طنز و ديگر گونه‌هاي شوخ‌طبعي (قسمت دهم)

 

گفتيم که در اين مقال برآنيم تا گونه‌هاي شوخ‌طبعي، يعني «طنز» و همسايه‌هاي خنده‌رويش «هزل»، «هجو» و «فکاهه» را بررسي کنيم و از اين رهگذر، با در کنار هم قرار دادن تعريف‌ها، ويژگي‌ها، تفاوت‌ها، هدف‌ها و کارکردهاي اين گونه‌ها، به آنچه از مفهوم «طنز» در نظر داريم، نزديک شويم. در يادداشت اول، از «طنز» گفتيم، در يادداشت دوم، به «هزل»، «هجو» و «فکاهه» پرداختيم، در يادداشت سوم، از «ويژگي‌هاي طنز» نوشتيم، در يادداشت چهارم، از «تفاوتِ گونه‌هاي شوخ‌طبعي» گفتيم، در يادداشت پنجم، بررسي گذراي برخي از «روش‌هاي طنزپردازي» را آغاز کرديم، در يادداشت ششم، به برخي از اين روش‌ها پرداختيم، در يادداشت‌هاي هفتم و هشتم و نهم، برخي ديگر از اين روش‌ها را مرور کرديم، و در اين يادداشت، به يک روش ديگر مي‌پردازيم. در پايان هم، اين يادداشت‌هاي ده‌گانه را جمع‌بندي مي‌کنيم.

 

روش‌هاي طنزپردازي/ شش

استفاده از زبان و فرهنگ عاميانه

زبان و فرهنگ عاميانه، به‌ويژه در دوران معاصر، حضور پررنگي در ادبيات داشته و نويسندگان و شاعران با انگيزه‌هاي مختلف و در آثار گوناگون، از آن‌ها بهره برده‌اند. طنزپردازان نيز براي تاثيرگذارتر شدن از سويي و نزديک‌تر شدن اثرشان به زندگي مردم که مخاطبان آثار ادبي هستند، از سوي ديگر، به بهره‌گرفتن از زبان و فرهنگ عاميانه روي آورده‌اند. گاهي نيز بن‌مايه اثر طنز از دل زبان و فرهنگ مردم درمي‌آيد و طنزپرداز، با نگاهي دقيق و تيزبينانه، آنچه را در فرهنگ مردم وجود دارد يا آنچه را که در سطح زبان و ادبيات شفاهي ايشان مي‌گذرد، دست‌مايه‌اي براي آفرينش طنز و انتقاد اجتماعي خود قرار مي‌دهد.

دکتر حسن جوادي در «تاريخ طنز در ادبيات فارسي»، ضمن اشاره به تعهد شاعر نسبت به اجتماع و آزادي شاعران دوره جديد از لحاظ زباني، زبان عاميانه و محاوره‌اي را براي بيان طنزآميز مسائل اجتماعي بهتر مي‌داند: «چون تعهد شاعر نسبت به اجتماع يکي از مهم‌ترين مسائل مطرح در ادبيات جديد است، طبيعي است که انتقاد از معايب و مفاسد اجتماعي، قسمت قابل توجهي از شعر جديد فارسي را تشکيل مي‌دهد و از اين ميان، يا مسائل به صورتي سمبليک و يا طنزآميز مطرح مي‌شوند. شعراي جديد نيز، مانند نويسندگان دوره مشروطيت، از لحاظ زباني از آزادي زيادي برخوردار هستند، و زبان محاوره‌اي و کوچه و بازار بيشتر و بهتر، بيانگر مسائل طنزآميز اجتماعي‌ است.» (جوادي، ۱۳۸۴: ۵۹)

مرحوم منوچهر نيستاني، از شاعران تاثيرگذار معاصر است که زنده‌ياد عمران صلاحي در يک گفت‌وگو درباره‌اش گفته است: «اگر قرار باشد که آنتولوژي طنز شعر معاصر ايران روزي منتشر شود، حتما دو شعر «امتحان» و «حق» منوچهر نيستاني از نمونه‌هاي درخشان اين ژانر در اين مجموعه گنجانده خواهند شد. البته، اگر به شعرهاي منوچهر نيستاني دقيق‌تر شويم به شعرهاي ديگري نيز که از نظر طنز قابل تامل هستند بر خواهيم خورد» (صلاحي، ۱۳۸۵: ۲). نيستاني در يکي از شعرهايش با عنوان «قهوه‌خانه»، بهره‌گيري از اسطوره و فرهنگ مردم و زبان مردم را به‌هم مي‌آميزد و شعري خواندني و اثرگذار مي‌آفريند. در شعر «قهوه‌خانه»، فضاسازي و تصويرسازي هنرمندانه منوچهر نيستاني با نگاه باريک‌بين يک منتقد اجتماعي همراه مي‌شود؛ منتقدي که نگرش و دغدغه‌هاي آدم‌ها را در محيطي عادي و عمومي به تصوير مي‌کشد و البته آن را با تعريضي رندانه همراه مي‌کند:

