غم مخور
مرغ و ماهي ميشود ارزان ارزان غم مخور
کمتر از آن فيله و ماهيچه و ران غم مخور
رايگان تحويل منزل ميشود نان غم مخور
مفت ميگردد برنج ناب گيلان غم مخور
ميرسد آن روز باور کن مسلمان غم مخور
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
صبر کن ساماندهي فرمايد اين سامانه را
ميدهد دولت چنان افزايشي يارانه را
تا نبيني لحظهاي هم روي صاحب خانه را
ميکند پيدا کلاغ قصهها هم لانه را
ميدهد گاو حسن شير فراوان غم مخور
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور
روزگار زندگي آخر به کامت ميشود
توسن چرخ فلک همواره رامت ميشود
برگ و کوبيده ناهار و جوجه شامت ميشود
آن رئيس زورگو همچون غلامت ميشود
پشت ميزت ميدهي هر لحظه فرمان غم مخور
يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور