انجمن های ادبی و آفت شبهای شعر
آفت انجمن های ادبی و شبهای شعر
نویسنده: الهه ایزدی
برخی محافل ادبی و شبهای شعر با روند و رویکردی که دارند گاهی دچار آفتهایی میشوند که در زیر میخوانید.
آفت انجمن های ادبی
آفت اول: در اینگونه محفلها، پس از این که حاضران چند صباحی یکدیگر را در جلسات میبینند، با هم رفیق میشوند. تا اینجای کار، مشکلی نیست.
مشکل از جایی شروع میشود که این دوستان مرتب از اشعار یکدیگر تعریف و تمجید میکنند، حتی اگر آن کار، ضعیف و بیمحتوا باشد.
رفتهرفته، برای خودشان محله تشکیل میدهند و اگر کسی وارد جمعشان شود که بچهمحل آنها نباشد، در آن شب شعر جایی ندارد.
آفت دوم: شاعران کمکم یاد میگیرند که ذوق خود را با ذائقه و سلیقه مخاطبانِ حاضر در جلسه تنظیم کنند تا بتوانند تایید و تشویق بیشتری بگیرند و اینجاست که خلاقیت و منحصربهفرد بودن جای خود را به تکرار و تکرار و تکرار میدهد.
آفت سوم: گویا شاعر بودن نسبت مستقیمی با سر و وضع و حتی لحن حرف زدن دارد.
هرچه تشویقها بیشتر باشد، شاعر خستهتر است و صدایش بمتر و خشدارتر.
حتی شاعر بودن با سیگار کشیدن هم نسبت مستقیمی دارد. هرچه شاعرتر، سیگاریتر!
آفت چهارم: خودبزرگبینی و تکبر در جمع شاعرانِ حاضر و اظهار خاکساری در مقابل اساتید.
هرچه خاکساری در مقابل اساتید بیشتر باشد، تکبر در مقابل دیگران بیشتر است. بههرحال باید یکجا جبران کنند دیگر!
آفت پنجم: احساس مالکیت کاذب و منفی داشتن نسبت به جلساتِ انجمن، طوری که انگار آن محفل ارث پدریشان است و اگر کسی که نمیشناسندش وارد شود باید هرطور شده او را فراری دهند تا دیگر جرئت نکند پا در قلمرو آنها بگذارد.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.