 

چشم‌ها خسته، چهره‌ها بيمار

حرف خشکيده بر لبان خموش

قص? ناتمام مرشد را

غرق حيرت، همه، سراپا گوش:

«مرگ سهراب يل به دست پدر

رستم و ماتم و شکيبايي

قص? وعد? حکومت ري

دشت رنگين ز خون پاک امام

          (واي از اين جيفه؛ مال دنيايي!)

زال دستان و قص? سيمرغ

شيخ صنعان و

                عشق و رسوايي…»

مشتري، غرقِ نقلِ مرشد پير

قهوه‌چي مي‌رسد:

                     «عمو! چايي…»

پرس? بچه‌گربه‌اي، هر سو

بندبازي عنکبوت به تاق

پچ‌پچ از مرگ و مير بر سر آب

صحبت از جنگ و قيمت ارزاق!

سرِ زا رفتنِ زن ارباب…

(نيستاني، ۱۳۸۴: ۱۴۷)

 

شاعر در اين شعر، پس از نقل پرده‌خواني و نقالي مرشد در چند مصراع، ناگهان قهوه‌چي را وارد روايت شعر مي‌کند تا با زبان عاميانه بگويد: «عمو! چايي…». بدين ترتيب، هم فضاي قهوه‌خانه بهتر ترسيم شده و هم استفاده از زبان عاميانه، به صميميت و رواني شعر کمک کرده است و البته هم? اين‌ها، در خدمت زبان و فضاي طنزآميز اثر قرار گرفته است.

 

جمع‌بندي

بيشتر تعاريف ارائه‌شده و اظهارنظرهاي پژوهشگران و صاحب‌نظران درباره «طنز»، ناظر به بيان برخي ويژگي‌هاي اين گونه ادبي است و نمي‌توان با توجه به آنچه که گفته شده، تعريف جامع و مانعي از طنز به‌دست داد.

آنچه در يک جمع‌بندي کلي مي‌تواند راه‌گشا باشد، اين است که ما «طنز» را با «انتقاد» و «اعتراض» همراه با شيريني و ملاحت، مترادف مي‌گيريم؛ انتقاد و اعتراضي که به هيچ‌وجه شخصي نيست و عموماً متوجه اجتماع و مسائل اجتماعي است؛ آن هم با هدف يادآوري و هشداري که همراه با اميد به اصلاح مطرح مي‌شود. البته آثاري با نگاه و بيان رندانه و ظريف، که ممکن است رويکردي نسبت به مسائل اجتماعي نداشته باشند اما از نگرش و نگارشي طنازانه و خلاف‌آمد عادت درباره يک موضوع برخوردارند، نيز مي‌توانند در شمار آثار طنزآميز قرار گيرند.

همچنين، مي‌توان گفت که «خنده‌داربودن» الزاماً خصوصيت طنز نيست و از اين حيث هم، «طنز» از «فکاهه» و «هجو» و «هزل» جدا مي‌شود. البته ممکن است يک اثر طنزآميز در عين نقد گزنده و اعتراض تلخ و صريحي که دارد، به خنده هم منجر شود که ارزشمند است؛ ولي قطعا آن خنده، خنده‌اي است که به انديشيدن گره خواهد خورد.

درباره شيوه‌هاي طنزپردازي هم، آنچه که گفته شد، تنها برخي از روش‌هايي است که بيشتر در ساخت کلام و موقعيت طنزآميز، مورد استفاده قرار مي‌گيرد. مسلماً شيوه‌ها و روش‌هاي طنزپردازي، به اين موارد محدود نمي‌شود.

 

منابع:

– جوادي، حسن، تاريخ طنز در ادبيات فارسي، انتشارات کاروان، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۴.

– صلاحي، عمران، مصاحبه، وب‌سايت ايلنا، تهران، ۱۳۸۵.

– نيستاني، منوچهر، گزينه اشعار، به کوشش علي باباچاهي، انتشارات مرواريد، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۴.

دفتر طنز حوزه هنري

 

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313098
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.