طنز و ديگر گونه‌هاي شوخ‌طبعي، قسمت اول

«شوخ‌طبعي» که در توليدات گوناگون هنري، و ازجمله در توليدات ادبي ديده مي‌شود، انواع مختلفي دارد. انواع شوخ‌طبعي در آثار هنرمندان قرون گذشته بروز و ظهور داشته، اما بي‌شک شکل، تعريف و حتي عنوان آن‌ها با آنچه در دوره معاصر مطرح مي‌شود، متفاوت بوده است.

ما در اين مقال برآنيم تا گونه‌هاي شوخ‌طبعي، يعني «طنز» و همسايه‌هاي خنده‌رويش «هزل»، «هجو» و «فکاهه» را بررسي کنيم و از اين رهگذر، با در کنار هم قرار دادن تعاريف، ويژگي‌ها، تفاوت‌ها، اهداف و کارکردهاي اين گونه‌ها، به آنچه از مفهوم «طنز» در نظر داريم، نزديک شويم.

البته چنان‌که صاحب‌نظران معتقدند، مفاهيم هنري و ادبي و ازجمله «طنز»، چندان تعريف‌بردار نيستند اما تا حدودي مي‌توان آن‌ها را تفکيک و متمايز کرد.

«امروزه، اکثر مردم هر نوشته يا عمل خنده‌دار يا هر چيزي را که در آن به‌نوعي عنصر خنده و تمسخر وجود داشته باشد، طنز مي‌نامند و آن را وسيله‌اي براي لذت‌جويي و گذران وقت و بعضاً سبکي مي‌دانند. درحالي‌که طنز يکي از انواع شوخ‌طبعي است و ويژگي‌هاي خاص خود را دارد. در بسياري از نوشته‌ها نيز به علت نبود تعريف جامع و مدوني از شوخ‌طبعي، اصطلاحات رايج در اين شاخه ادبي غالباً يا به‌جاي هم و يا در معاني‌اي غير از مفاهيم اصلي خود به‌کار مي‌روند. اين اختلاط معاني در مباحث شفاهي چندان مهم نيست زيرا معمولاً مقصود گوينده را از به‌کار بردن هر کلمه مي‌توان درک کرد، حتي اگر لفظي که براي آن انتخاب شده دقيق نباشد؛ اما در مباحث مکتوب، از آن‌جا که کلمات به‌عنوان اصطلاحات تکنيکي به‌کار مي‌روند، تعيين مصداق دقيق هر کلمه مهم است.

بي‌گمان همه توليدات هنري، هدفي را دنبال مي‌کنند و صاحبان آثار ادبي نيز در پي رسيدن به هدف يا اهدافي به خلق گونه‌هاي مختلف ادبي دست مي‌زنند. بي‌شک به‌کارگيري گونه‌هاي گوناگون شوخ‌طبعي نيز از اين قاعده مستثنا نيست. ابوالفضل زرويي نصرآباد با در نظر گرفتن اهدافي که اين گونه‌ها مي‌تواند داشته باشد، مي‌نويسد: «شوخ‌طبعي آميزه‌اي است از خنده، انتقاد، کنايه و مسائل غيرجدي که با کم و زياد شدن هريک از عوامل، انواع شوخ‌طبعي شکل مي‌گيرد.» (زرويي نصرآباد، ۱۳۷۵: ۴۲)

در ادامه، انواع شوخ‌طبعي را با نگاهي به نظرات صاحب‌نظران اين عرصه، بررسي کرده و به شناخت معاني و مفاهيم آن‌ها خواهيم پرداخت.

 

طنز

«طنز در اصل واژه‌اي عربي است و در واژه، معني مسخره‌کردن، طعنه‌زدن، عيب‌کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسي سخن‌گفتن مي‌دهد. در فرهنگ عربي به فارسي لاروس براي طنز آمده است: طَنَزَ طَنْزاً؛ او را ريشخند کرد و سخناني به او گفت که او را به هيجان آورد.» (اصلاني، ۱۳۸۷: ۱۴۰)

در فرهنگ دهخدا ذيل واژه «طنز» به «فسوس کردن، بر کسي خنديدن، عيب کردن، لقب‌کردن و…» اشاره شده و براي طنز در معناي «طعنه و سخريه» چند مثال آمده است: «بزرگان طنز فرانستانند. (تاريخ بيهقي)، زبون‌تر از مه سي‌روزه‌ام مهي سي روز/ مرا به طنز چو خورشيد خواند آن جوزا (خاقاني)، سال‌ها جستم، نديدم زو نشان/ جز که طنز و تسخر اين سرخوشان (مولوي)، قهقهه زد آن جهود سنگدل/ از سر افسوس و طنز و غش و غل (مولوي)، عقلم به طنز گفت که انظر الي الابل/ کاندر ابل عجايب صنع خدا بسي است (سلمان ساوجي)». (دهخدا، ۱۳۷۷: ۱۵۵۳۱)

علي‌اصغر حلبي در «تاريخ طنز و شوخ‌طبعي» مي‌نويسد: «طنز… به معني به مسخره از فردي يا جمعي سخن گفتن و استهزا کردن، و در اصطلاح ادبي نوعي از آثار ادبي که در برشمردن زشتي‌ها و رذايل فردي يا جمعي و آگاهانيدن مردم از آن‌ها مي‌کوشد.» (حلبي، ۱۳۷۳: ۲)

