راههاي خشکاندن خليج فارس، درياي خزر و تالابها از بيخ
شرمندهام که براي خشکاندن منابع آبي دستورالعمل مينويسم. فقط براي ثبت در تاريخ است که بدانند «ما ميتوانيم» خيلي هم ميتوانيم. وگرنه دستورالعمل نميخواهد. همين که اراده کنيم، تالاب که عددي نيست، درياي خزر را هم خشک ميکنيم. حتي پيشنهاد ميکنم خليج فارس را هم خشک کنيم که بعضيها اينقدر چشم طمع به آن نداشته باشند و بزنيم در پوزشان. بعد اگر راست ميگويند هي بگويند «خليج عربي».
?- جذب گردشگرانِ خشکان
گردشگر براي محيط زيست، حکم آموکسيسيلين را دارد براي عفونت در بدن! که به هر کجا برود، آنجا را به خاک سياه، زبالهي سياه و چيزهاي سياه و قهوهاي ديگر بنشاند و بيخيال هم نشود. جهان براي گردشگر خط طولي است که او فقط يک بار از آنجا رد ميشود. پس مقبرهي نياکان ديگران! گردشگر برود کنار تالاب، خودش کارش را بلد است. سفارش خشکاندن درياچه، دريا، درياي آزاد و خليج هم ميپذيرد.
?- کشف دو قطره نفت زير تالاب
کافي است به اندازهي دو پيت، يا دو گالن نفت زير تالاب باشد. مشتاقان نفت خيلي دوست دارند، نفت را از حلقوم تالاب بيرون بکشند و ببرند سر سفرههاي مردم. حتي اگر دو قطره هم باشد، از ميل آنها به خدمت کردن کم نميشود که!
?-احداث راه آسفالت از ميان تالاب
بعضيها علاقه عجيبي به آسفالت کردن همه چيز دارند. آسفالت کردن کوه دماوند، آسفالت کردن برج آزادي، آسفالت کردن کهکشان راه شيري و دهان آدم باز ميماند از اين همه اشتياق آسفالتي.
وسط تالاب را آسفالت کنند که مردم بتوانند به راحتي بروند آن وسط و همانجا خدمات زبالهپراکني را ارائه کنند. در اين پروژه ?? درصد تالاب زير کشت آسفالت ميرود که گردشگران از آن ? درصد زيبايي باقي مانده لذت ببرند.
?-بردن آب تالاب به آفتابه مردم
اگر زير تالاب نفتي نبود که برود به سفره مردم، آب تالاب که ميتواند برود به زندگي مردم. يکي از وسايل کاربردي و چند منظوره که آبگير هم باشد، همانا آفتابه است. اگر آب به آفتابه مردم برود، با همان آفتابه هم نيازهاي مستقيم برطرف ميشود، هم نيازهاي غيرمستقيم مثل شستن ماشين، آببازي و…
?-توجه به صادرات غيرنفتي
هي گفتيم صادرات غيرنفتي. کو؟ نيست! بالاخره بايد چرخ صادرات غيرنفتي را راه انداخت يا نه؟ وقتي قرار است تالاب خشک بشود، پس چرا صادر نکنيم؟ وقتي قدر تالاب دانسته نميشود، صادر کنيم لااقل پولش را بگيريم. اتفاقا با صادر کردن آب تالاب خيالمان راحت است که کسي نميتواند آن را بخشکاند. چون تالابي در کار نيست که بخواهد بخشکاند!
?-فيلم در بياوريم
مجوز ساخت فيلم با موضوع فاجعه خشکاندن تالاب داده شود. بعضي از فيلمسازها براي سيمرغ و اسکار هر کاري که لازم باشد انجام ميدهند. چنان تالاب را خشک ميکند که ده تا سيمرغ و اسکار هم به او بدهند، کم است.
?-چالش سطل آب تالاب راه بيندازيم
مردم چالش خيلي دوست دارند. اصلا ما مردم چالشپروري هستيم. يک نفر برود کنار يکي از تالابها يا دريا و خليج، يک سطل ناقابل آب بريزد روي سر و کلهاش. چند دقيقه بعد مشتاقان و علاقمندان تا قطرهي آخر تالاب را کشيده، به خود پاشيده، با وجدان آسوده به خانه بازگشته، و فيلمش را در اينور و آنور آپلود نموده و لايکها را پسانداز ميکنند.
?-مجوز احداث تعويض روغني، صافکاري و بقالي در کنار تالاب صادر شود.
صنايع مزاحم را بفرستند بروند کنار تالاب. اتفاقا ضايعاتشان هم ميرود توي تالاب، ديگر محيط زيست هم آلوده نميشود.
چهار تا هتل هم آنجا احداث بشود. پاي منافع اقتصادي که وسط باشد، کوه دماوند، باتلاق گاوخوني و راه درياچه گهر هم آسفالت ميشود.
?-خواندن عناوين برخي از روزنامهها در کنار تالاب
بعضي از روزنامهها مطالبي چاپ ميکنند که آدميزاد هم در جا خشک ميشود، تالاب که سهل است.
بعضي از اظهار نظرها و خبرها هم براي خشکاندن آدميزاد، ذوق آدميزاد، تالاب، دريا، درياچه و خليج بسيار مفيد و کاربردي است.
??-حفاظت از تالاب را بدهند دست چهار تا بچه
اين دستورالعمل در موارد ديگري قبلا هم جواب داده است.
*
«دستورالمملهاي قضاقورتکي»، مجموعه چهل نثر طنز از محمدعلي مومني است که توسط انتشارات روزنه در قطع پالتويي منتشر شدهاست.