مي‌نالد

 

ديگر الان نه فقط مرغ سحر مي‌نالد
بلکه از هرکه بپرسي چه خبر مي‌نالد

راه آدم به صف مرغ و خروس افتاده
از همين حس هبوط است اگر مي‌نالد

زير سنگيني باري که کمر مي‌شکند
قامتش خم شده، از درد کمر مي‌نالد

پيش هر دوست بخواهد غم دل ساز کند
جاي شک نيست که او غمزده‌تر مي‌نالد

«مشکل خويش برٍ پير مغان بردم دوش»
ديدم افتاده دمر، زار و پکر مي‌نالد

دو سه هفته است که با افت سهامش در بورس
رفته تا خرخره در قرض و ضرر مي‌نالد

زندگي شرح تراژيک گرفتاري‌هاست
تا همين کاسه و آش است بشر مي‌نالد

 

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313524
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.