معرفي کتاب «دستورالممل‌هاي قضاقورتکي» اثر محمدعلي مومني

 

 چگونه وسط تاريخ ور برويم؟! چه جوري بايد بچه مايه‌دار شد؟! چه جوري از لت و پار شدن جلوگيري کنيم؟ راه‌هاي بي‌غرض و مرض زندگي کردن چيست؟! براي کله نشدن کنسرت بايد چه کار کرد؟ مي‌شود زنان را در راه ورزشگاه پيچاند؟ آب شور سد گتوند را کجاي دلمان بگذاريم؟ راه‌هاي بازگشتن خواننده‌هاي لس‌آنجلسي به وطن کدام است؟!

اين‌ها احتمالا کارهاي نافرمي است که شايد فکر کنيد براي طنز نوشتن بامزه است. اما همين کارهاي بامزه در واقعيت اتفاق افتاده، يک آب هم روش!

هر کسي کلي اتفاق عجيب و غريب توي ذهنش دارد که فکر مي‌کند اين‌ها عمرا انجام بشود. ولي بعضي از همين کارهاي عمرا انجام شونده يا حتي بدتر از اين هم انجام شده، يه آب هم روش!

بعضي از اين اتفاق‌هاي نافرم بداهه‌کاري بوده. نه مثل بداهه‌نوازي و بداهه‌خواني. فرهنگ شريف و پرويز ياحقي و شجريان ناراحت مي‌شوند اگر فکر کنند ما بداهه‌کاري را با بداهه‌نوازي و بداهه‌خواني مقايسه کرده‌ايم. بداهه‌کاري ديگر.

اما وجدانا همه کارها هم بداهه‌کاري نبوده که نتيجه‌اش اين‌قدر نادخ از آب در آمده. بعضي از اين‌ کارها با کلي مطالعه انجام شده و نتيجه‌اش آن‌قدر نادخ از آب در آمده. مثلا خواستند يک سد بسازند که آب جمع کند بخوريم، همان چهار تا قطره آب را هم پشت سد شور کردند، رفت پي کارش!

همه اين‌ها تجربه تاريخي ماست. حالا بانمک است، ديگر همين است که هست. تجربه است ديگر. تجربه تاريخي که مدام جنگ و خونريزي نبايد باشد. خشکاندن تالاب‌ها و درياچه‌هاي اروميه و خزر و خليج پارس و درياي عمان هم يک تجربه است ديگر.

محمدعلي مومني آستين و پاچه‌اش را بالا زد و تعدادي از اين تجربه‌هاي تاريخي را در يک کتاب گنجاند که آيندگان از تجربه‌هاي ما شاد شوند.

اسم اين مجموعه شد «دستورالممل‌هاي قضاقورتکي» که شخصيت‌هاي حقوقي، روزمزدي، بي‌حقوقي، حقيقي، کاذبي و بقيه هم مي‌توانند اين دستورالممل ها را استعمال کنند.

نويسنده دستورالممل‌ها را در سال‌هاي ۹۳ و ۹۴ در مجله چلچراغ مي‌نوشت. بعد که ديد کار همه لنگ اينجور دستورالممل‌هاي قضاقورتکي بود، از ۶۳ دستور، چهل تا را انتخاب کرد و در کتاب گنجاند.

او دنبال روزنه‌اي مي‌گشت که اين دستورالممل‌ها را به بشريت عرضه کند که «روزنه» خودش به سراغ او آمد و کتاب را منتشر کرد. (انتشارات روزنه)

کتاب در قطع پالتويي چاپ شده که هر جا کارتان لنگ بود، به اين راهنما مراجعه کنيد و کارتان را راه بياندازيد. اين قطع در جيب پالتو مي‌رود. حتي مي‌شد قطع اين کتاب پاچه‌اي باشد!

 

طنزنويسي که به خاکي زد

محمدعلي مومني برعکس همه که از زمين خاکي شروع مي‌کنند، از روزنامه آفتابگردان شروع به طنزنويسي کرد. اما در نهايت به خاکي زد!

بعدها به گل‌آقا و بچه‌ها… گل‌آقا پيوست و براي هفته‌نامه خانه، آفتاب امروز، سلامت، دوچرخه طنز نوشت.

او در طول سال‌ها فعاليت به هر کجا که وارد شد، توقيف و تعطيل شد. او در يک عمليات تعطيل‌کنانه به راديو پيوست. اما راديو صدايي نبود که با اين بادها بلرزد.

