محمدحسين جعفريان: جنگ ما عبوس نبود

 

به گزارش خبرنگار دفتر طنز، اين نشست با موضوع بررسي طنز در ادبيات داستاني و شعري دفاع مقدس برگزار شد و مهدي‌فرج‌الهي؛ مجري مراسم با سوال «عشق‌ستان چيست؟» از محمدحسين جعفريان؛ نويسنده و شاعر و خبرنگار و مستندساز جنگ بحث را آغاز کرد.

جعفريان با اشاره به انجام پژوهشي درخور توجه و ارزشمند فرهنگ جبهه گفت: اوايل اتمام جنگ عليرضا کمره‌اي پژوهشگر جنگ اوايل اتمام دفاع مقدس، تامل و بررسي بر روي فرهنگ جاري در جبهه‌ها کردند که با پشت جبهه متفاوت بود. البته برخي از اين اصطلاحات رايج مانند برجک زدن بعدا در پشت جبهه و گفتگوهاي عادي مردم راواج پيدا کرد.
وي افزود: عشق‌ستان هم يکي از اين واژه‌ها بود و به جعبه‌اي گفته مي‌شد که بچه‌ها وسايل شخصي خود را مانند پلاک و سربند و نامه‌ها و نوشته‌ها و شعرهايي که دوست داشتند را درون آن قرار مي‌دادند.

اين شاعر طنزپرداز درباره طنز در ادبيات شعري دفاع مقدس گفت: در شعر دفاع مقدس نيز مي‌توان مانند ساير عرصه‌هاي هنري چون نمايشنامه و فيلمنامه و داستان و … مي‌توان طنز نوشت. به عنوان نمونه مي‌توان به عاشقانه‌هاي يک کلمن اشاره کرد که تقديم شد به جانبازان تحت درمان در کلينيک درد که درواقع گلايه‌هاي يک جانباز بود.
وي ادامه داد: اگر کسي همت کند و اشعار طنز اين حوزه را جمع‌آوري کند مطمئن هستم در حد يک کتاب اشعار خوبي در زمينه شعر طنز دفاع مقدس خواهيم داشت.

داود اميريان؛ نويسنده کودک و نوجوان که در زمينه داستان طنز در حوزه دفاع مقدس فعاليت دارد نيز سخنران بعدي اين نشست بود که سخنان خود را با گله از کم‌کاري در عرصه داستان‌هاي طنز آغاز و اظهار کرد: مي‌گويند در سرزمين کورها، يک‌چشمي پادشاست. من که عينکي هستم! درحال حاضر فقط من هستم که در زمينه داستان طنز در حوزه دفاع مقدس فعال هستم و البته قبل از من اساتيدي چون احمد کاتب بودند که متاسفانه ديگر ننوشتند و همين باعث مي‌شود که رسانه‌ها براي انجام گفتگو تنها با من تماس بگيرند و اين درحالي است که گاه برخي‌هاشان حتي آثار مرا نخواندند. من بسيار خوشحال مي‌شوم کسان ديگري وارد اين عرصه شوند و فعاليت کنند و با ارائه آثار خوب و ارزشمند مرا هم وادارند تا بهتر بنويسم و تعداد صاحب‌نظران در اين عرصه هم بيشتر شود.
وي تصريح کرد: کاش به جاي هزينه‌هايي که حتي براي پوستر مي‌کنند فراخوان‌هايي براي داستان طنز دفاع مقدس مي‌دادند و ۱۰ داستان‌نويس را شناسايي و رويشان سرمايه‌گذاري مي‌کردند تا ديگر تنها فعال اين حوزه من نباشم.

نويسنده کتاب رفاقت به سبک تانک در ادامه درباره تفاوت خاطره‌نويسي و داستان‌نويسي عنوان کرد: در داستان‌نويسي بايد به خلق و پرداخت موقعيت توجه بسياري کرد درحالي که در خاطره‌نويسي تنها به بيان موقيعت اتفاق افتاده پرداخته مي‌شود، بدون پرداختن و شخصيت‌سازي و عناصري که براي خلق بهتر موقعيت مهم هستند.

وي درباره داستان طنز مگيل گفت: کتاب موقعيت بسيار خوبي دارد اما از نظر زاويه ديد مشکل دارد و به نظرم داستان نشده و نويسنده نتوانسته به خوبي از موقعيتي که خلق کرده، استفاده کند.

