قيف و قير ?

 

شده يک کار چشمگير کنيد؟

کله را در دهانِ شير کنيد؟

 

شده وقتي که دوش مي‌گيريد

يادي از تشن? کوير کنيد؟

 

نصف شب‌ها که مي‌پريد از خواب

هوس دوغ و خاکشير کنيد؟

 

چون که از شغل خويش بيزاريد

صبح‌ها بي‌دليل دير کنيد؟

 

شده از کارها که مي‌دزديد

سعي در نصب دزدگير کنيد؟

 

خط توليد قيف چون خوابيد

عزمِ بيدارباشِ قير کنيد؟

 

وقت اخبار چون کهير زديد

گِله از خارشِ کهير کنيد؟

 

شده در بحث‌هاي علمي خويش

اعتنايي به فالگير کنيد؟

 

بعد تحليل مشکلات اخير

چار? مشکل اخير کنيد؟

 

شده از دشمنان که مي‌گوييد

يادي از بچ? وزير کنيد؟

 

اين دغل دوستان که مي‌بينيد

بر دغل دشمنان مدير کنيد؟

 

شده وقتي که بينشان دعواست

چون سفير سوئيس گير کنيد؟

 

شده هي دسته‌گل به آب دهيد؟

هر چه رشته شده «پنير» کنيد؟

 

(چون در اين شعر «پنبه» قافيه نيست

واژه‌ها را درست اجير کنيد!)

 

شده زوري کتاب چاپ کنيد

جمع کرده، سپس خمير کنيد؟

 

آي جمعيتِ کتاب‌نخوان!

کاش يک کارِ چشمگير کنيد

 

گوش بر بيت سعدي شيراز

بعد از ابيات اين حقير کنيد:

 

«هرکه گويد کلاغ چون باز است

نشنوندش که ديده‌ها باز است»

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313226
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.