جواد نوری و هزار سال طنز همدان
جواد نوری و هزار سال طنز همدان
«هزار سال طنز همدان» پس از سالها تلاش به زودی منتشر میشود/ تشویقهای اساتید باعث شد جسارت چاپ سرودههایم را پیدا کنم
گفتوگو: لیلا باقری
جواد نوری شاعر، منتقد و طنزنویس ۴۴ ساله اهل همدان است. حدودا ۲۰ سال پیش بعد از آشنایی با دفتر طنز و ابوالفضل زرویی پایش به محافل طنز باز میشود و از محضر اساتید طنز بهرهمند میشود و میآموزد و تجربه کسب میکند تا حالا و ۲۰ سال بعد که چندین اثر در زمینه طنز و پژوهش و گردآوری منتشر کرده است.
با جواد نوری درباره تاثیر محافل طنز و طنز همدان بر مسیری که رفته گفتوگو کردهایم.
از خاطرات اوليهتان از حلقه رندان و دفتر طنز و آقای زرويی برايمان بگوييد.
در سال۱۳۸۱ با دفتر طنز آشنا شدم. چون در حوزه طنز خرده استعدادی داشتم از شهرستان به تهران آمدم و با پرسوجوهای فراوان به خدمت مرحوم استاد زرويی در دفتر طنز حوزه رسیدم.
در اولين ديدار تعدادی از شعرهايم را برای مرحوم استاد خواندم که خيلی مورد استقبال استاد قرار گرفت؛ خدا رحمتشان کند دستم را گرفتند و راه را نشانم دادند.
اولين جلسات «در حلقه رندان» داشت پا میگرفت و استاد گفتند شما هم بياييد و شعرهايتان را بخوانيد.
چهرههای مطرح طنز میآمدند؛ سيد ابراهيم نبوی، مرحومان منوچهر احترامی، عمران صلاحی و بزرگان ديگری شرکت میکردند.
همين جلسات ماهانه عامل آشنايی و ارتباط نسل جوان طنزپرداز با بزرگان و استادان ادبيات طنز شد.
نتیجه این ارتباط و آشنایی بین استادان و جوانان کجا دیده شد؟
آن جلسات شعر، قبحی که در عالم طنز بود، يعنی عامه مردم و نهادها و ادارات مختلف نمیتوانستند با آن کنار بيايند را از بين برد و آرام آرام طنز را نهادينه کرد و به همه فهماند که میشود در يک فضای آرام و صميمی شعر طنز گفت، نقد کرد و به کاستیها و کمبودها اشاره کرد.
دوران بسيار باشکوه و پررونقی بود و از «در حلقه رندان» که مهمترين همايش شاعران طنز از سراسر کشور محسوب میشد، شب شعرهای طنز ديگری مثل شکرخند به سرپرستی جناب آقای رفيع، قند و نمک و جلسات متعدد ديگر که در فرهنگسراهای تهران با اسامی مختلف برگزار میشد، بيرون آمدند و حتی بيرون از تهران جشنوارههای محلی با عناوين طنزآميز خيلی خوب راه افتاد.
چندتا از آنها از نامداران شعر طنز هستند مانند محفل طنز قمپز در قم، قنديشه در شيراز، محفل طنز کرمان و محافل ديگر و دامنه شب شعر طنز به تمام کشور کشيده شد.
با حمايت دفتر طنز در حوزه هنری، نهادها و حوزههای هنری سراسر کشور هم عنايتی داشتند و دفترهای طنز راهاندازی شد و شاعران طنز شهرستانها هم بلاخره مجمعی برای شرکت ماهانه پيدا کردند و امروزه آنچه به نام طنز نوشته میشود بالاخص از قشر جوان و ميانسال به نوعی به دفترطنز و آن ارتباطات و آن نقدها برمیگردد که راه خودشان را پيدا کردند و همه اينها را مرهون زحمات استاد مرحوم زرويی و اساتيد ديگر از جمله مرحوم احترامی، مرحوم صلاحی، آقای رحيم رسولی و ديگران هستند.
و نتیجه آموختهها و مراودات جواد نوری و آشنایی با محافل و اساتید طنز به تولید چه آثاری ختم شد؟
در واقع تشويقهای استادان باعث شد که اين جسارت را به خرج داده و سرودههای خودم را چاپ کنم.
اولين مجموعهای که از بنده منتشر شد مجموعهای مختصر با نام «شاهنامه مدرن» بود که يک نقيضهای بر شاهنامه فردوسی بود که حاصل دوران جوانی است.
مجموعه دوم به نام «بیادبيات» در نشر نيماژ منتشر شد. اين مجموعه چند بار در دفتر طنز گم شد! و چاپ نشد تا بالاجبار بيرون از حوزه آن را چاپ کردم.
