مرحبا! دوستانِ کانديدا
مرحبا! دوستانِ کانديدا
دمتان گرم و جمعتان بر پا
شورِ کمپين و نطقتان عالي
گامهاتان، نويدِ خوشحالي
بَه بَه از اين مناظرات شما
بحثِ شيرينتر از نبات شما
نقدهاتان، متين و مطلوب است
طرح و برنامههايتان خوب است
از گراني و رفع آن گفتيد
از غمِ کم در آمدان گفتيد
هرچه چه گفتيد يادتان نرود
دوست دارم به آن عمل بشود
دل سپردم به وعدههاي شما
به بنرهاي خوش نماي شما
خرج من با درآمدم سِت نيست
انتظارم، شتاب ارزاني ست
از عدس تا برنج و کفش و لباس
کيف و لپتاپ و خيلي از اجناس
نيست گاهي خريدشان مقدور
ماندهام از وجود آنها دور
کمرم هست از کمان خمتر
دوست دارم تورمي کمتر
صبح تا شب، سه نوبته در کار
از اداره گرفته تا بازار
باز چرخم روان نميچرخد
آن چنان پرتوان نميچرخد
با گراني اگر چه سر کردم
توي شيبش نفس کم آوردم
رفع آن اهتمام ميطلبد
کوششي مستدام ميطلبد
با عنايات و التفات خدا
به اميد گره گشاييها