او پنج سال در راديو فرهنگ برنامه طنز «چايي شيرين» را مي‌ساخت.

دستورالممل‌هاي قضاقورتکي صفحه‌اي بود که در هفته‌نامه چلچراغ مي‌نوشت.

او با ماهنامه طنز و کارتون «خط خطي» و هفته‌نامه «پلخمون» نيز همکاري داشت.

در راديو فرهنگ نيز همچنان مي‌نويسد، حرف مي‌زند و پولش را مي‌گيرد!

توجه به محيط زيست، ميراث فرهنگي، موسيقي و موضوعات اجتماعي در طنزهاي او تابلو است! و فکر مي‌کند خيلي هم نبايد به سياستمدارها توجه کرد!

 

حالا بخش‌هايي از کتاب دستورالممل‌هاي قضاقورتکي را مي‌خوانيم و حالش را مي‌بريم:

 

دستورالممل‌ قضاقورتکي ??

راه‌هاي جلوگيري از کله گشتن کنسرت

 

برگزاري کنسرت شده است مثل پرتاب موشک، ميمون و زبانم لال «ماهواره» به فضا که معلوم نيست چه بشود.

از اين پس به جاي ضرب‌المثل «مگه مي‌خواي آپولو هوا کني» يا «مگه مي‌خواي موشک هوا کني؟» بگوييم «مگه مي‌خواي کنسرت برگزار کني؟» که عزا گرفته‌اي؟!

حالا چه خاکي بايد به سر ريخت که کنسرت ناکار نشود؟!

?-دم اقليت را ببينيد

دموکراسي مي‌گويد «من کنسرت و حتي جانم را مي‌دهم که تو بتواني حرف بزني». اقليت که نمي‌تواند برود آن‌جا که نادر رفت. اکثريت هستيد که باشيد! دم اقليت مخالف کنسرت را ببينيد. نت‌ها و شعرها را بدهيد بخوانند. نظرشان را جلب کنيد.

 

?-بزنيد به کوه و دشت و بيابان

هر کجا که بخواهيد کنسرت بدهيد، عده‌اي مي‌گويند «در شهر ما نمي‌شود». شما هم بساطتان را جمع کنيد و بزنيد به دامن طبيعت. فقط از آب رد نشويد. هر چيز از آب گذشته‌اي باحال نمي‌باشد. منظورم کوه، دشت، بيابان، کوير و اين‌جور جاها بود. مخالفان کنسرت هنوز تشکل‌هاي زيست‌محيطي ندارند که بيايند بگويند «کنسرت‌ يخ‌هاي قطبي را ذوب مي‌کند. لايه‌ي ازن را چاک‌چاک مي‌کند. سفره‌هاي زيرزميني را فيلان مي‌کند.» لطفا فس‌فس نکنيد! بجنبيد تا دير نشده!

 

?-وزير فرهنگ و ارشاد دولت قبل تاييد کند

کساني اين وزير ارشاد را دوست ندارند، حرفش، مجوزش و هيچ چيزش توي کت آن‌ها نمي‌رود. آن يکي وزير ارشاد سابق را دوست دارند. دموکراسي است ديگر. به زور که نمي‌شود بگوييم «فلاني» را دوست داشته باش. مجوز کنسرت را وزير سابق امضا کند، با خيال راحت به کنسرتتان برسيد. اگر همه‌ي وزراي سابق امضا کنند، حکم فضاي باحال نزديک انتخابات را دارد که کسي کاري به کارتان ندارد.

 

?-کنسرت سيار بدهيد

جايي کنسرت بدهيد که دست هيچ‌کس بهتان نرسد. مثلا در يک اتوبوس. ما وقتي به اردو مي‌رفتيم در اتوبوس نوار موسيقي (داراي مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد) مي‌گذاشتيم و عده‌اي متاسفانه تکاني هم به خودشان مي‌دادند. ولي آب از آب تکان نمي‌خورد. اتفاقا بهتر. چون در اتوبوس تخمه هم مي‌شود شکاند!

 

?-توي هوا کنسرت بدهيد

کنسرت دادن از ارتفاع ?? هزار پا به بالا مجوز نمي‌خواهد. در زمان برگزاري کنسرت به بودن توي هوا بسنده کنيد و توي فضا نرويد. برگزاري کنسرت در فضاپيماها ممنوع است!

 

?-کنسرت آنلاين را امتحان کنيد

متاسفانه بسياري از کاربران اينترنت به فيلترشکن دسترسي دارند. بنابراين کنسرت آنلاين هم يکي از گزينه‌هاست!

