نگاهي به طنز و شوخطبعي در خاطرهنوشتههاي دفاع مقدس
کتاب خندههاي عملنکرده همانطور که از عنوانش بر ميآيد به دفاع مقدس مربوط است. زير عنوانش هم نوشته شده: نگاهي به طنز و شوخطبعي در خاطرهنوشتههاي دفاع مقدس.
نويسند? کتاب، آقاي عبدالرضا قيصري است. قيصري در کتاب خندههاي عملنکرده ابتدا يک فصل را به تعاريف طنز و انواع ديگر شوخطبعي اختصاص داده است.
قيصري در فصلي مستقل شگردهاي طنزنويسي در خاطرات دفاع مقدس را برشمرده و آنها را به دو دست? کلي «طنزهاي موقعيت» و «طنز مبتني بر عبارت» تقسيم مينمايد البته با ذکر مثالهاي خواندني از خاطرات مکتوب و منتشر شد? دفاع مقدس. پس از بيان شگردها نوبت ميرسد به مضامين و موضوعات طنز جبهه.
در کتاب، مضامين خاطرات طنز را به تفکيک و با ذکر نمونههاي خواندني خواهيد خواند. مضاميني مثل: غذا و ديگر مايحتاج، دشواريهاي عمليات، خانواده و ازدواج، اختلاف زبان با دشمن، عبادات و …
سپس در فصل پاياني کتاب موضوع «اسارت» و خاطرات آزادگان بررسي شده و مضامين طنز اسارت با ذکر مثالهاي بسيار خواندني نقل شده است. مضامين و دستمايههاي طنز اسارت ذيل هشت عنوان دستهبندي شده است:
نحو? اسارت، بازجويي، شکنجه، امکانات زندگي، اختلاف زبان، اعتقادات، ناظران بينالمللي و ظاهرسازي دشمن. براي مثال آمده است:
صليبيها با شروع زمستان، براي هر آسايشگاه، يک بخاري نفتي آورده بودند اما آن بخاريها هيچوقت روشن نشدند. آن روز يکي از اسرا کاريکاتوري که يک بخاري کشيده بود، به هانس داد. در آن کاريکاتور بخاري در حالي که از سرما ميلرزيد، ميگفت:
I am freezing. Who can help me by a little of petrol?!
قيصري براي تدوين و تاليف اين کتاب بيش از ?? منبع را بررسي کرده است.
چاپ اول کتاب در سال ?? توسط نشر نويد شيراز و چاپ دوم اين کتاب با حمايت حوز? هنري فارس و توسط انتشارات رخشيد در سال ?? چاپ و منتشر شده است.
در ادامه بخشي از کتاب را با هم ميخوانيم:
شايد بتوان دو کارکرد کلي را در خاطرات طنزآميز دفاع مقدس، بررسي کرد. يکي ايجاد و افزايش روحيه و ديگر، انتقاد از موضوع يا وضعيت مورد بحث.
ازدواج و تشکيل خانواده در شرايط جنگي از چالشهاي مهم حاضران در جنگهاست. مبارزاني که در جبههها با مرگ و مقاتله دست و پنجه نرم ميکنند طبيعتا دربار? تشکيل خانواده و ازدواج دچار ترديد ميشوند. اما در جبه? اعتقادي ايرانيان در سالهاي دفاع مقدس، تشکيل خانواده امري عادي و لازم تلقي ميشد. به نحوي که رزمندگان مجرد، معدود و انگشت شمار بودهاند.
در ادامه و به نقل از «فرهنگ جبهه» ميخوانيم: در ميان دوستان اهل محل که با هم اعزام شده بوديم، همه تيپ رفيق داشتيم. از جمله، برادري با سن و سال بالا و مجرد.
متاهلان او را به نحوي اذيت ميکردند، مجردها به نحوي.
حرفي نبود که به او نزنند و او هميشه جوابش اين بود که: من زني ميخواهم که حداقل شش ماه جبهه داشته باشد. آن هم داوطلب! نه با طرح و طمع دانشگاه و سهميهاي! هر وقت چنين کسي را پيدا کرديد، مرا خبر کنيد. زني که صداي سوت خمپاره هشتاد را از صد و بيست تشخيص ندهد به درد نميخورد!
روحالله احمدي – دفتر طنز حوزه هنري