تامل در ژرف ساخت متن طنز(قسمت دوم)

 


پيش از هر چيز بايد اذعان داشت که منابع نظري در طنز مکتوب فارسي بسيار محدود و يا تکامل نيافته‌اند. در جستارهايي شبيه به اين زيبنده است پيشينه درخوري از مقولات مورد بحث در دسترس باشد ولي محدوديت در اين زمينه زياد است و تبعاً به همين‌ها مي‌توان اکتفا و استناد نمود.


در قسمت اول به صورت کلي و به اختصار در مورد القائات برآمده از لايه‌هاي زيرمتن طرح بحث شد. در خصوص يک متن طنز ابتدا مهم است بدانيم چه لوازم و مقتضياتي براي چنين متني متصوريم. اين مطلب با تعريف طنز ادبي متفاوت است و گام بعدي است. ما ابتدا لازم است بدانيم تعريف طنز چيست تا بتوانيم ارزيابي روشني از متن پيش رو داشته باشيم. در جايگاه يک نويسنده و شاعر وظيفه شناخت و تعريف به عنوان يک پيش فرض بديهي کاملاً پذيرفته شده‌است. خواه اين تعريف يک تعريف استحساني باشد مثل اين گفته زنده ياد منوچهر احترامي که "طنزنويسي راه رفتن روي خط قرمز است، جوري که خودت قرمز نشوي!"، يا مهربان بودن و صميميت و تيغ اصلاح‌گري طنز از ديد کيومرث صابري(گل‌آقا)، و خواه تعاريف متعدد علمي‌تر مثل آنکه ابوالفضل زرويي نصرآباد آن را به شکل تکامل يافته هجو اطلاق مي‌کرد و ديگران که هريک تعريفي ارائه کردند. اما بعد از پذيرفتن اين پيش فرض و تصميم به نوشتن طنز ادبي زمان آن است که لوازمي را در شکل ارائه متن به کار گيريم. بي‌شک در شکل عام تعريف مي‌توان بسنده کرد که لوازم کار شاعر کلمات هستند و او به شکلي شوخ‌طبعانه اين کلمات را در کنار هم مي‌چيند تا متن و شعر طنز خلق کند. اما بايد يادآوري کرد اين جمله جواد مجابي در کتاب تاريخ طنز ادبي را که "شوخي عملاً خنده‌انگيز است، اما هر خنده‌اي از شوخي زاده نمي‌شود".

واضح است که شاعر ابزاري جز کلمه ندارد ولي به اين سادگي هم نيست که بتوان به هر نحوي از اين ابزار استفاده نمود. بحث ما در مورد اهميت ژرف ساخت متن طنز است. هر کلمه‌اي در خود دو وجه توصيفي و تصويري دارد که مصداق مربوط به خود را مورد دلالت قرار مي‌دهد. اما در زبان‌شناسي مدرن نظام دال و مدلولي هم در سطح واژه و هم فراتر از آن يعني جمله، پاراگراف و… مطرح مي‌شود. نظامي که به ساخت نشانه‌هاي زباني مي‌انجامد و اين نشانه‌ها در جايگاه خود قابل بسط و تفسير و تعبير هستند. لذا مي‌بينيم که نگاه ابزاري به کلمه براي شاعر نمي‌تواند ساده‌ انگارانه باشد. قرار گرفتن يک کلمه در ساختار نحوي متن طنز اعم از شعر يا نثر کاملاً بايد حساب شده باشد. تعاريف پر تعداد از طنز هريک در بطن خود تعدادي از لوازم و مقتضيات لازم براي طنزآوري را نمايان مي‌سازند. شايد اولين و عمومي‌ترين لازمه متن طنز خنده‌دار بودن آن است. اعم از اينکه خنده از سرخوشي باشد يا مصداق "خنده‌ي تلخ من از گريه غم انگيزتر است". بنابراين شاعر بايد هم در انتخاب واژه و هم ترکيب سازي به نوعي دقيق اقدام کند تا اين خصيصه به قول معروف در بيايد. گاهي اين خنده از کليت متن حاصل مي‌شود و گاهي در بيت يا سطر. نوع آن بستگي به اين دارد که نويسنده چه ترکيبي از کلمات را با چه هدفي به کار گرفته باشد. مثلاً در شعر "محکمه الهي" نوشته خليل جوادي با وجود تک بيت‌هاي شيرين، روايت کلي متن است که تاثيرگذاري خنده‌آميز را القا مي‌کند، همين طور شعر "نان به خون جگر درآوردن" از ناصر فيض، در حالي که به طور مثال بسياري از غزليات طنز رحيم رسولي از جمله شعر "بحث خيار تازه و آب انار نيست…" سواي ارتباط عمودي داراي استقلال در بيت يا سطر از جنبه خنده‌آوري مي‌باشند. در ادبيات کلاسيک هم از اين جنبه مي‌توان شعر موش و گربه عبيد زاکاني را با غزل‌هاي حافظ مقايسه کرد.

