طرح تعویض اصطلاحات فرسوده
طرح تعویض اصطلاحات فرسوده
نویسنده: بنیامین کلاچاهی ثابت
اگر شوخیِ جنابخان در برنامه «خندوانه» با رئیس فرهنگستان زبان که او را به جای غلامعلی حداد عادل با اسمِ «نوکر شیرخدا آهنگر دادگر» خطاب کرد باعث ناراحتی وی شده بود، آقای رئیس میتوانست در جواب از اصطلاح «چایی نخورده پسرخاله نشو» استفاده کند.
اما حالا و با از مُد افتادن چایی و در معرض انقراض بودن مفاهیمی چون خاله و دایی، استفاده از اصطلاح جایگزین «اِسّپرسّو! نخورده بیاِفاِف نشو» برای انتقال همان مفهوم به نسل جدید مناسبتر به نظر میرسد!
طرح تعویض اصطلاحات فرسوده
تغییرات وسیع بسیاری از مفاهیم در سالهای اخیر باعث تعویض خودکار بعضی اصطلاحات فرسوده شده که نمونههایی از آنها در زیر آمده است:
«سُستعنصر» به «مودی»:
یکی از برکات ترویج فرهنگِ «من همینم که هستم، میخوای بخواه نمیخوای نخواه» توسط دکترهای هلاککننده ما در فضای مجازی، رونق بیزینسِ حرفهای قشنگِ اشتباه است و به همین جهت امروزه برای توصیف تمامِ دیوانهبازیهای بیدلیل یک انسانِ سستعنصر که شما را در بلاتکلیفی با خودش و احساساتش و خواستهها و توقعاتش قرار میدهد باید از اصطلاحِ مودی استفاده شود تا فرد مبتلا آن را در کنار اُسیدی و دِپرِیشِن هاد و… در مجموعه افتخاراتش بیان کند.
«رفیقِ بد» به «پایه»:
حتماً آن اصطلاح معروف «رفیق بد و ذغال خوب» را شنیدهاید. بازتعریفِ مفاهیم تا جایی پیش رفته که از طرفی خود کلمه «بد» دیگر بد نیست و بسیاری از پسرها تلاش میکنند که خود را پسرِبَد معرفی کنند و از آن طرف به نظر کلمه «خوب» هم آنچنان خوب نباشد!
چرا که اصطلاح «باشه بابا تو خوبی!» برای تحقیر مخاطب استفاده میشود.
در نتیجه آن رفیقی که به شما چهارتا چیز به درد بخور یاد بدهد و در مواقع حساس زندگی جلوی انجام تصمیمات ابلهانه آدم را بگیرد، یک بچه مثبتِ بورینگِ سوبر است و آن کسی که هر نوع مخدرجاتی را تأمین کرده و تشویق به مصرف آنها کند و کلاً از این دست محبتها داشته باشد، رفیق پایه نام دارد.
«اِکسِل بازی» به «دادههای آماری»:
وقتی که در دوران دانشجویی با پارامترهای جداول و ابعادِ خطوطِ نمودارها، در اِکسِل بازی میکردیم تا با ماستمالی کردن اشتباهاتِ کار بتوانیم یک نتیجه قابل قبول به استاد تحویل بدهیم، فکرش را هم نمیکردیم که این اِکسِل بازی تبدیل به یک روش مدیریتی موفق بشود.
این یک شوخی واقعی است که یک بار در جلسهای به مدیری (در یکی از کشورهای اسکاندیناوی) تذکر داده شد که چند روز بیشتر تا پایانِ فرصت وعدهای که درباره کاهش آمار بیکاری داده بود، نمانده و نمودارها نشان از فاصله زیاد با تحقق آن وعده دارند.
وِی نیز در همان جلسه دستور رسیدگی به نمودار را داد و مشاورینش فیالمجلس نمودار جدیدی طراحی کردند که آمار بیکاری در آن به نزدیک صفر رسیده بود.
مدیرِ خلاق و مبتکر نیز در حضور خبرنگاران اعلام کرد که معیار شاغل محسوب شدن افراد حداقل چهار روز کار در هفته بوده که با تصویبِ تغییر این مولفه به یک ساعت در هفته، توانستهاند در چشم به هم زدنی مشکل اشتغال را حل کنند.
ترکیب مداوم کَلَک و اِکسِلبازی (یا به اختصار اِکسلکَلَکبازی)، باعث جایگزین شدن اصطلاحِ وزین دادههای آماری شد.
«تحلیلگر و منطقی» به «وسطباز»:
از نظر برخیها شما یا استقلالی هستی و یا پرسپولیسی؛ سپاهان و تراکتور و ملوان و زبانم لال از فوتبال سر در نمیاورم، نداریم.
اگر استقلالی هستی که تمام جامهای پرسپولیس با کمک فدراسیون بوده و تمامی صحنههای مشکوک که شخصِ «کُلینا» هم با قاطعیت درباره آنها نظر نمیدهد حتماً توسط داور به نفع چوبلهها گرفته شده و ایضاً اگر پرسپولیسی هستی که باید معتقد باشی قهرمانیهای استقلال در آسیا بی ارزش بوده و ندید بگویی تمام صحنههای داوری را به نفع ششتاییا گرفتهاند و تمام.
در موضوعات سیاسی و اجتماعی و اعتقادی هم باید همینطور یکی از دو طرف را انتخاب کنی و برای هر نظری که در آن طرف مُد میشود و هر روشی که برای اجرای آن در نظر میگیرند، سوتِ طوطیوار بزنی.
یعنی حتی اگر تحلیلی مبنی بر نتیجه بخش نبودن یا نتیجه معکوس داشتن یک روش انتخاب شده برای هدف مشترکتان داشته باشی و آن تحلیل را صرفاً از روی دلسوزی بیان کنی، باز هم توسط همطرفهایت یک وسطِ بازِ بالفطره خطاب خواهی شد.
در نتیجه پیشنهاد میشود ضربالمثل «فلانی وسط میخوابه کرایه لحاف نده» نیز با مَثَل جدیدِ «وقتی دو طرفِ لحاف هم رو میزنند، وسطی بیشتر کتک میخوره» تعویض شود.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.