مشکلات طنز سياسي
عباس حسيننژاد، شاعر و طنزپرداز درباره کارکرد و مشکلات طنز سياسي گفت: طنز سياسي و پرداختن به امور سياسي جاري در جامعه در مقاطعي از جمله انتخابات جزء جذابيتهاي طنزپردازي است که به دليل هيجانهاي بالا بسيار خوش مينمايد و حتي شهرت را نيز به دنبال دارد ولي بهطور کلي، آنچه توسط استادان به طنزپردازان سفارش شده، اين است که تا جاي ممکن براي اينکه بتوانند طنز ماندگاري توليد کنند، وارد طنز سياسي نشوند، چرا که طنز سياسي طنزي زماندار است و ممکن است يکي دو سال بعد کهنه شود و به عنوان اثر ادبي ماندگار نشود.
همانطور که همين حالا هم اگر نگاه کنيم، ميبينيم طنزي سياسي که ?? سال پيش درباره يک نفر نوشته شده، الان ديگر جذابيتي ندارد، چون هم آن فرد ديگر بر آن مسند نيست و هم خواننده هيچ احساس قرابتي در ذهن خود با او ندارد تا طنزنويس بتواند به هدف خود برسد و به اصطلاح زمانه عوض شده است و موردي براي خنديدن وجود ندارد.
در اين سالها، به خصوص با توسعه فضاي مجازي طنز سياسي «بيپروا» شده است و اين الزاماً دليل «خوب بودن» آن نيست. جرأت طنز زياد شده و حرفها خيلي راحتتر زده ميشود، فضاي مجازي هم به کمک آمده و ضربات طنز را قويتر کرده است؛ چه در طنز مکتوب چه طنز تصويري و کمدي.
البته درباره موفقيت طنز در روزگار ما، در حال حاضر خيلي نميتوان قضاوت دقيقي کرد و بايد آيندگان به قضاوت بنشينند؛ البته با توجه به پررنگ شدن رقابتهاي سياسي در ??، ?? سال اخير، طنزهاي قويتري هم توليد شده اما شايد حالا همان طنزپردازان راضي به برقراري فضاي قبلي نوشتن طنز نباشند و اگر حالا به آنان گفته شود که همان آثار را توليد کنند، دست به اين کار نزنند.
مشکل بزرگ طنز سياسي علاوهبر بيجنبه بودن و ظرفيت پايين آدمهاي سياسي که خودش يک خطر بالقوه براي طنزپرداز محسوب ميشود اين است که آدمها در حوزه سياسي عوض ميشوند، رفتار يک آدم سياسي به نسبت قبل تغيير ميکند و به همين علت طنزپردازي که روزي به يک سياستمدار و صاحبمنصب خرده ميگرفت، حالا شايد از آنچه برايش نوشته، پشيمان شود.
حسيننژاد در پاسخ به پرسشي در مورد ورود طنز به فضاي انتخابات، به ويژه در شرايطي که طنزنوشتههاي متعددي توسط مردم در فضاي مجازي دراينباره منتشر ميشود، بيان کرد: در اينکه طنز بايد وارد فضاهاي سياسي اينچنيني شود، اصلأ شکي نيست. وظيفهاي که بر عهده طنزپرداز است، استفاده از قلم خود براي آگاهيبخشي به جامعه و روشنيبخشي به اذهان اجتماعي است.
ما به طنزپرداز «مصلح اجتماعي» ميگوييم و اين نام بزرگي است که به او نسبت داده ميشود و اصولاً وظيفه او در قامت يک اطلاحگر اجتماعي اين است که به کمک مردم بيايد و نگاهش را به جامعه معرفي و عرضه کند تا راه پيش رو نمايانتر شود.
امروزه با توسعه فضاي مجازي بهويژه پيامرسانها و شبکههاي اجتماعي، در طنز به اصطلاح دست زياد شده و خودبهخود نياز داريم که اگر طنزپرداز دست به قلم ميبرد، «رندي» و الصاق خنده به نوشتارش را پررنگتر کند تا بتواند به نتيجه برسد، وگرنه اگر بهطور کلي نگاه کنيم، طنز فارسي که توسط مردم و به صورت بينام توليد ميشود، طنز بسيار قدرتمندتري است از آنچه يک نويسنده طنز عامدانه براي رسيدن به يک نتيجه توليد ميکند. براي همين، احساس ميشود اين نوع طنز که مردمي است، از آنچه توسط طنزپردازان توليد ميشود، پيشروتر است.
عباس حسيننژاد همچنين با يادي از ابوالفضل زرويينصرآباد، طنزپرداز فقيد گفت: در بسياري از موارد، آنچه به عنوان جُک و به خصوص لطيفههاي سياسي ميشناسيم، بسيار از طنزهايي که توسط طنزپردازان توليد ميشود، قويتر عمل ميکند. استاد زرويينصرآباد ميگفت «من حاضرم همه آثارم را بدهم، يکي از لطيفههايي که ميان مردم دست به دست ميشود، مال من باشد». و اين نکته قوت طنز مردمي را ميرساند.
قائممقام سپهر سوره هنر در پايان بيان کرد: طنز نياز جدي جامعه ماست؛ از نگاهي ديگر ما به طنز به عنوان يک مُسکن نگاه ميکنيم؛ يعني طنز ميتواند ذهن و قلب جامعه را آرام کند و اين کار کمي نيست.
اگرچه مانند همين روزها جامعه عصباني است، مرزهاي بين طنز، هجو و هزل جابهجا ميشود، اين توليدات بار خنده بالايي دارد اما به نظر ميرسد غلتيدن طنز به سمت هجو و هزل آسيبزاست. همانقدر که طنز دوست دارد اصلاحکننده و آرامکننده باشد وقتي وارد فضاي هزل? هجو و دشنامگويي ميشود، ذهن جامعه را مشوش ميکند و باعث ميشود طنز که موجودي زيباست و باعث آمدن خنده بر لب ميشود، ديگر اين کارکرد عالي را نداشته باشد. ايسنا