احساس سوختن به تماشا نمیشود
احساس سوختن به تماشا نمیشود
نویسنده: سمیه رستمی
ازآنجاییکه شوخی با مشاغل بعد از سیگار کشیدن با ماسک فیلتردار، سختترین کار دنیاست، چراغ اول شوخی را با شغل آتشنشانها روشن میکنیم که بر همگان فولاچدی مبرهن است، شخصیت فداکاری دارند و هر آتشی هم به پا شود، موارد ایمنی را رعایت میکنند که نه سیخ بسوزد نه مای نویسنده.
احساس سوختن به تماشا نمیشود
آتشنشانی عشق میخواهد. عشقهای آتشنشانی به چند دسته تقسیم میشوند:
دسته اول؛ کسانی که عاشق آتشنشانی هستند. این دسته هم آنهایی هستند که از بچگی روحیه فداکاری و نجاتدادن بقیه گوشهکنار هر درزی از وجودشان که فکر کنید نهادینه شده است. خصوصاً آنجایی که آب میریختند دور مورچهها بعد با یکتکه چوب مورچهها را نجات میدادند.
شعر «تو کز محنت دیگران بی غمی، برو از خدا شرم کن! نه، چیز، ببخشید! پسرخاله شلغمی؟! نه، این نبود، آهان! نه شاید که نامت نهند آدمی!» سرلوحه زندگیشان بوده.
دسته دوم؛ اینها هم عاااشق آتشنشانی هستند. اینها همان افرادی هستند که استاد اعظم تمام رموز و فنون برپایی آتش بدون مثلث آتش تو کلاس بودند، ناظم همینها را مبصر میکرد.
دسته سوم؛ کسایی که مدل خودشان عاشق آتشنشانها هستند؛ اینها وقتی ماشین آتشنشانی میبینند تختهگاز دنبالش میروند در دل و در پارهای اوقات در روده خطر؛ چون اعتقاد دارند نباید رفیق نیمهراه بود.
لابد اینها در زندگی قبلیشان آفتابهای بودند که یکی دو بار سعادت داشتند، آتش منقل جوجه را خاموش کنند.
دسته چهارم؛ عاشق هستند، اما زبانشان اندکی تلخ و تند است. اینها بهقدری عاشق آتشنشانها هستند که محال است به ماشینشان راه بدهند.
هرچقدر هم ماشین آژیر بکشد، میگویند: «مگه از رو جنازم رد بشی بذارم بری خطر کنی!»
دسته پنجم؛ دیگر خیلی عاشق هستند به همین جهت میخواهند فداکاری آتشنشانها را به همه نشان بدهند. هرجا، هر اتفاقی افتاده باشد اینها هم وسط معرکه هستند و جوری با دوربین دو مگاپیکسلی فیلم میگیرند؛ انگار اسکار بی صاحاب مانده تا اینها بروند بگیرندش.
مورد داشتیم، کات داده و گفته: «دوباره از اول میگیریم.» برای اینها فرقی نمیکند، حمله انتحاری داعش باشد یا تخریب پلاسکو. میترسند اگر فیلم نگیرند بخشی از هویت ملی به خاک فنا برود.
دسته ششم؛ اینها مرامی عاشق آتشنشانها هستند. بیست چهاری زنگ میزنند آتشنشانی؛ مبادا بزرگواران یک شب آرامش داشته باشند.
مورد بوده ۱۹۰۰ بار زنگ زده به دلایل مختلف جویای احوال آتشنشانها شده است تا سرعت عمل و کنترل اعصاب و روان آتشنشانها را بسنجند. اینها در زندگی قبلیشان کپسول خالی آتش نشانی بودند.
معلوم نیست این دانشمندان سرشان به کجای گوشیشان هست که هنوز کشف نکردند چه فعل و انفعالاتی باعث این رفتارها میشود.
جا دارد بزرگواران آتشنشان به این دسته عنایت بیشتری داشته باشند با کپسول شش لیتری یکجوری بکوبند در عشقدان اینها که آتش عشقشان تا ابد دچار احتراق ناقص بشود، پِت پِت کند.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.