ابوتراب جلي
زندگي ابوتراب جلي
ابوتراب جلي يکي از شخصيتهاي برجسته ادبيات معاصر به ويژه در شعر و نثر طنز است که عمري طولاني داشته و از زندگي ۹۱ سالهي خود، ۸۲ سال را مشغول نوشتن و سرودن بودهاست. وي اولين قصيدهش را در سال ۱۲۹۶، در سن ۹ سالگي سرود!
سال شمار زندگي اين طنزپرداز به شرح زير است:
????- تولد در دزفول( به روايت خود “جلي” ۱۲۹۸!)
????- سرودن اولين قصيده
????- مسافرت به بين النهرين براي تحصيل
???? – بازگشت به ايران واقامت در اراک
????- همکاري با روزنامه “عراق” که در اراک منتشر ميشد.
????- سرودن قصيده معروف “راهآهن”
????-به دليل مقالات تندي که در روزنامه اراک مينوشت تحت تعقيب قرارگرفت ومدتي زنداني شد.
????- سفرمجدد به بين النهرين وتکميل تحصيلات حوزوي
????- بازگشت از بين النهرين واقامت درتهران وآغاز همکاري با روزنامه هاي مختلف درتهران ازجمله “توفيق” و “چلنگر”
????- انتشار نشريه ” شب چراغ” بامديريت خود و همکاري با نشريه ماه وسرودن مثنوي ” ابراهيم (ع)” و “موسي(ع)” درچلنگر
????- سرودن مثنوي ” علي (ع) “ در هفته نامه توفيق
????- پس ازانقلاب همکاري با روزنامه ” نهيب آزادي ” و ” بامداد”
۱۳۶۹- آغازهمکاري با نشريه ” گل آقا”
۱۳۷۷- در۱۴خرداد درآستانه ورود به ۹۱ سالگي درتهران درگذشت(اصغرپور، ۱۳۸۲: ۷).
« بدون ترديد يکي از بهترين و شيرين قلمترين استادان مسلّم طنز در تاريخ مطبوعات ايران استاد ابوتراب جلي، مدير روزنامهي “شب چراغ” است که بيش از شصت سال قلم سحارش چه در زمينهي شعر و چه در پهنه نثر شاهکارهاي جاودان آفريده و نام اين استاد گرانمايه را در تاريخ طنز ايران جاودان ساخته است.
استاد ابوتراب جلي در بيان شرح حال خويش گفتهاند: نامم “ابوتراب” و نام خانوادگيام “جلي” است. در شناسنامهام سال تولدم ۱۲۸۷ شمسي نوشته شده، ولي اين رقم اشتباه است و صحيح آن ۱۲۹۸ شمسي است. محل تولد من شهر دزفول است.
تحصيلات ابتدائي را در مدارس اهواز طي کردم که يکي از آنها مدرسهي چهار کلاسهاي به نام “چاسبيه” بود که به نام پسر شيخ خزعل در اهواز داير شده و شهرت داشت. بعد به مدرسهي “محموديه” دزفول منتقل شدم و پس از چندي براي ادامه تحصيلات قديمي و حوزهاي به شهر مقدس کربلا در عراق رفتم.
در سال ۱۳۱۸ پس از طي دوراني از تحصيلات علوم حوزوي به ايران مراجعت کرده و از همان موقع به کار شاعري و نويسندگي در مطبوعات کشور مشغول شدم. اولين کار مطبوعاتي من در روزنامهي “عراق” بود که در شهر عراق(اراک امروزي) منتشر ميشد. در تهران نيز با نزديک به سي روزنامه و مجله همکاري نزديک داشتهام که نشريه توفيق بين اين نشريات از امتياز و ارزش بيشتري برخوردار بود…» (فرجيان و نجفزاده بار فروش، ۱۳۷۰.ج.۱ : ۱۸۴).