 

?-کنسرت سکوت بدهيد

ما استاد تشخيص سه‌نقطه و متن‌هاي چاپ نشده و حرف‌هاي ناگفته هستيم. در سالن کنسرت مردم همين که قيافه خواننده را ببينند، مي‌فهمند قرار است کدام آهنگ را بخواند؛ خودشان در ذهنشان آن آهنگ را مرور مي‌کنند. خواننده هم لب بزند که مردم با آهنگ توي ذهنشان هماهنگ کنند. لازم است خواننده قيافه‌اش يک جوري باشد که مردم ياد آهنگ‌هاي تکان‌دهنده و غيرمجاز نيافتند. ياد غم و غصه‌ها و بدهکاري‌ها بيفتند.

 

?-به حمام برويد!

حمام يکي از مکان‌هاي قديمي برگزاري کنسرت بوده است. خيلي از خوانندگان فعاليت حرفه‌اي را از داخل حمام، زير دوش، آغاز کرده‌اند. لازم به توضيح است حمام‌هاي عمومي در روزهاي زوج براي استفاده خانم‌ها و در روزهاي فرد براي استفاده آقايان است!

 

?-سرکيسه را شل کنيد

بدون عوارض و ماليات که نمي‌شود کنسرت داد. بخشي از درآمد کنسرت را به معترضان اختصاص بدهيد؛ حتي اگر مرام‌کش نشوند، اما با علم اقتصاد هم شوخي نمي‌کنند!

 

??-سر کار بگذاريد

ما وقتي خرابکاري مي‌کرديم، بابايمان مي‌گفت: بچه مگه بي‌کاري؟

اگر اشتغال‌زايي بشود که آدم بيکار نباشد، نمي‌رود کنسرت را ناکار کند. بنابراين دولت محترم فکري به حال اشتغال‌زايي کند.

 

??-فرزندآوري کنيد

خانم‌هاي نوازنده فرزندانشان را با خود بياورند به کنسرت که معلوم بشود واحد‌هاي خانه‌داري را پاس کرده‌اند و حالا براي تفنن آمده‌اند يک مزقوني هم بزنند. مدارک مورد نياز چند فرزند، رضايت‌نامه شوهر و مادر شوهر، ارائه توليدات خانگي شامل ترشي، شور، مربا، رب، سبزي و… است.

 

??-نشان دادن را بي‌خيال شويد

به سبک جاهاي ديگر، تعدادي درخت، جعبه گوجه و گل مصنوعي روي صحنه بگذاريد و از نشان دادن ساز و سازنواز خودداري کنيد. چه فرقي مي‌کند چه صدايي از کجا و از چه چيزي در بيايد؟‍!

 

??-کلا بي‌خيال شويد

يکي از بهترين راه‌ها براي ناکارنشدن کنسرت اين است که کلا کنسرت برگزار نشود. بنابر شواهد يکي از مهترين دلايل لغو کنسرت، برگزار شدن کنسرت است. اگر کنسرت برگزار نشود، لغو هم نمي‌شود. خلاص!

 

دستورالممل‌ قضاقورتکي ??

راه‌هاي خشکاندن خليج فارس، درياي خزر و تالاب‌ها از بيخ

 

شرمنده‌ام که براي خشکاندن منابع آبي دستورالعمل مي‌نويسم. فقط براي ثبت در تاريخ است که بدانند «ما مي‌توانيم» خيلي هم مي‌توانيم. وگرنه دستورالعمل نمي‌خواهد. همين که اراده کنيم، تالاب که عددي نيست، درياي خزر را هم خشک مي‌کنيم. حتي پيشنهاد مي‌کنم خليج فارس را هم خشک کنيم که بعضي‌ها اين‌قدر چشم طمع به آن نداشته باشند و بزنيم در پوزشان. بعد اگر راست مي‌گويند هي بگويند «خليج عربي».

 

?- جذب گردشگرانِ خشکان

گردشگر براي محيط زيست، حکم آموکسي‌سيلين را دارد براي عفونت در بدن! که به هر کجا برود، آنجا را به خاک سياه، زباله‌ي سياه و چيزهاي سياه و قهوه‌اي ديگر بنشاند و بي‌خيال هم نشود. جهان براي گردشگر خط طولي است که او فقط يک بار از آنجا رد مي‌شود. پس مقبره‌ي نياکان ديگران! گردشگر برود کنار تالاب، خودش کارش را بلد است. سفارش خشکاندن درياچه، دريا، درياي آزاد و خليج هم مي‌پذيرد.

