نگاهي گذرا به طنز در عصر مشروطيت

 

شايد بتوان گفت انقلاب‌ها و دگرگوني‌هاي سياسي بر ساختار ادبيات، فرهنگ و هنر، تأثير فراوان دارند. حتي شايد بتوان مدعي شد که پيدا آمدن مکاتب مختلف فلسفي و هنري نيز، به نوعي متأثر از ساختار و فضاي سياسي ملت هاي مبدع اين مکاتب هستند.

 

طنز هم به‌عنوان يک گونه (ژانر) هنري و ادبي در ادوار مختلف تاريخ، از رويدادهاي سياسي و اجتماعي زمان خود تأثير پذيرفته است. نمي‌توان تأثير حمله مغول و تبعات آن را بر طنز شيرين و دلنشين سعدي ناديده گرفت و رندي‌هاي حافظ و طنازي هاي عبيد زاکاني را وامدار شرايط سخت سلطه مغولان و ايلخانان ندانست.

حق ‌آن است که طنز و آزادي بيان، نسبت معکوس دارند. هرجا آزادي‌هاي مدني به شهروندان اجازه داده است که بي‌واهمه به نقد عملکرد قدرت سياسي و اجتماعي بپردازند، طنز و شوخ‌طبعي، جاي خود را به انتقادات تلخ و تند داده است و هرگاه حاکمان خودشيفته مانع طرح مشکلات از زبان مردم شده‌اند، طنزپردازان بار انتقال انتقادات شهروندان را بر دوش کشيده‌اند. صد البته بوده است ادواري از تاريخ که برخي طنزآوران در شرايط آزاد، پا به ميدان گذاشته ‌اند ولي از آنجا که جامعه، جسارتي بيش از منتقدان عادي از آنان توقع داشته، قلم طنزپردازان، بعضاً به هزل و هجو گراييده است. (نگاه کنيد به بسياري از مطالب و طرح هاي نشريات طنز و فکاهي در ميانه سالهاي ???? تا ???? هجري شمسي.)

 

انقلاب مشروطيت، هم از نظر شکلي و هم از نظر ماهوي، يکي از عجيب ‌ترين و قابل تأمل‌‌ترين رخدادهاي تاريخ ايران است. براي شناخت برخي از ابعاد اين رويداد بزرگ، بزرگ‌‌ترها ما را به خواندن منابع ارزشمند تاريخ اين دوره، امر مي‌‌کردند. برخي از آن منابع، عبارت بودند از: تاريخ مشروطه ايران نوشته احمد کسروي، تاريخ بيداري ايرانيان نوشته ناظم ‌الاسلام کرماني، خاطرات و خطرات نوشته مهديقلي‌خان هدايت و…

 

و هزار البته، نه من آن کمال و وجهه را دارم که تاريخ مشروطه بگويم و نه اين مقاله آن قدر مجال و پهنه دارد که لااقل در حد رونويسي از آثار آن بزرگواران بتوان داد معني داد. اصل مطلب و جان معني شايد اين باشد که سفرکردگان به ممالک راقيه آن روزگار، از طريق مشاهده و ساکنان ممالک محروسه (يعني ايرانيان داخل کشور) از طريق مطالعه جرايد و نشريات، دانستند که در بلاد مترقي، گرفتن تصميمات اساسي، صدور احکام، اخذ ماليات و… تنها به نظر پادشاه و حکام ولايات باز بسته نيست بلکه در آن ولايات، قانون و عدالتخانه حکمفرماست و در، بر پاشنه‌اي ديگر مي ‌چرخد. هم از اين رو بود که به يکباره، عارف و عامي، همصدا شدند که: ما هم آزادي و قانون و عدالتخانه مي‌‌خواهيم.

تحقق اين خواسته به آساني صورت نپذيرفت ولي در نهايت مظفرالدين شاه قاجار در واپسين ساعات عمر به خواست رعايا تن داد و فرمان مشروطيت را امضا کرد. اين پايان ماجرا نبود چرا که اختلافات داخلي و زير بار نرفتن حکام که مشروطه مانع بسط قدرت و اعمال سليقه شخصي ايشان مي‌شد، موجب شد تا مشروطه غنچه‌سوز شود و خيرخواهان و دلسوزان، شعار «رحمه‌الـله علي‌مشروطه» سر دهند.

 

آشنايي با مفاهيم جديدي چون قانون، دموکراسي، اراده ملي، آزادي و… موجب افزايش سطح توقع مردم آن روزگار شد و از آنجا که مشروطه نوپا هنوز آن قدر جان نگرفته بود که مردم با استناد و تکيه بر آن، بتوانند خواست‌ها و انتقادهايشان را به حکام- که کماکان لب مي‌‌دوختند و به توپ مي‌‌بستند و طناب مي ‌انداختند و…- منتقل کنند، اهالي فرهنگ و ارباب جرايد، خاصه طنزآوران اين مهم را بر عهده گرفتند. گستره فعاليت طنزپردازان از سالهاي آغازين ورود صنعت چاپ و انتشار جرايد تا سال‌ها پس از صدور فرمان مشروطيت را دربر‌مي‌‌گيرد و منظور ما از «طنز عصر مشروطه»، مشمول اين گستره زماني است و اگر از حق نگذريم، ادبيات طنز و کاريکاتور روزگار ما – لااقل در بخش ژورناليستي – کماکان تحت تأثير و دنباله‌رو شيوه نگاه و نوع زبان طنز عصر مشروطه است.

