مدیریت مصرف آب در خانواده ما فرق دارد

مدیریت مصرف آب در خانواده ما فرق دارد

نویسنده: مهنا صادقی

قصد داشتم امروز در خصوص مقوله تلخ و جدی کم‌آبی و خشکسالی و در لزوم مصرف بهینه آب در صنایع و در نهی نحوه نادرست توزیع آب و در مذمت سدسازی بی‌رویه و در… با دانش نداشته‌ام افاضه فضل کنم، که یک دفعه برف شدیدی بارید. که البته در این نشانه‌هایی است برای صاحبان خرد و آنانی که می‌اندیشند.

علی ایّ حال من که کم نمی‌آورم. برف می‌آید که بیاید. دارید آدم برفی می‌سازید اندازه شرِک، بسازید. من کار خودم را می‌کنم چون مجبورم. به هر حال تکلیف هر انسان فهمیده‌ای است که راجع به آب هشدار بدهد ولو اینکه گوش شنوایی هم نباشد.

ما کلا از آن دست خانواده‌ها هستیم که به صرفه‌جویی خیلی اهمیت می‌دهیم. مثلا هر جمعه پدرم پشت در حمام نگهبانی می‌دهد و از یک ساعت به بعد، مثل نجات غریق‌ها هی در می‌زند و می‌گوید: «بیا بیرون. سانس شما تمام است.»

من هم البته به تذکرات او احترام می‌گذارم و دو ساعت بعد از سانس خودم، حمام را تمیز کرده مثل دسته‌گل، تحویل نفر بعدی می‌دهم.

اگرچه پدرم همیشه از بابت این تأخیر به من سرکوفت می‌زند و من هم هر بار با جمله «هر وقت باغت را به جای سیلابی! با روش قطره‌ای آبیاری کردی، حرفت روی چشم ما جا دارد» غائله را می‌خوابانم.

مادرم که همیشه ناظر این صحنه است، از این بگو مگوی هر جمعه من و پدرم کیف می‌کند و چون خودش هم به مصرف بی‌رویه آب حساس است همیشه به در سرویس بهداشتی ضربه می‌زند و برادرم را با عبارت «سند بیاورم یا ضامن هم می‌خواهند؟!» از تفکرات عمیق خود در مسایل درسی نجات می‌دهد.

برادرم که خلاص می‌شود مثل همه جمعه‌‌ها یکسره تا شب، به بشوی و بساب مادرم گیر می‌دهد و خلاصه این گیر دادن‌ها تا صبح شنبه که هر کس به مشغولیت‌های خود گرفتار می‌شود ادامه دارد و دوباره جمعه بعد، روز از نو، روزی از نو.

به نظر من همین گیر دادن به مصرف آب در روز جمعه یک سنت حسنه است که نباید از آن خسته شویم. مثلا دیروز، اگرچه جمعه نبود، مدیر ساختمان به پدر من گیر داد که ماشینت روغن‌ریزی دارد. درست است روغن‌ریزی هیچ ربطی به مصرف آب ندارد اما به هرحال کار خوبی بود.

پدر من هم در جوابش به چکیدن آب از سقف پارکینگ گیر داده بود و این هم انصافا کار بدی نبود ولی اینکه نتیجه این دو تا گیر دادن یک کتک‌کاری تمیز و کبودی پای چشم جفتشان شد، این دیگر کار بدی بود و ما آن را تقبیح می‌کنیم.

در آخر از همه آنانی که در صرفه‌جویی آب می‌کوشند هر چند اندک، هر چند ناچیز ولو مثلا با نگه‌داشتن یک پایشان زیر دوش در هنگام لیف زدن، تشکر می‌کنیم و حالا که تکلیفمان را درباره آب به نحو احسن انجام دادیم می‌رویم که به پدرمان کمک کنیم تا با آب جوش یخ‌های روی شیشه ماشین را تمیز کند.

این را هم بگوییم که دیروز مادرمان به پدرمان گفت: «با شلنگ پارکینگ، ماشین را نشوی» اما او گوش نداد و البته این بگو مگوی زناشویی آن‌ها به ما دخلی ندارد و در هر حال ما باید به پدرمان کمک کنیم.

پایان

برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=320103
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.