 

?- کشف دو قطره نفت زير تالاب

کافي است به اندازه‌ي دو پيت، يا دو گالن نفت زير تالاب باشد. مشتاقان نفت خيلي دوست دارند، نفت‌ را از حلقوم تالاب بيرون بکشند و ببرند سر سفره‌هاي مردم. حتي اگر دو قطره هم باشد، از ميل آن‌ها به خدمت کردن کم نمي‌شود که!

 

?-احداث راه آسفالت از ميان تالاب

بعضي‌ها علاقه عجيبي به آسفالت کردن همه چيز دارند. آسفالت کردن کوه دماوند، آسفالت کردن برج آزادي، آسفالت کردن کهکشان راه شيري و دهان آدم باز مي‌ماند از اين همه اشتياق آسفالتي.

وسط تالاب را آسفالت کنند که مردم بتوانند به راحتي بروند آن وسط و همان‌جا خدمات زباله‌پراکني را ارائه کنند. در اين پروژه ?? درصد تالاب زير کشت آسفالت مي‌رود که گردشگران از آن ? درصد زيبايي باقي مانده لذت ببرند.

 

?-بردن آب تالاب به آفتابه مردم

اگر زير تالاب نفتي نبود که برود به سفره مردم، آب تالاب که مي‌تواند برود به زندگي مردم. يکي از وسايل کاربردي و چند منظوره که آب‌گير هم باشد، همانا آفتابه است. اگر آب به آفتابه مردم برود، با همان آفتابه هم نيازهاي مستقيم برطرف مي‌شود، هم نيازهاي غيرمستقيم مثل شستن ماشين، آب‌بازي و…

 

?-توجه به صادرات غيرنفتي

هي گفتيم صادرات غيرنفتي. کو؟ نيست! بالاخره بايد چرخ صادرات غيرنفتي را راه انداخت يا نه؟ وقتي قرار است تالاب خشک بشود، پس چرا صادر نکنيم؟ وقتي قدر تالاب دانسته نمي‌شود، صادر کنيم لااقل پولش را بگيريم. اتفاقا با صادر کردن آب تالاب خيالمان راحت است که کسي نمي‌تواند آن را بخشکاند. چون تالابي در کار نيست که بخواهد بخشکاند!

 

?-فيلم در بياوريم.

مجوز ساخت فيلم با موضوع فاجعه خشکاندن تالاب داده شود. بعضي از فيلمسازها براي سيمرغ و اسکار هر کاري که لازم باشد انجام مي‌دهند. چنان تالاب را خشک مي‌کند که ده تا سيمرغ و اسکار هم به او بدهند، کم است.

 

?-چالش سطل آب تالاب راه بيندازيم

مردم چالش خيلي دوست دارند. اصلا ما مردم چالش‌پروري هستيم. يک نفر برود کنار يکي از تالاب‌ها يا دريا و خليج، يک سطل ناقابل آب بريزد روي سر و کله‌اش. چند دقيقه بعد مشتاقان و علاقمندان تا قطره‌ي آخر تالاب را کشيده، به خود پاشيده، با وجدان آسوده به خانه بازگشته، و فيلمش را در اين‌ور و آن‌ور آپلود نموده و لايک‌ها را پس‌انداز مي‌کنند.

 

?-مجوز احداث تعويض روغني، صافکاري و بقالي در کنار تالاب صادر شود.

صنايع مزاحم را بفرستند بروند کنار تالاب. اتفاقا ضايعاتشان هم مي‌رود توي تالاب، ديگر محيط زيست هم آلوده نمي‌شود.

چهار تا هتل هم آنجا احداث بشود. پاي منافع اقتصادي که وسط باشد، کوه دماوند، باتلاق گاوخوني و راه درياچه گهر هم آسفالت مي‌شود.

 

?-خواندن عناوين برخي از روزنامه‌ها در کنار تالاب

بعضي از روزنامه‌ها مطالبي چاپ مي‌کنند که آدميزاد هم در جا خشک مي‌شود، تالاب که سهل است.

بعضي از اظهار نظرها و خبرها هم براي خشکاندن آدميزاد، ذوق آدميزاد، تالاب، دريا، درياچه و خليج بسيار مفيد و کاربردي است.

 

??-حفاظت از تالاب را بدهند دست چهار تا بچه

اين دستورالعمل در موارد ديگري قبلا هم جواب داده است.

 

روح‌الله احمدي – دفتر طنز حوزه هنري

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311474
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.