کتاب خوش به حال ماهی که آب دیده است؛ کاریکلماتورهای «حقیقی»
نویسنده: بنیامین نوری
«این قالب موجز [کاریکلماتور] که گاه شاعرانه و حاوی فکری لطیف است و گاه بر اتفاقی زبانی استوار، ظرافت و دقت گوینده و مخاطب را میطلبد.»
احمدرضا بهرامپور عمران.
شاید روزی که احمد شاملو نام «کاریکلماتور» را بر روی نوشتههای پرویز شاپور میگذاشت، فکرش را هم نمیکرد که کاریکلماتور به یک قالب نوشتن تبدیل شود و خیلیها با استفاده از همین قالب حرفهای دلشان را بزنند.
الان که من دارم این نوشته را مینویسم، مجموعه کاریکلماتورهای فراوانی منتشر شدهاند و بدون شک کتابهایی هم هستند که دارند نوشته میشوند.
پرویز شاپور جادهای را به ما نشان داد تا خودمان آن را آسفالت کنیم، کنار جاده درخت بکاریم تا تماشایی شود و چند گارد ریل هم قرار دهیم تا کسی از جاده خارج نشود.
هر چند که با وجود گارد ریلها خیلیها فقط با کلمات بازی میکنند و به خیال خودشان کاریکلماتور نوشتهاند.
امّا (لطفاً با لحن حامد آهنگی خوانده شود) از خود کاریکلماتور بگذریم و بپردازیم به کتاب «خوش به حال ماهی که آب دیده است» نوشته «سجاد حقیقی».
این کتاب توسط انتشارات آفرینندگان و در ۱۰۴ صفحه منتشر شد. بیایید اول چند کاریکلماتور از این کتاب بخوانیم، بعداً درباره نویسنده هم گپ میزنیم.
– با عبور از گذشته، «سر حال» آمدم.
– حرف مفت، تاوان گرانی دارد.
– آرایشگر سمج، «دست از سرم» برنمیدارد.
– همه «خودبین» هستیم در مقابل آینه.
– سراب خودش را «نقش بر آب» کرده است.
– در کلهپزی «زبان میریخت» طباخ!
– کبریت تکلیف آتش را روشن میکند.
– سکوت هیچگاه با فریاد همکلام نمیشود.
– «نمکپرورده» است دریاچه ارومیه!
– با دیدن روی ماهش شبزندهدار شدم.
– حرف «باد» هواست، اما گاهی توفان به راه میاندازد.
سجاد حقیقی نویسنده جوانی است که با هزینه خودش این کتاب را چاپ کرده. به نظرم این کتاب از دو دیدگاه ارزشمند است:
۱. سجاد حقیقی یک جوان دهه هشتادی است (متولد ۱۳۸۲) که به جای اینکه پولش را جمع کند تا فیفا ۲۳ را بخرد، دغدغهاش انتشار کتاب بوده.
۲. این کتاب در قالب کاریکلماتور نوشته شده و نشان میدهد ما میتوانیم با معرفی این قالب به نویسندههای جوانمان، دری را برای آنها بگشاییم تا مهارت نوشتن و نمکشان را به منصه ظهور برسانند.
اگر شما هم دوست داشتید از نویسنده کتاب حمایت کنید، کافی است که این کتاب بخرید، به همین سادگی!
برای خریدن کتاب، من آیدی ایتای آقای سجاد حقیقی را برایتان میگذارم: (برای خرید کلیک کنید.)
در آخر بخشی از مقدمه کتاب «خوش به حال ماهی که آب دیده است» که «اصغر رضایی گماری» نوشته را با هم میخوانیم:
«ما آدمهای بیکار پرمشغلهای هستیم که از سر بیکاری وقت سر خاراندن هم نداریم اما این قالب کوتاه طنز ادبی دنبال این است که خواننده را به مطالعه و کنار زدن پوسته اصلی جمله با صرف دقت و اندیشه وادار کند.»
برای مطالعه معرفی سایر کتابها اینجا کلیک کنید.
پایان