محفل «در حلقه رندان» مهد نوآوریها و خلاقيتهای ادبی هم بود. يعنی شاعران برای اينکه مخاطب را جذب کنند مجبور بودند قوه خلاقيت خودشان را به کار بیاندازند.
در نتیجه تکنيکها و شگردهای تازه طنز به وجود آمد که در عالم ادبيات مسبوق به سابقه نبوده بینظير يا حداقل، کمنظير و محصول همين يکی دو دهه اخير است.
تمام اين نوآوریها در زبان طنز را به عنوان يک دانشجوی ارشد ادبيات جمعآوری، بررسی، تحليل و به صورت آکادميک معرفی کردهام و اين را در کتاب خودم هم آوردهام که بلااستثناء از «در حلقه رندان» شروع شد.
اميدوارم که اين کتاب هم انشاالله به مدد دفتر طنز به زودی با نام «بررسی و تحليل شيوههای نوپديد طنزنويسی با اتکا به فعاليتهای دفتر طنز» به قول قدما به زيور طبع آراسته شود.
جواد نوری و هزار سال طنز همدان
در استان خودتان هم کاری برای جوانان علاقمند به طنز و دورهم جمع کردن استعدادها کردهاید؟
چند جشنواره در استان همدان برگزار کرديم و استادان به شهرهای مختلف استان تشريف آوردند.
در حوزه هنری همدان، دفتر طنز با دايره فعاليتهای خيلی محدود راهاندازی کرديم.
همين باعث شد که دنبال ايده گردآوری «هزار سال طنز همدان» بروم زيرا استان همدان طنزهای متنوع و متعددی در طول تاريخ ادبيات دارد و اين پهنه تقريبا بکری بود که دوست داشتم شخصا آن را گردآوری کنم و بعد از زحمات چندساله انشاالله تا يک ماه ديگر منتشر میشود.
راجع به طنز در همدان گفتيد که بکر است. آيا از نظر قالب ويژگی خاصی دارد؟
استان همدان يا به نوعی غرب کشور، به لحاظ مبانی و بنيانهای فلسفی و فکری با شرق کشور تقابل دارد.
يعنی آن ساحت از عرفان، ادبيات و فلسفه و زبانی که شکل گرفته در شرق کشور به عنوان مبدا و خاستگاه زبان فارسی شکل گرفته، تفاوتهای بنيادينی با غرب کشور دارد.
زبان قديم را عرض میکنم؛ آنجا زبان دری حاکم بوده اينجا زبان پهلوی يا فهلوی.
زبان عربی در قرون سوم تا پنجم به عنوان زبان علم برگزيده شده بود و بزرگان به اين زبان نوشتند و سرودند.
بسياری از شاعران ايرانی و مخصوصا در همدان نامدارانی مثل بديعالزمان همدانی و بسياری ديگر در اين سدهها به زبان عربی نوشتهاند.
شاعرانی که زاده همدان بودهاند يا فعاليتشان در همدان بوده به دليل نزديکی همدان به مرکز خلافت اسلامی در بغداد، ارتباطاتی داشتهاند و همین باعث شده که زبان عربی بيشتر حکمفرما باشد.
اقلیم هم بر این آثار تأثیری داشته؟
اقليم اين منطقه سردسير است، به علت مشقتی که در گذشته برای گرمايش وجود داشته، سرما عامل خلق طنز شده و فصل بلندی از تاريخ ادبيات همدان اصلا به هجو و نکوهش سرما سپری شده است.
آن سرما در طبع و نهاد ساکنان اين منطقه به لحاظ خلقيات فردی، خانوادگی و اجتماعی اثرگذاشته و باعث بروز طنزها و فکاهههایی شده که من آنها را جمعآوری کردهام.
اين جريان تا قرن هفتم ادامه پيدا میکند و سپس آرام آرام زبان فارسی جايگزين عربی میشود و تا امروز ادامه دارد.
در سه دوره مختلف يعنی از قرن سوم تا ششم، از قرن ششم تا هشتم و از قرن هشتم تا يازدهم که دوران استيلای سبک هندیست.
بسياری از شاعران منطقه و همدان در تکوين سبک هندی سهيم بودهاند و حتی به ساير کشورها از جمله هند رفتهاند و آنجا هم موجب تحولات ادبی شدهاند، و دوره معاصر يعنی از مشروطه تا الان که ما هستيم، حدودا سيصد شاعر هستند و من از هرکدام نمونههايی از آثارشان را در پاياننامهام آوردهام.
پایان
برای مطالعه سایر گفتوگوها اینجا کلیک کنید.