سریال جیران باران ندارد
در سریال جیران باران میبارد؟
نویسنده: علیرضا عبدی
هر سریال تاریخی برای جذابتر شدن نیاز دارد تا خردهروایتی را موازی با تاریخ پیش ببرد؛ البته تا جایی که آسیبی به تاریخ نخورد.
اما در چندین سریال تاریخی اخیر، هر نقدی که به برهمخوردن تاریخ وارد بود با این جواب مواجه میشد که «ما داریم داستانمان را روایت میکنیم و ما درام ساختیم و با تاریخ کاری نداریم»!
یعنی علناً بیننده میماند که این تاریخ است با فلان داستان یا فلان داستان است در دل تاریخ؟!
سریال جیران، آخرین ساختهی حسن فتحی این روزها طرفداران خاص خودش را دارد. سریالی که ایرادهایش بیشتر از تعداد بازیگران و لوکیشنهایش است!
بالاخره ما نفهمیدیم ایدهی داستان را چه کسی از چه جایی و برای چه کسی تعریف کرده، اما گویا سریال «آهوی من مارال» دقیقاً همین داستان را دارد.
شاید هم کمی بهتر! حداقل در آن سریال، حسن معجونی به جای بهرام رادان ناصرالدین شاه است و کسی در فیلم جرئت ندارد او را ناصر صدا بزند!
بهرام رادان هنوز جا دارد که یک پیراهن سفید بپوشد که سه تا از دکمههای بالایش باز است، سوار یک بیامدبلیوی سرمهای شود و در شرکتش همه را عاشق خود کند.
ابهت شاهانه با هیچ گریم و هیچ بیانی به او ننشسته است.
بازیها عمدتاً ضعیف و گاهی متوسط هستند. پسر کارگردان (که بعله… از بین تست گرفتن بیش از ۳۰۰ نفر برای نقش سیاوش انتخاب شده) از اصلیترین نقشهای ضعیف بعد از بهرام رادان است.
پریناز ایزدیار همان همیشگی است که اینجا فقط لباسهایش اندکی تاریخی شده.
مریلا زارعی بازی متوسط و قابل قبولی دارد و اگر خیلی امروزی گریم (بخوانید آرایش) نشود چیزی برای ارائه ندارد.
سکانسهای طولانی سریال اینقدر زیادند که فقط میطلبند جلو بزنی تا برود سکانس بعدی و ببینی میتواند تو را مجذوب خود کند یا نه.
البته که جواب منفی است. سکانسی که خواسته با دیالوگهای عاشقانه شبیه شهرزاد شود ولی اصلا موفق نبوده است.
شهرزادی که هم نویسندهای عاشقانهنویس داشت و هم بازیگرِ بازیگر و کلی هم باران! البته احتمالأ بعد از چند دیالوگ امروزی و گنگبالا در سریال، باید در ادامه منتظر باران عاشقساز باشیم.
بالاخره تازه سیاوش شروع کرده است. البته این متن تا زمان پخش قسمت ۳۱ این سریال نوشته شده است.
پایان
برای مطالعه نقد سایر فیلمها اینجا کلیک کنید.