خنداندن به چه قیمتی؟
نویسنده: علیرضا عبدی
طنز و کمدی جوری با روح ما ایرانیان عجین شده که همیشهی خدا متعجبیم از رکوردداری در بین عصبانیترین کشورهای جهان.
مایی که هر اتفاقی در هرجایی، یا هر رنگ و بویی رخ میدهد ابتدا جوکش را میسازیم، باید جنس عصبانیتمان یا دیگر جاها تفاوت داشته باشد. اما مسئلهی ما این نیست. بلکه امروز به جنس کمدیهای ساخته شده میپردازیم.
خنداندن به چه قیمتی؟
حدود ۵-۶ سال قبل ساخت دابسمش در ایران به اوج خود رسید. دابسمش برنامهای بینالمللی برای ساخت و اشتراک گذاری بود.
برای یک صدای معروفی که خیلیها آن را میشناختند، شما تصویر میساختید و روی آن اصطلاحاً لب میزدید و تمام.
اینجور فیلمها به خودیِ خود اگر توهینی به شخص خاصی از جمله صاحب صدا (مثل آن آقایی که البته میگویند به رحمت خدا رفته، با لفظ “دوشواری”) نبود، مشکلساز نمیشد.
رفتهرفته رقابت از آنجایی شروع شد که دختران علیه پسران و پسران علیه دختران کار میساختند.
دخترانی با انتهای موی خودشان سبیل میگذاشتند و پسرانی که به جلفترین حد خود، مقنعهای سر میکردند و صدایشان را ریز میکردند. هنوز هم هستند اما به قول خودشان، خز شدهاند.
دخترانی که در کلیپهایشان میخواهند ثابت کنند همجنسهای خود خنگ و کم عقل هستند. پسرانی که جز چند تکه کلام جنسی حرفی برای گفتن ندارند. جوانانی که با مسخره کردن پدر و مادر خود دنبال جذب قالوور هستند. صفحاتی که به زور چند جوک توئیتری و آرایش کردن یک دختر به دنبال دیده شدن هستند و سوال این است که خنداندن به چه قیمتی؟
امروزه همان نسلهای دابسمشر (!) و البته دیگر وابستگان آشنایان (مثلا آنهایی که تا دیروز در پسزمینهی دابسمش میرقصیدند یا حتی کسانی که در عروسیها صدای مرغابی را با یک فوتبالیست اسطوره مخلوط میکردند) دست به کپیپِیست شدهاند و شروع به کپی نوشتههای دیگران کردهاند تا ویدئویی بسازند و آن را برای جذب لایک و فالوئر راهی گوشیهای ما کنند.
از سرقت ادبی که [نمیتوان گذشت ولی] بگذریم، برایشان محتوا هیچ فرقی نمیکند. اتفاقاً هرچه زرد و قهوهایتر باشد، مستقیم و سخیفتر باشد، بیشئونات و مستجهنتر باشد، ضد دین و ضد خانوادهتر باشد، هزلتر و لوستر، دمدستی و دوزاریتر باشد بهتر است.
یک اسم مسخره و عین خودت [دور از جون خواننده این مطلب :)] دوزاری انتخاب میکنی و مینشینی با یک آرایش غلیظ (دختر و پسر فرقی ندارد!)، در کنار خودنمایی با بدن و گوشی و سوییچ و خانهی خود، فلان مطلب نویسندهای که روحش خبر ندارد را غرغره میکنی و اسمش میشود اثر فاخر و فضای مجازی را میترکاند. و خانوادهای که هنوز نمیداند در گوشی فرزندش چه میگذرد!
در کنار این جلفها که حتی هشتگ #احمق_ها_را_معروف_نکنیم نتوانست جلویش را بگیرد، هستند گروههایی که خیلی استاندارد، با چارچوب اخلاقی و انسانی با کمدیِ بسیار تمیز و اصولی خنده و گاهی تفکر انتقادی بر لبان مخاطب میآورند. از جمله این پیجها: ممیزی، کش ماست، دیبیسی، و… (در کامنتها شما معرفی کنید.)
پایان