اميريان خواندن کتاب‌هاي فرهنگ جبهه را به کساني که مي‌خواهند در ادبيات دفاع مقدس قلم بزنند توصيه و تاکيد کرد: اين کتاب‌ها منبع بزرگي از شوخي و طنز در جبهه است و من  نيز گاه از اين منبع استفاده مي‌کنم. همچنين بايد در محافلي که رزمنده‌ها دور هم جمع مي‌شوند و از خاطرات خود مي‌گويند گوش‌هاي تيزي براي شنيدن داشت.
اين نويسنده با تاکيد لزوم به تقويت نثر داستاني گفت: اگر نثر و لحن درست باشد نيمي از کار به موفقيت مي‌رسد و در همين زمينه خواندن «پابرهنه‌هاي» شاملو و همچنين داستان‌هاي طنز چون دايي جان ناپلئون را پيشنهاد مي‌کنم.

اميريان ادامه داد: ما خيلي سختي کشيديم تا راه براي نوشتن طنز در حيطه دفاع مقدس باز شد. زمان ما کار در اين زمينه بسيار سخت بود و مي‌گفتند کساني که دراين باره طنز مي‌نويسند ملحد هستند و اين مسائل از سوي کساني عنوان مي‌شد که حتي جبهه نرفته بودند! الان راه هموار است اما بايد توجه داشت که نوشته به سمت هجو نرود و به طنز موقعيت پرداخته شود.

وي با اشاره به شوخ‌طبعي ائمه و رواياتي که در اين زمينه وجود دارد، تصريح کرد: تلويزيون تنها صحنه‌هاي گريه و … را از جنگ نشان مي‌دهد درحالي که دفاع مقدس ما تنها اين مسائل نبود و رزمنده‌ها زير باران ترکش و خمپاره قدرت تکان خوردن نداشتيم، شوخي مي‌کردند و مي‌خنديدند.

اين نويسنده ماجراي طنز در جنگ به برخي از اين شوخي‌ها اشاره کرد و گفت: زير خمپاره و تير دشمن کسي قدرت حرکت نداشت اما بچه‌ها ماشيني را که درحال حرکت بود و آتش برسرش مي‌باريد با سوت و کف‌ تشويق مي‌کردند تا زماني که جان سالم به در مي‌برد و همه‌ خوشحال مي‌شدند. يک بار هم دو سرباز عراقي را که اسير کرده بوديم فرار کردند. دو سه نفر به سمت آن‌ها شليک مي‌کردند اما بقيه رزمنده‌ها سوت مي‌زدند و عراقي‌ها را تشويق مي‌کردند تا فرار کنند. بعد که عراقي‌ها سالم رسيدند از آن سمت براي بچه‌ها دست تکان دادند و تشکر کردند!

محمدحسين جعفريان نيز در ادامه نشست دگرخند، درباره شعر دفاع مقدس عنوان کرد: شعر دفاع مقدس چون به بن‌بست‌هايي رسيده برخي مي‌گويند طنز گفتن در اين فضا سخت‌تر است اما اين اتفاق نشدني نيست و هم اکنون هم اين جريان وجود دارد و شعرهايي هم سروده مي‌شود.

وي با تاکيد بر اينکه اکنون راه براي طنزپردازي درحوزه دفاع مقدس باز شده است اما نبايد از آن سوي بام بيافتيم، گفت: مجموعه فرهنگ جبهه مجموعه کم‌نظيري بوده  که کاري مشابه آن در جهان انجام نشده و فقط يک کتاب بسيار کم حجم درباره جنگ جهاني دوم نوشته شده است. اما فرهنگ جبهه ۱۷ عنوان دارد و اصطلاحات و نامه‌ها و بازي‌ها و ساير فرهنگ‌هاي رايج در جبهه پرداخته و اولين عنوان که چاپ شد حضرت آقا فرمودند که تنها کتابي بود که خانواده را صدا کردم و با صداي بلند برايشان خواندم.
اين خبرنگار و مستندساز جنگ تصريح کرد: خواندن اين فرهنگ مي‌گويد که جنگ ما عبوس نبود و سرشار از زندگي و شوخ‌طبعي بود.

جعفريان با بيان اينکه کتاب مگيل محسن مطلق از اين منظر که تلاش طنز در حوزه دفاع مقدس بوده کار ارزشمندي‌ست، گفت: تا زماني که هنوز زرمنده‌هايي هستند که مي‌توانند مستقيم روايت کنند و اطلاعات را براي نخبگان امروز دسته‌بندي کنيم، مي‌توانيم منتظر خروجي باشيم در غير اين صورت ۳۰ سال ديگر بايد با چند واسطه خاطرات و داستان‌هايي در اين‌باره بشنويم و در اختيار اهل قلم قرار دهيم.

داود اميريان اينکه تنها کساني که در جنگ بودند، مي‌توانند از آن بنويسند را حرف درستي ندانست و گفت: اما کساني که علاقمند به نوشتن در اين زمينه هستند بايد با مطالعه فضا را درک کنند. اخراجي‌ها يک هجو و توهين در طنز دفاع مقدس بود که جريان انحرافي را در سينماي جنگ به راه انداخت.

ليلا باقري ـ دفتر طنز

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311843
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.