براي اينکه مطلب بهتر جا بيافتد؛ بياييد نقش چينش و استفاده از کلمه و نيز ترکيب سازي را براي دريافت القائي از ژرف ساخت متن با لحاظ نمودن عنصر خنده‌آوري از طريق مثال‌هايي کاربردي بررسي کنيم. اين شعر از اکبر اکسير را ببينيد:

دو پا داشتم

دو پا هم قرض کردم

تا از دست گاوها فرار کنم

غافل از اينکه

خود چهارپا شده بودم


در اين متن معادله‌اي که در سطرهاي اول، دوم و پنجم براي واژه "پا" ساخته شده، معنايي فراتر از معناي تصويري اوليه را به ذهن متبادر مي‌کند که مي‌تواند به نوعي بيهوده بودن تلاش آدمي در الگوي غير انساني جامعه به انحطاط رفته با ريشخند اين وضعيت باشد. به دست آمدن معاني القايي از زيرمتن ممکن است مثل اين شعر در ظاهر و فرمي بسيار ساده اتفاق بيفتد ولي در واقع اجرا شدن آن اصلاً ساده نيست و حاصل شکل گيري مجموعه‌اي از الگوهاي شناختي، واژه‌يابي، تحليلگري فردي و اجتماعي، خلاقيت در ساده‌نويسي و… است. در مثالي ديگر اين بيت معروف اسماعيل اميني را ببينيد:

« عده‌اي مشغول دکترسازي‌اند


عده‌اي سرگرم دکتربازي‌اند»

(۱)

کلمات "مشغول" و "سرگرم" در اين دوبيت بسيار دقيق آمده‌اند و جابجايي آنها در مصاريع اين بيت نه تنها به متن بلکه به دريافت‌هاي ايهام‌گونه و القايي آسيب جدي وارد مي‌کند. همين‌طور دو ترکيب صرفي پيوندي "دکترسازي" و "دکتربازي" نيز چنين وضعي دارند. چينش اين کلمات در ذهن خواننده تصاوير دور و نزديکي از دکتربازي بچه‌ها و تمثيل آن براي کساني که تحصيل را به شوخي و بازي گرفته‌اند و پشيزي براي علم ارزش قائل نيستند رقم مي‌زند. القائات ژرف ساخت يعني همين برداشت‌هاي چندگانه فوق از عبارت "سرگرم دکتربازي" بودن يک عده از آدم‌هاست. واژه "سرگرم" در مصرع دوم کارکردي کليدي دارد و نمي‌شود به عنوان مثال کلمه "دنبال" را جايگزين آن کرد، به اين معني که بچه‌ها را در نظر بگيريم که وقتي سرگرم بازي مي‌شوند چگونه با فکر و ذهن خود درگير آن مي‌شوند و اين را تعميم بدهيم به شرايط زمانه که چطور از مهمترين آثار و نتايج علمي درگيري خجالت‌آوري مي‌سازند که مايه شرمساري همه جامعه مي‌شود. هرچه دايره القائات ژرف ساخت در متن وسيع‌تر باشد و اين عمل توام با خنده‌آوري گردد، از عنصر "خنده" که لازمه طنز است استفاده‌ي حداکثري شده و به متن از جهت ادبي قوت بيشتري مي‌بخشد. در اين قسمت سعي کرديم به شکلي جزئي‌تر به بحث ژرف ساخت متن طنز بپردازيم و با توجه به محدوديت‌ها در قسمت‌هاي بعدي جزئيات بيشتري را مي‌کاويم  تا بحث نظري حاضر جامع‌تر شود.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=312786
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.