 

طنز مشروطه هم از جهت سياق بياني و هم از حيث موضوع و مباني واجد خصايصي است که پرداختن به تمامي اين ويژگي ها نيازمند مجال و حال ديگري است ولي به اختصار مي‌‌توان برخي از اين شاخص‌ها را برشمرد.

 

?- واژگان طنز در دوره‌اي که ما آن را عصر مشروطه مي‌‌ناميم، به تبع ساير شقوق ادبي، دستخوش تحولات بسيار نسبت به دوره‌هاي پيش است.

نمي‌‌توان براي عموم نويسندگان اين عصر، نسخه‌اي واحد پيچيد چرا که بسته به گرايشات فکري و سياسي، لغات به‌ کار رفته در آثار طنزپردازان اين دوره، معجون و آميزه‌اي است از فارسي، عربي، فرانسوي، روسي (خاصه پس از انقلاب اکتبر و شکل‌گيري ادبيات کارگري)، ترکي (به ويژه بعد از ورود نشريه طنز ملانصرالدين به مديريت جليل محمدقلي‌زاده– متولد به سال ???? و متوفي به سال ???? ميلادي-). در آثار هر نويسنده، بسته به تأثيرپذيري‌‌اش از مرام فکري يا علقه ادبي، ميزان و نسبت به‌کارگيري اين لغات متفاوت است.

 

?- همان طور که يحيي آرين‌پور به درستي در جلد دوم کتاب ارجمندش (از صبا تا نيما) اشاره کرده است، تا پيش از عصر مشروطه – يا به تعبير او: عصر آزادي – جز در موارد معدود، «کمتر به آثار طنزآميز که هدف آنها اصلاح و تربيت باشد، برمي‌‌خوريم.»

( اظهارنظر آرين‌پور درباره طنز عصر مشروطه و اصولاً تعريف او از طنز بسيار خواندني و آموزنده است. او هفتاد صفحه ازکتاب خود را به موضوع طنزنويسي در دوره مشروطه اختصاص داده است و گزاف نيست اگر بگوييم تا به امروز کسي به اندازه او- کمي و کيفي – به طنز عصر مشروطه نپرداخته است.)

 

عصر مشروطه را مي‌توان سرآغاز رويکرد جدي طنزپردازان به مسائل سياسي و اجتماعي قلمداد کرد. تا پيش از اين دوره، کمتر مي‌توان از طنزهاي سياسي و اجتماعي سراغ گرفت.

 

?- طنز دوران اغتشاش و خفقان، برخلاف طنز عصر ثبات، پرخاشگر و برانداز است و از همين رو، لحن و شيوه بيان در آن، به هجو گرايش دارد. پس بي‌دليل نيست اگر در طنز روزگار مشروطه، طعن و گزندگي بسيار مي‌‌بينيم.

 

?- آثار طنز تا پيش از عصر مشروطه، عمدتاً و غالباً منظوم بودند. اگر نوشته‌هاي ميرزافتحعلي آخوندزاده، طالبوف و ترجمه‌هاي درخشان ميرزا حبيب اصفهاني (از جمله کتابهاي حاجي باباي اصفهاني و سرگذشت ژيل بلاس سانتيلاني) را بتوان از زيرساختهاي ادب مشروطه دانست، بايد اذعان کرد که عصر مشروطه، يکي از ادوار مهم شکوفايي نثر طنزآميز است. به‌عنوان نمونه مشخص، بايد از علي‌اکبر دهخدا نام برد که با نام مستعار «دخو» در نشريه «صوراسرافيل» ستون طنزآميز «چرند و پرند» را مي‌نوشت. دهخدا در طنز شيوه‌اي را بنيان گذاشت که تا امروز پيروان و علاقه‌مندان بسيار داشته است و دارد.

 

?- طنز عصر مشروطه، علاوه بر دغدغه‌هاي هميشگي، نظير فقر و مشکلات معيشتي، بيشتر رنگ و بوي آزاديخواهانه و استبدادستيزانه دارد و بيانگر مطالبات مشروطه‌خواهان است. از همين روست که ما در طنز اين دوره با يک فرهنگ‌واژه جديد سياسي روبه‌روييم. به ديگر عبارت، طنز مشروطه به کارگيري اصطلاحات سياسي را جايز مي ‌شمارد.

 

کاش ممکن بود تا با ارائه نمونه‌هايي از طنز اين دوره، خواننده بزرگوار اين مقاله را بيشتر با خود همراه کنم. مع‌الوصف علاقه‌مندان را براي آشنايي بيشتر با زيرساخت‌هاي فکري و نمونه‌هاي عيني طنز مشروطه به اين منابع ارجاع مي‌دهم: کليات نسيم شمال سروده سيد اشرف ‌الدين حسيني، ديوان ميرزاده عشقي، ديوان عارف قزويني، ديوان فرخي يزدي، ديوان ايرج ميرزا، چرند و پرند نوشته علي‌ اکبر دهخدا، سوسمار الدوله نوشته رحيم رضازاده ملک، تمثيلات نوشته ميرزا فتحعلي‌خان آخوندزاده به ترجمه محمدجعفر قراجه‌داغي، ديوان ابوالقاسم لاهوتي، خاطرات حاج سياح محلاتي، خاطرات شيخ ابراهيم زنجاني و…     /«حديث قند»

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313429
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.