کتاب چخ چخی ها و نگاهی به نشاط و شوخ طبعی شهدای مدافع حرم مشهد!

کتاب چخ چخی ها و نگاهی به نشاط و شوخ طبعی شهدای مدافع حرم مشهد!

نویسنده: ابراهیم کاظمی مقدم

(نمی‌دانم شهید مدافع حرم ابوعلی را می‌شناسید یا نه؟ اعجوبه‌ی اسپویل نشدنی سوریه! توی این کتاب خواهید خواند که حتی داعشی‌ها هم ابوعلی سلفی را می‌شناختند. هرچند حق مطلب به این سادگی‌ها اداشدنی نیست.)

کتاب چخ چخی ها

گلوله و جنگ و خمپاره برای عده‌ای تصاویری وحشتناک و «تنگه ابوقریب»‌طور تداعی می‌کند اما برای بچه‌هایی که در مسجد و پایگاه بزرگ شده‌اند قضیه متفاوت است.

برای این طیف قضیه بیشتر «اخراجی‌ها»طور است. پر از شوخی‌ها و مسخره بازی‌های بیژن قالپاق و بایرام لودر و ماجراهایی که باعث می‌شود انسان از خنده غش کند.

از این گذشته برایشان ایثار و شهادت مجید سوزوکی‌وار نه تنها ترسناک نیست، بلکه آرزوست.

بسیجی‌ها و مسجدی‌ها می‌دانند که اردوی جهادی و عملیات‌های آموزش نظامی مثل خشم شب و تیراندازی برای اهلش بیشتر محل تفریح و خنده و نشاط است تا خستگی و غم و ترس.

این کتاب به خوبی این فضا را به تصویر کشیده تا امثال من بخندیم و اهلش یاد خاطرات خودشان کنند.

مخصوصا وقتی یک نفر شهید رضا سنجرانی که ابهتش را در همین کتاب می‌خوانیم، آن هم وسط کلاس نظامی با یک شوخی ضایع می‌کند.

البته این روزها با انتشار خاطرات کتاب‌ها و فیلم‌هایی که شوخ‌طبعی شهدای جنگ و جبهه را منتشر کردند تا حدودی روحیه لطیف، طبع شوخ و خشن نبودنشان روشن شده اما مسلما هنوز جای کار زیاد هست.

مخصوصا شهدای مدافع حرم که با دشمنی مبارزه می‌کردند که وحشیگری سرلوحه کار خودش قرار داده بود و ترس اسمش تن خیلی‌ها را می‌لرزاند.

مثلا تصور کنید آدم دارد با یک عده داعشی گلوله و نارنجک رد و بدل می‌کند و فحش و فحش‌کشی با دو زبان فارسی و عربی در حال انجام است.

یکهو یکی یک حرفی می‌زند که بی اختیار خنده‌ات بگیرد. رزمندگانی آنقدر تخس باشند که حاج قاسم را هم عاصی کنند و بعد هم لاتی پر کنند که حاج قاسم ما را می‌شناخت و برای ما اسم هم گذاشته.

تصور با کلی مقدس مآبی و حال معنوی رفته‌اید سوریه مدافع حرم بشوید. بعد همه همراهان بدون هماهنگی سر کارت بگذارند که ما نماز نمی‌خوانیم.

یا کل‌کل بچه‌های مسجدی با پیرمرد هیئت امنا. این‌ها ماجراهایی است که در کتاب چخچخی‌ها می‌خوانیم و در اوج هیجان جنگ یا ماجرای گریه‌دار می‌خندیم.

این ماجراها آنقدر جذاب و طنزآمیز است که توجه ناصر جوادی طنزنویسی که دی بی سی فارسی را برای صدا و سیما می‌نویسد را هم به خودش جلب کرد.

نویسنده این کتاب در مقدمه می‌گوید: «در بین خاطرات مدافعان حرم با ماجراهایی آشنا شدم که خودشان یک پا کمدی بودند و دست‌نویس‌ها را هم از پشت بسته بودند».

اینجاست که از دل حدود ۲۰۰۰ خاطره و مصاحبه کتاب چخ‌چخی‌ها بیرون می‌آید و در انتشارات راه یار به چاپ می‌رسد.

ماجراهای این کتاب خاطرات واقعی مدافعان حرم است.

شهدای نام آشنای مشهدی من جمله شهیدان مصطفی صدرزاده، رضا سنجرانی، حسن قاسمی دانا، مرتضی عطایی، جواد محمدی، جواد کوهساری، حسین محرابی و رضا اسماعیلی و البته لشکر سرافراز فاطمیون افغانستانی که نامشان در تاریخ ایران می‌درخشد.

خلاصه کتاب چخ‌چخی‌ها خوب است.

اما در صورتی اگر راه را برای کتاب‌‎هایی مثل خودش باز کرده باشد. امیدواریم روزی خاطرات مدافعان حرم شهرهای دیگر و باقی رزمندگان مشهدی و افغانستانی هم راه به کتابفروشی‌ها باز کند.

پایان

برای مطالعه نقد و معرفی سایر کتاب‌های طنز اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=316869
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.