نسخه صوتي «آبنبات دارچيني» شنيدني شد

 

رمان طنز «آبنبات دارچيني» ادامه «آبنبات هل دار» از آثار مهرداد صدقي و جزو پرفروش‌ترين کتاب‌هاي چند سال اخير انتشارات سوره مهر است و اين ناشر براي اين‌که دوستداران کتاب صوتي هم بتوانند از اين مجموعه استفاده ببرند، نسخه صوتي اين کتاب را با گويندگي ميرطاهر مظلومي بازيگر و دوبلور توليد نموده است.

کتاب «آبنبات دارچيني» جلد بعدي کتاب «آبنبات هل‌دار» محسوب مي‌شود. ماجراهاي کتاب آبنبات دارچيني بين سال‌هاي ?? تا ?? اتفاق مي‌افتد و در اين کتاب، محسن درگير ماجراهاي پيش‌بيني نشده‌اي مي‌شود که ناخواسته بر روي زندگي خود و اطرافيانش تاثير مي‌گذارد و همين امر موقعيت‌هاي طنزآميزي ايجاد مي‌کند.

 

در بخشي از اين کتاب آمده است:

«کمي جلوتر، چشمم افتاد به مردي که يک ترازو روي زمين گذاشته بود‏. فکرِ کار کردن با ترازو هم بد نبود. دست‏کم از همين آقاجان، که هر روز خودش را وزن مي‏کرد، کلي پول درمي‏‌آوردم. زن‏دايي هم گزينه خوبي بود. فقط حيف که ممکن بود در آخرين ماه‌‏هاي بارداري‏‌اش فنرها و عقربه‏‌هاي ترازويم را از جا درآورد. حدس زدم آقاجان به خاطر همين ترازو است که هر روز وزنش را به بقيه اعلام مي‏‌کند. محض کنجکاوي رفتم روي ترازو. به صاحب ترازو گفتم: «پدرِ من هر روز مي‌‏آد اينجا خودشِ وزن مُکنه. مشتري ثابت شمايه.»

ـ تو پسرِ علي ‏آقايي؟
ـ بله.
ـ هيچ مِداني پدرت پدرِ منِ درآورده؟
ـ براي چي؟ براي شما که بهتره. بيشتر کاسبي مُکنين که!
صاحب ترازو لبخند تلخي زد و گفت: «ها … ولي خا دستم خالي بود؛ پدرت چند کليو برنج به من نسيه داد. گفت به جاش مي‏آد خودشِ وزن مُکنه. اولش خيلي دعاش کردم. هنوزم خيلي دعاش مُکنم. ولي، خا رد مشه، مره روي ترازو. برمگرده، مره روي ترازو. از اين بشکه آبِ جلوي مسجد آب مخوره، مي‏ره روي ترازو. مخواد بره مسجد، مره روي ترازو. از مسجد برمگرده، مره روي ترازو. هي مخواد ببينه وزنش چقدر کم و زياد مشه … خا اين چي وضعيته خا؟»

گفتني است پيش از اين رمان «آبنبات هل دار» هم با گويندگي مير طاهر مظلومي روانه بازار کتاب صوتي شده بود.

براي دريافت نسخه صوتي کتاب «آبنبات دارچيني» اينجا را کليک کنيد.

 

 

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313338
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.