در «فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز» نيز به معناي اصطلاحي طنز پرداخته شده است: «در اصطلاح ادبي، طنز به نوع خاصي از آثار منظوم يا منثور ادبي گفته مي‌شود که اشتباهات يا جنبه‌هاي نامطلوب رفتار بشري، فسادهاي اجتماعي سياسي يا حتي تفکرات فلسفي را به شيوه‌اي خنده‌دار به چالش مي‌کشد. در کتاب مقدمه‌ مک گراهيل بر ادبيات در تعريف طنز آمده است: اثري ادبي که با استفاده از بذله، وارونه‌سازي، خشم و نقيضه، ضعف‌ها و تعليمات اجتماعي جوامع بشري را به نقد مي‌کشد.» (اصلاني، ۱۳۸۷: ۱۴۰)

البته طنز، چنان‌که در بعضي از آثار مي‌بينيم، الزاما با خنده همراه نيست و اتفاقا ممکن است به تلخي ذائقه مخاطب بيانجامد، اما نکته‌سنجي طنزپرداز مي‌تواند رضايت خاطر مخاطب را به‌همراه داشته باشد.

دکتر بهزادي اندوهجردي مي‌نويسد: «شيوه خاص بيان مفاهيم تند اجتماعي و انتقادي و سياسي و طرز افشاي حقايق تلخ و تنفرآميز ناشي از فساد و بي‌رسمي‌هاي فرد يا جامعه که دم‌زدن از آن‌ها به صورت عادي يا به طور جدي، ممنوع و متعذر باشد، در پوششي از استهزا و نيشخند، به منظور نفي و برافکندن ريشه‌هاي فساد و موارد بي‌رسمي، طنز ناميده مي‌شود. به عبارت ساده‌تر، طنز را مي‌توان انتقاد و نکته‌جويي آميخته به ريشخند تعريف کرد و آن را طرزي خاص از انواع ادبي برشمرد که با تعريض و به طور غيرمستقيم اظهار مي‌شود.» (بهزادي اندوهجردي، ۱۳۷۸: ۶)

دکتر قهرمان شيري معتقد است: «طنز به تمام آثاري اطلاق مي‌شود که در آن‌ها با استفاده از انواع فنون رايج ادبي، معايب و مفاسد اجتماعي به طعن و تمسخر گرفته شود. در طنز، برخلاف کمدي که در آن خنده نهايت و هدف است، خنده وسيله‌اي براي بيان مطالب است. درواقع طنز، طرز يا گونه‌اي از ادبيات است که مزاح، شوخي و شوخ‌طبعي را به‌هم درمي‌آميزد و به طرزي نکوهش‌آميز، رفتارهاي زشت و معايب انسان‌ها و جوامع را برملا سازد.» (به نقل از: حري، ۱۳۸۷: ۶۲)

چنان‌که مي‌بينيم، در اين تعريف‌ها منتقدانه و معترضانه بودن طنز، بسيار مورد توجه قرار گرفته و البته دايره اين انتقاد و اعتراض معمولا از دعواهاي شخصي فراتر رفته و اجتماع و مسائل و معضلات جامعه، به‌عنوان هدف اصلي نقد و طعنه طنزآميز در نظر گرفته شده است.

درباره رواج لفظ «طنز» به معناي امروزي هم، ايرج پزشک‌زاد معتقد است: «شروع رايج شدن لفظ طنز به معناي امروزي مربوط به دهه‌ بيست است که بعضي بزرگان ادب به خاطر تفکيک و تميز طنز از هجويه‌هاي رکيک و زشت رايج در مطبوعات، اصطلاح طنز را باب کردند. عباس اقبال آشتياني، در مجله ارمغان و دکتر پرويز خانلري، در مجله سخن، به‌خصوص به مناسبت معرفي عبيد زاکاني، لفظ طنز را کم‌کم و به‌همراه الفاظ کمکي ديگر براي رساندن معني -مثل «طنز و کنايه» يا «طنز و مطايبه»- برابر ساتير غربي (Satire) معمول کردند و به‌مرور از طرف جامعه پذيرفته شد.» (پزشک‌زاد، ۱۳۸۱: ۳۹)

البته چنان‌که پيش‌تر گفته شد، همچنان بسياري از مردم قادر به تفکيک بين انواع شوخ‌طبعي نيستند، اما بسياري از صاحب‌نظران ضمن اين تفکيک، سه عامل شوخي، انتقاد و اصلاح را لازمه شکل‌گيري طنز مي‌دانند…

 

ادامه دارد

 

منابع:

– اصلاني، محمدرضا، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز، انتشارات کاروان، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۷.

– بهزادي اندوهجردي، حسين، طنز و طنزپردازي در ايران، نشر صدوق، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۸.

– پزشک‌زاد، ايرج، طنز فاخر سعدي، نشر شهاب، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۱.

– حري، ابوالفضل، درباره طنز، انتشارات سوره مهر، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۷.

– حلبي، علي اصغر، تاريخ طنز و شوخ‌طبعي، انتشارات بهبهاني، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.

– دهخدا، علي‌اکبر، لغت‌نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جديد، تهران، ۱۳۷۷.

– زرويي نصرآباد، ابوالفضل، نگاهي گذرا به مفاهيم طنز و انواع شوخ‌طبعي، سالنامه‌گل‌آقا، تهران، ۱۳۷۵.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311522
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.