آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي قسمت هشتم
در قسمتهاي قبل به ۷ وضعيت نمايشي (اشتباه – تلافي – عدم تناسب علت و معلول – وضعيت تکرار – وضعيت انتخاب بر سر دو راهي – وضعيت اشتباه و وضعيت عناصر متضاد و متناقض) از ?? وضعيت نمايشي براي طراحي داستان هاي طنز پرداختيم و در اين قسمت «وضعيت تداخل رويدادها» خواهيم پرداخت.
وضعيت تداخل رويدادها[۱]
الف -ارتباط دو يا چند رويداد و شخصيت بي ربط به يکديگر
همانگونه که پيش از اين اشاره شد؛ بر طبق نظريه «بوردل» هرگاه دو رويداد به ما عرضه ميگردد، بي ترديد ما در پي يافتن پيوندهايي علّي، مکاني و زماني آنها بر خواهيم آمد.
از همين رو، در اکثر داستانهاي طنز ميتوان طرحهايي را براين اساس به وجود آورد. هر چه ارتباط پيوند صوري دو رويداد يا دو شخصيت کمرنگتر اما پيوندهاي ارتباطي ميان آنها (که نويسنده بينشان برقرار ميکند) مستحکمتر گردد؛ داستان از طنز بيشتري برخوردار خواهد شد. بهعبارتي، جدا بودن رخدادها و جور درآمدن منطقي آنها ميتواند حالتي کميک ايجاد کند.
(مانند ارتباط صداي آواز يک خواننده با پرواز يک موشک به فضا و يا برقراري ارتباط بين وقايع زندگي يک پادشاه با زندگي يک فقير به شکلي توجيه پذير.) بدين ترتيب، بعد از ارائه دلايل کافي براي ارتباط دو شئي نامربوط، نقطه تلاقي آنها ميتواند باعث رويدادهاي طنز شود. شکسپير در تراژدي هملت ميگويد: گذر يک شاه به معده يک ماهيگير خواهد افتاد؛ چرا که شاه خواهد مرد و کرمها بدن او را خواهند خورد و آن کرمها طعمه مرد ماهيگير براي صيد ماهيان خواهد شد و بالاخره ماهي خورده شده، از معده ماهيگير گذر خواهد کرد.
«وضعيتي که در آن واحد، وابسته به دو رشته رخداد کاملاً مستقل از هم باشد و بتوان دو معناي گوناگون از آن برداشت کرد هميشه کميک است.» (برگسون)
ب)تلفيق دو رويداد؛يکي درگذشته(ياآينده)و ديگري در حال
اگر يک رشته رخداد قديم و يک رشته رخداد کنوني در ذهن ما قابل تداخل باشند، باز حالت کميک به وجود ميآيد.
نقل حوادث قديم به رخدادهاي جديد و ترکيب آنها با هم از اين فکر الهام ميشود. مانند وقوع رخدادي در قبل که در ذهن است و پيداکردن وجوه مشترکي در رخدادي که هم اکنون جاري است و بالاخره تداخل آن دو. از اين وضعيت بيشتر در نمايشهاي طنز با موضوع اسرار آميز استفاده ميشود. بدينترتيب که شخصيت کمدي متوجه ميشود؛ ارتباطي ميان رويدادهايي که در گذشته طي دوره خاصي برايش رخ داده با اتفاقات کنوني زندگيش وجود دارد. بدينترتيب او برخي از وقايع آينده را پيشبيني ميکند و با آمادگي قبلي به استقبال ماجراها ميرود که همين امر ميتواند لحظات کميکي را خلق نمايد. اما در برخي از مواقع اين پيش بينيها خلاف انتظار شخصيت کمدي، درست از آب در نميآيند. که در اين صورت نيز در اثر همين پيش بيني نادرست، اتفاقاتي بر سر وي نازل ميشوند که همگي کميک خواهند بود.
درخصوص تلفيق رويدادهاي آينده با حال نيز ميتوان به فيلم «مردي که زياد ميدانست» اشاره کرد که در آن وقايع آينده توسط روزنامههايي با تاريخ روز بعد به شخصيت کمدي اطلاع داده ميشد که سبب رقم خوردن وقايع طنز داستان ميگشت.
ج)تلفيق مکالمات ذهني با رويدادهاي فعلي
در اين حالت ذهن شخصيت کمدي همچون يک راوي داناي کل، مسائلي را بيان ميکند که همگي با رويدادهاي زندگي وي تلاقي مييابند. زماني اين موضوع خندهدارتر ميشود که داناي کل داخل ذهن شخصيت کمدي، درخصوص نوع زندگي و تصميمات و برنامههاي آينده او هم اظهار نظر ميکند.
د)تلفيق دو قضاوت متضاد
– زماني که دو داوري متضاد با يکديگر تطبيق داده ميشود؛ وضعيتي طنزآميز به وجود ميآيد. مانند نظر متناقض دو دکتر در خصوص بيماري يک مريض و بلاتکليفي وي در خصوص انجام دستورات متضاد آنها.
در قسمت هاي بعدي به بررسي ساير وضعيت هاي کمدي خواهيم پرداخت.
[۱] مشابه اين مورد در علم نيز به نام «اثر مديچي» شناخته ميشود. «وقتي که به محل تلاقي حوزه هاي، رشته ها يا فرهنگها پا مي گذاريم، مي توانيم مفاهيم موجود را به گونه اي تلفيق کنيم که تعداد زيادي ايد? خارق العاده ايجاد شود»