تعریف طنز از نظر صاحب نظرانِ صاحب قلم

تعریف طنز از نظر اندیشمندان زبان و ادبیات پارسی

نویسنده: مهدی صالحی

طنز هم همانند دیگر شاخه‌های ادبی در ادبیات تعاریف و نظریات مختلفی دارد.

در این مقاله به جمع‌آوری تعاریف طنز که مشهورتر است پرداخته‌ایم تا با مقایسه این تعاریف توسط شما خواننده فرهیخته خودتان به یک جمع‌بندی در خصوص تعریف طنز و کارکردهای آن برسید و با معنی و مفهوم طنز بیشتر آشنا شوید.

البته در این مقاله برخی از ادیبان طنز پزدار همچون مرحوم عمران صلاحی و یا ادبیات‌شناسان همانند دکتر احمد شوقی در کتاب‌ها، مقالات و یا گفتگوهای مختلفی که داشتند تعاریف متفاوتی از طنز را بیان نموده‌اند که در این مقاله گرد آورده شده است و بیان یک تعریف رد تعریف دیگر نیست بلکه تکمیل آن است.

عبید: هزالان را خوار مدارید و در آنها به چشم حقارت منگرید.

سنایی: هزل من هزل نیست تعلیم است.

مولانا: هزل تعلیم است آن را جد شنو/ تو مشو برظاهر هزلش گرو.

دکتر احمد شوقی: در انواع ادبی ‌زبان فارسی هجو و شاخه‌های آن، یعنی هزل‌، فکاهه‌، طنز، لطیفه و… که گاه با تفریح و انبساط خاطر و گاه با تمسخر و جد همراه است، ‌ایجاد خنده و تبسم می‌کند.

هر ‌یک از‌ این خنده‌ها پیام‌هایی فردی و اجتماعی همراه دارند و با شکل‌های گوناگون خود، چه از لحاظ مضمون و محتوا و چه از لحاظ شکل و قالب، در آثار اغلب شاعران‌، به ویژه آنان که به انتقاد از نابه‌سامانی‌ها و فسادهای اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها پرداخته‌اند، دیده می‌شود.

دکتر حسن انوری برای تعریف طنز چنین فرمولی ارایه کرده است:  پدیده + وضع در غیر ما وضع له /+ بیان / + انتقاد /+ جوهر شعری و ادبی‌= طنز ادبی‌.

دکتر شفیعی کدکنی تعریف کوتاهی از طنز ارایه می‌دهد و می‌نویسد: طنز عبارتست از تصویر هنری اجتماع نقیضین.

دکتر بهزادی اندوهجردی در تعریف طنز می‌نویسد:  طنز در اصطلاح ادب‌، شیوه‌ی خاص بیان مفهوم‌های تند اجتماعی، انتقادی و سیاسی و طرز افشای حقایق تلخ و تنفر آمیز ناشی از فساد و بی‌رسمی‌های فرد ‌یا جامعه است که دم زدن از ‌آن‌ها به صورت عادی‌ یا به گونه‌ی جدی‌، ممنوع و متعذّر باشد، در پوششی از استهزاء و نیشخند، به منظور نفی و برافکندن ریشه‌های فساد و موارد بی‌رسمی‌.

دکتر احمد شوقی: طنز از نظر محتوا ـ نه قالب ـ‌ یکی از انواع ادبی ‌است که نویسنده و شاعر در آن علت‌ها و مظاهر واپس ماندگی و عیب‌ها و مفاسد و ناروایی‌های دردناک جامعه را، به قصد اصلاح، با چاشنی خنده، به گونه‌ای برجسته و اغراق‌آمیز و همراه با اشاراتی به وضع معمول زندگی بیان می‌کند.

دکتر آرین‌پور: طنزنویسی بالاترین درجه‌ی نقد ادبی ‌است، به شرط آن که رویدادها و چهره‌ها را دگرگون نکند.

دکتر آرین‌پور در مقاله‌ای دیگر می‌نویسد: مبنای طنز بر شوخی و خنده است، اما ‌این خنده‌، خنده‌ی شادمانی و شوخی نیست، خنده‌ای است تلخ و جدی و دردناک و همراه با سرزنش و سرکوفت و کمابیش زننده و نیش‌دار که با‌ ایجاد ‌ترس و بیم، خطاکاران را به خطای خود متوجه می‌سازد و در مقام تشبیه می‌توان گفت که قلم طنزنویس کارد جراحی است، نه چاقوی آدم‌کشی؛ با همه‌ی تیزی و برندگی‌اش‌، جانکاه و موذی و کشنده نیست، بلکه آرام بخش و سلامت‌آور است، زخم‌های نهانی را می‌شکافد و عفونت را می‌زداید و بیمار را بهبود می‌بخشد.

رویا صدر: انسان خود را در مرتبه‌ای والاتر از موضوع خنده می‌بیند و ‌این تحقیر و استهزا را خنده بیان می‌کند. ‌

این خنده‌ی تحقیرآمیز، می‌تواند اصلاحی در پی داشته باشد.

