عيد مي آيد
عيد ميآيد و اجناس گران خواهد شد
در عوض «باد صبا مشک فشان خواهد شد»
همسرم چند ورق ليست به من خواهد داد
و سراپاي وجودم نگران خواهد شد
طبق معمول پس از چند شبي بحث و جدل
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
با رسيدن به توافق سرِ ميزان خريد
وقت دشوارترين کار جهان خواهد شد
در ترافيک به بازار و خيابان رفتن
بدترين لطمه به اعصاب و روان خواهد شد
قيمت ميوه و شيريني و آجيل و لباس
کارت جارو بزن و جيب تکان خواهد شد
کل عيدي و حقوقم به شبي خواهدرفت
بعد از اين مرحله، اوضاع چه فان خواهد شد!
بچهها خوب و عزيزند، فقط يک کم سخت
کسري بودجه را باورشان خواهد شد
ارغوان مانتو و يک عينک نو ميخواهد
نخرم صاحب سي متر زبان خواهد شد
ميروم در ته يک غار که پنهان بشوم
راحله پشت سرم تيز دوان خواهد شد
که : «پدر روسري و پيرهني ميخواهم»
بعد از او ،گل پسرم طعنه پران خواهد شد
با نشان دادن جوراب بنالد که: اگر
« نخري، شست من از پنجه عيان خواهد شد»
وام ميگيرم از اين بانک و از آن بانک به جاش
«عالم پير دگر باره جوان خواهد شد»