چاپلين؛ «روايتي از ظهور راديکاليسم»
«چاپلين» روايتي متفاوتي از انسان عصر خود در سر داشت، او به ياري زندگي پرفراز و نشيبي که داشت به نوعي توانايي ذهني دست يافت که کمتر کارگرداني در طول تاريخ سينما آن را تجربه کرده بود.
«چاپلين» در بيشتر آثار جدي خود موقعيت ها را مي ديد، موقعيت هايي که در آن رفتارهاي متقابل قهرمان قصه جلب توجه مي کرد. معمولاً از تقابل همين دوگانه ي موقعيت ـ رفتار، او تلخ ترين روايت هاي طنز را به وجود مي آورد. « طنز تلخ » در اصل جديترين ميراثي بود که چاپلين از خود به جاي گذاشت، او در اين جنس روايت به دنبال نقد، هجو ،ابراز بود. انسان چاپليني يکي از آگاهترين و منتقدترين شخصيتهايي است که پرده سينما به خود ديده، انساني که در عين حاشيه رفتن در برخي موقعيتهاي قصه باز ميتواند نقطه ثقل و مرکز اثر باشد.
«ديکتاتور بزرگ» روايت چاپلين از ظهور جريانات راديکال و افراطي در بطن جامعه اي فرضي و ساختگي است. جامعه اي که به راحتي مي توان آن را آلمان دههي سي و چهل ديد، جامعهاي که بحران اقتصادي و سقوط ارزش هاي انساني در آن منجر به ظهور ايدئولوژي شرم آور نازيسم شد.
چاپلين در اين اثر روايت ظهور فاشيسم و نازيسم در جهان فرضي، که مي توان آن را اروپاي قبل از جنگ جهاني دوم ديد، مورد توجه قرار داده است. او سعي مي کند نشان دهد چگونه فرودستان و فرادستان جامعه در برابر ظهور جريانات و ايدئولوژي هاي راديکال واکنش نشان مي دهند؟!
او روايت مسخ شدگي انسان در چنين عصر و فضايي را به زيبايي ترسيم مي کند، جايي که قهرمان اثر در يک جابجايي روح مسخ شده ي يک جامعه ي ديکتاتوري را نشان مي دهد و….
:::::::
برنامه « نور، صدا، دوربين، خنده » در هفته آينده خود به نقد و بررسي فيلم «ديکتاتور بزرگ» مي پردازد و با پخش و نقد اين فيلم هفته نقد و بررسي سينماي چاپلين به پايان مي رسد، ولي تفسير و تعبير از آثار اين خلاق سينماي صامت هنوز برقرار است و به قول امير قادري : «ديدن آثار چاپلين تا مدتها جزء تفريحات زندگي ما خواهد بود» .