هدف خنده‌ی تحقیرآمیز‌، نمایاندن راستی‌ها و کژی‌ها از طریق نهیب‌ زدن بر دریافت کننده‌ توهین است‌،‌ یا خنده و اهانت بر کسانی است که وجودشان اهانت انسانیت است.

جمعی از نویسندگان: به گونه‌ی کلی، تنبّه و توجه‌دادن افراد ‌یا جامعه به عیب‌ها و مفاسد خود، تحقیر و کوبیدن رذایل اخلاقی، رشد فضایل اخلاقی و در ‌یک کلام تزکیه و تهذیب و اصلاح و به تکامل رساندن اجتماع است.

عمران صلاحی: هر اصطلاحی را با ضد آن بهتر می‌توان شناخت و تعریف کرد.

در ادب کهن، برای مضاحک دو اصطلاح بوده است: هجو و هزل.

هجو، ضد مدح است و هزل ضد جد.

به عبارت دیگر، هدف هجو انتقاد است و هدف هزل، شوخی.

با این توضیح که آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبه شخصی و خصوصی داشته است.

وقتی هجو از حالت شخصی در می‌آید و جنبه عام به خود می‌گیرد، تبدیل به طنز می‌شود.

وقتی هم هزل از دایره محدود و خصوصی‌اش در می‌آید، تبدیل به فکاهه می‌شود.

در ادب کهن به هزل معتدل، مطایبه می‌گفتند که خیلی نزدیک به فکاهه امروز است.

برای این که خواننده گیج نشود، خیلی خلاصه عرض می‌کنم که طنز، شکل تکامل یافته هجو است و فکاهه شکل تکامل یافته هزل.

آنچه این دو را به هم پیوند می‌دهد، عنصر خنده است. با این تفاوت که خنده طنز به خاطر انتقاد است و خنده فکاهه به خاطر شوخی.

فریدون تنکابنی در تعریف طنز می‌نویسد: انتقاد اجتماعی در جامه‌ی رمز و کنایه‌، با رعایت و حفظ جنبه‌های هنری و زیباشناسی.

عمران صلاحی: طنز ‌یعنی به تمسخرگرفتن عیب‌ها و نقص‌ها به منظور تحقیر و تنبیه‌، از روی غرض اجتماعی؛ و آن صورت تکامل‌ یافته‌ هجو است.

به عبارت دیگر: طنز‌، هجوی است از روی غرض اجتماعی.

دكتر علی اصغر حلبی: اظهار یک معنی بر خلاف آن معنی که ظاهراً و لفظاً بیان شده است.

بهاءالدین خرمشاهی: طنز کلامی است که به دلایل مختلف از جمله نفی عادات و آداب خشکو خشن و سنگین و فشارآور یا تجاهل العارف و خود را به کوچه علی چپ زدن یا مغالطه یا حسن تعلیل یا آوردن عذر بدتر از گناه پدید می‌آید.

استاد زرین کوب می‌نویسد: هر‌ یک از نابسامانی‌ها و بی‌رسمی‌ها ممکن است سببی ‌باشد برای پیدایش هجو و هزل یا طنز اجتماعی.

هر چند با شوخی و خنده همراه است، اما نقدی است جدی بر نارسایی‌ها و اشکال‌های اجتماعی، که نه سوزندگی و تخریب، بلکه قصد سازندگی و اصلاح دارد.

نيكوبخت: طنز واژهای عربـی اسـت و در لغـت بـه معنـی افـسوس، سـخريه، اسـتهزاء، دسـت انـداختن، طعنه زدن، سرزنش كردن و… است و در عرف ادب، به روش ويژه‌ای در نويسندگی (اعم از نظم و نثر) اطلاق می‌شود كه در آن نويسنده با بزرگنمـايی و نمايـان‌تـر جلـوه دادن جهـات زشـت و منفی، معايب و نواقص پديده‌ها و روابط حاكم در حيات اجتماعی، در صدد تذكر، اصـلاح و رفـع آنها برمی‌آيد.

شهیدی: طنز، گفتن يـك چيـز اسـت بـا نگفتن آن و نگفتن يك چيز با گفتن آن.

محمود مهرآوران: طنز متنی ادبی است که کنش آن ایجاد تقابل بین مفاهیم ادراکی خواننده از متن با الگوهای ذهنی خواننده است.

منابع

فصلنامه زبان و ادب پارسی زمستان ۱۳۸۸

فصلنامه پژوهش‌های ادبی پائیز ۱۳۹۹

کتاب مقدمه‌ای بر طنز و شوخ طبعی در ايران دکتر علی اصغر حلبی

کتاب تاریخ طنز و شوخ طبعی‌، دکتر علی اصغر حلبی‌

کتاب بیست سال با طنز‌، رویا صدر‌

مقاله جهت آشنایی با قالب‌های شکل‌گیری طنز و فرق آن با هجو و هزل و فکاهه دکتر احمد شوقی.

طنز آوران امروز ‌ایران‌، عمران صلاحی‌

این کیمیای هستی‌، ولی الله درودیان‌

طنز و طنزپردازی در ‌ایران‌، دکتر بهزادی اندوهجردی‌

پایان

برای مطالعه سایر مقالات اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=316970
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.