«جلي در خانوادهاي اهل ادب و فرهنگ با پدري شاعر وصاحب کتاب و اهل منبر رشد يافت. پدر جلي-ملاحسين- شاعر سرشناس و فرهيختهاي بود با تخلص“حقير” که دو کتاب شعر از او باقي است…او در اين باره ميگويد:
«…خانهاي که ما در خوزستان داشتيم، کتابخانهاي داشت پر از کتابهاي ادبي و ديوان شعرا و کار من هم مطالعه اينها بود؛ بنابراين تأثيرپذيريام از همانجا شروع شد.از همان موقع من شعر ميگفتم، شعرهايم هم واقعاً قابل خواندن بود و مردم تشويقم ميکردند و اين تشويقها بيشتر سبب ميشد که من شعر بگويم. خيلي شعرها گفتم که از بين رفتند… ولي تکّهپارههايي از آنها يادم ميآيد ولي من واقعاً حتّي قبل از ? سالگي شعر ميگفتم، شعرهايم هم از اشعار امروز من کمتر نيستند، چون يک قصيدهاي ساخته بودم در ??-? سالگي و الآن که فکر ميکنم نميتوانم آنطور بگويم…»
… همچنين به نقل از خاطرهاي که عمران صلاحي براي نگارنده عنوان کردهاست، گويا جلي در ۱۴ سالگي شعري سرودهبود و پدرش ملاحسين، آن را براي “شيخ خزعل” رئيس ايل خوانده بود… هنگامي که درمييابد ابوتراب سروده، يک کيسه اشرفي صله براي ذوق و نبوغ جلي اهدا ميکند…» (اصغرپور، ۱۳۸۲: ۷).
زندگي اين طنزپرداز فراز و نشيب بسياري داشت و با توجه به علاقه وي به سرودن اشعار سياسي و اجتماعي بي پروا، از يک طرف سالها در تعقيب و گريز بود و از طرف ديگر آثارش با شهرت و محبوبيت قابل توجه همراه بود و نام وي به عنوان “شاعر مردمي” در نشريات خودنمائي ميکرد. البته شهرت و محبوبيت جلي با “سرود نفت” همراه با موسيقي بسيار موثر و مهيج “ثمين باغچه بان” ورد زبان ها شد.
« ابوتراب جلي از سال ???? با روزنام? عراق که در اراک امروزي منتشر ميشد آغاز به همکاري کرد و با قصيد? «راهآهن» که در سال سرود به شهرتي همهگير دست يافت. جلي در روزنامهي عراق با مقالات و اشعار تندي که مي نوشت تحت تعقيب قرار گرفت و مدتي زنداني شد.
او مدت کوتاهي در زندان بود و پس از آزادي به دليل فشار مامورين دولتي ناگريز به عراق رفت. در اين زمان جلي به عنوان شاعري برجسته و شاخص شناخته شده بود و وقتي در سال ۱۳۲۳ به تهران رفت و در آنجا اقامت گزيد با چاپ آثارش در روزنامههاي تهران به شهرتي دوچندان دست يافت و محبوبيت بينظيري حتي بين مردم کوچه و بازار کسب کرد» (اصغرپور، ۱۳۸۲: ۹).
ابوتراب جلي مرد بزرگ ادب و هنر ايران با بيش از هفتاد سال فعاليت فرهنگي و طنزنويسي مستمر، در چهاردهم خرداد ۱۳۷۷ در آستانه ورود به ۹۱ سالگي در تهران از دنيا رفت. اين استاد ارجمند علاوه بر خلق آثار تاثيرگذار و قابل توجه، شاگردان زيادي را نيز در نسلهاي مختلف تربيت کردند که از مهمترين آنها ميتوان به کيومرث صابري فومني(گل آقا) اشاره کرد. در ۲۹ مهرماه ۱۳۷۲، مراسم تجليل و بزرگداشتي براي جلي برگزار شد و در آن صابري درباره وي گفت:
«ما امروز به بزرگداشت شخصيتي پرداختهايم که سالها پيش با کتاب ابراهيم(ع) و نيز دو کتاب ديگرش موسي(ع) و علي(ع) با حربه طنز، سيلي محکمي به بناگوش طاغوت نواخت و من شهادت ميدهم شعرهاي طنزي که سرودهام، تحت تأثير استاد جلي بودهاست و درسي که در عالم شاگردي از جلي آموختهام به او پس دادهام» ( اصغرپور، ۱۳۸۲: ۱۵).
ادامه دارد
منابع:
اصغرپور، ريتا. (۱۳۸۲). ابوتراب جلي. تهران: گلآقا.
فرجيان، مرتضي و نجفزاده بارفروش، محمدباقر. (۱۳۷۰). طنزسرايان ايران از مشروطه تا انقلاب. تهران:چاپ و نشر بنياد.
قرشي، سيد عمادالدين. (۱۳۹۰). محبوب ديرآشنا(يادنامهي ابوتراب جلي). تهران: دفتر طنز حوزه هنري.
صابر قديمي – دفتر طنز حوزه هنري