باقي ماند.
اما ماريو آدورف و برايان بلسد در يک سريال تلويزيوني ۱۳ قسمتي سال ۱۹۸۱ با عنوان دنياي کوچک دون کاميلو نقشهاي اصلي را ايفا کردند. (Drive in Cinema: Essays on Film, Theory and Politics by Marc James Léger, 2015, p. 181) Raro Video نيز مجموعه دو قسمتي از آثار وي را در سال ۲۰۱۱ منتشر کردند.
به طور کلي، آثار او جزو نوشتههايي بودند که به زبانهاي متعددي در جهان ترجمه شدند. به عنوان مثال از اواخر دهه ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۸۰در دوران رياست جمهوري ککونن، کتابهاي گوارشچي در فنلاند بسيار محبوب بودند و به عنوان نظراتي درباره سياست معاصر خوانده ميشدند. ولي محبوبيت گوارشچي با سقوط جنبش کمونيستي شروع به تنزل کرد، اما در اواخر سال ۱۹۸۸ داستانهاي کوتاه او توسط انتشارات WSOY در مجموعه پرفروشها تجديد چاپ شد.
آثار برگزيده وي عبارتند از:
La scoperta di Milano, 1941
– Oma pieni maailmani (suom. Helka Hiisku, 1955)
Il destino si chiama Clotilde, 1943
– Duncan & Clotilda: an Extravaganza with a Long Digression (translated by L. K. Conrad, 1968)
– Kohtalo nimeltä Clotilde (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1977)
IIl marito in collegio, 1944
– A Husband in Boarding School (tr. 1967) / School for Husbands (UK title, 1968)
– Aviomiehen totutusajo (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1967)
La favola di Natale, 1945
Diario clandestino 1943-45, 1946
– My Secret Diary: 1943-1945 (translated by Frances Frenaye, 1958)
– Humoristin salainen sotapäiväkirja 1943-45 (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1968)
Italia provvisoria, 1947
Lo zibaldino, 1948
Mondo piccolo: Don Camillo, 1948
– The Little World of Don Camillo (translated by Una Vincenzo Troubridge, 1950)
– Isä Camillon kylä (suom. Helka Hiisku, 1952); Isä Camillon paluu (suom. Helka Hiisku, 1954)
Mondo piccolo: Don Camillo e il suo gregge, 1953
– Don Camillo and His Flock (translated by Frances Frenaye, 1952) / Don Camillo and the Prodigal Son (UK title, 1952) / The House That Nino Built (tr. 1953)
– Isä Camillo ja hänen laumansa (suom. Helka Hiisku, 1953); Isä Camillon paluu (suom. Helka Hiisku, 1954)
Don Camillo’s Dilemma, 1954 (translated by Frances Frenaye)
Corrierino delle famiglie, 1954
– My Home, Sweet Home (translated by Joseph Green, 1966)
Don Camillo Takes The Devil by the Tail (translated by Frances Frenaye, 1957)
Il compagno Don Camillo, 1963
– Comrade Don Camillo (translated by Frances Frenaye, 1964)
– Toveri don Camillo (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1964)
Vita in famiglia, 1968
– The Family Guareschi (translated by L. K. Conrad, 1970)
– Humoristin perhe-elämää (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1971)
Don Camillo e i giovani d’oggi, 1968
– Don Camillo Meets the Flower Children: Chronicles of the Past and Present (translated by L. K. Conrad, 1969)
– Isä Camillo ja ne nykynuoret (suom. Ulla-Kaarina Jokinen, 1970)
The Don Camillo Omnibus, 1974 (also 1980)
Lo spumarino pallido. Mondo piccolo, 1981
Il decimo clandestino, 1982
Italia provvisoria: album del dopoguerra, 1983
Noi del Boscaccio. Piccolo mondo borghese, 1983
L’anno di Don Camillo, 1986
Osservazioni di uno qualunque, 1988
Ritorno alla base, 1989
Mondo Candido: 1946-1948, 1991
Mondo Candido. 1948-1951, 1992
Vita con Gio’. Vita in famiglia & altri racconti, 2001
Chi sogna nuovi gerani? Autobiografia, 1993 (edited by Carlotta Guareschi, Alberto Guareschi)
Mondo Candido: 1951-1953, 1997
Tutto don Camillo. Mondo piccolo, 1998 (edited by Carlotta Guareschi, Alberto Guareschi)
Un po’ per gioco. Fotoappunti di Giovannino Guareschi. Le sue fotografie dal 1934 al 1952, 2000 (edited by Carlotta Guareschi, Alberto Guareschi)
Bianco e Nero. Giovannino Guareschi a Parma. 1929-1938, 2001 (edited by Carlotta Guareschi, Alberto Guareschi)
La figlia del maresciallo. Fotofumetto di Candido, 2002 (ed. Carlotta Guareschi, Alberto Guareschi)
Mondo Candido. 1953-1958, 2003
Guareschi al Corriere. 1940-1942, 2007 (edited by Angelo Varni)
Don Camillo e Peppone, 2007
Milano 1947-1949: Guareschi e la radio, 2007
Giovannino Guareschi: L’opera grafica. 1925-1968, 2008 (edited by Giorgio Casamatti)
Il grande diario. Giovannino cronista del lager, 1943-1945, 2008
La famiglia Guareschi, 2010 (edited by Carlotta and Alberto Guareschi, foreword by Giovanni Lugaresi)
Don Camillo e Peppone, 2011 (Don Camillo; Don Camillo e il suo gregge; Il compago Don Camillo; Don Camillo e Don Chichi?)
I racconti di Nonno Baffi, 2012 (Opere di Giovannino Guareschi; 2)
L’umorismo di Giovannino senza baffi, 2013 (Opere di Giovannino Guareschi; volume III)
The Little World of Don Camillo, 2013 (translated by Adam Elgar)
سبک نويسندگي
جووانينو گوارشچي، با اين که بسيار سرسخت و لجباز بود و در تمام طول دوران زندگياش مورد تمسخر قرار گرفت ولي از نظر تجاري، يکي از موفقترين نويسندگان ايتاليايي بود. او با نثر شوخطبعانهاش يا متهم به بازيگوشي بيش از حد ميشد يا شوخ طبعي وي خاصيت تخريب کنندگي داشت. وي معتقد بود: «طنز ويران نميکند بلکه نشان ميدهد که آن چه بد است بايد نابود شود.» روشنفکران نيز به موفقيتهاي او حسادت ميکردند و از نوستالژي ارتجاعي وي وحشت داشتند. او نويسنده ژانر طنز سياسي، رمان جنگي و داستان کوتاه بود و کاريکاتورهاي ضدکمونيستي ميکشيد. او با طنزهاي جذاب، تضاد بين بلوک کمونيست و جهان غرب، راست و چپ را در يک روستا نشان داد. گفتگوهاي کاميلو با يک مجسمه و استفاده از صنعت جانبخشي نيز بر جذابيت ماجراها و بيان بهتر حالت طنزآميز اتفاقها افزودهاست. علاوه بر اين گوارشچي با خندهدار جلوه دادن هر دو طرف به شيوه معقول خود، مخاطبان زيادي را با نوشتههايش همراه کردهاست. ولي اغلب راهحلهاي او براي رويارويي، سازش، عشق در همسايگي و آشتي بود. ضمنا، توانايي گوارشچي در توصيف معضلات اجتماعي- سياسي چنان براي خوانندگانش قابل باور بود که آنها را به اين فکر واداشت که آن روستا واقعاً وجود دارد به همين دليل آن افراد شروع به ارسال بستههاي کمکي به آنجا کردند. ولي با اين که گوارشچي يک کاتوليک متعصب بود و احساس همدرديهايش را بيشتر از جانب کاميلو بيان ميکرد اما کليسا هرگز او را به طور رسمي نپذيرفت.
اما در نهايت شايد بزرگترين درس او براي عصر حاضر اين باشد که در عصر جنگهاي فرهنگي و قبيلهگرايي فريبنده، ما ميتوانيم مانند پپونه و دون کاميلو به کساني که با آنها مخالفيم احترام بگذاريم و به صحبتهاي آنها هم گوش دهيم. زندگي جووانينو گوارشچي نشان ميدهد که ميتوان به جاي تحقير مخالفان براي انديشههاي آنها ارزش قائل شد اما نظر خود را نيز آزادانه بيان کرد.
علاقمندان براي آشنايي بيشتر با ادبيات بينالملل مطالب ما را در سايت دفتر طنز حوزه هنري مطالعه فرمايند.
تاليف و ترجمه: ياسمن حسيني، دفتر طنز حوزه هنري
منابع:
- Giovannino Guareschi, http://authorscalendar.info/guaresch.htm
- Giovannino Guareschi, https://en.wikipedia.org/wiki/Giovannino_Guareschi
- Giovannino Guareschi,http://www.bussetolive.com/en/art-and-culture/famous-people-history-and-traditions/giovannino-guareschi/
- Giovannino Guareschi: Italian Orwell, https://engelsbergideas.com/portraits/giovannino-guareschi-italian-orwell/